موضوع روز:

روایت قتل زانیار الله مرادی در سنندج

Monday, February 6, 2023



عمار گلی

NNSROJ: هوا کم کم رو به تریکی می گذارد، گه گاهی رهگذری که از مقابل کوچه "کوی شهریور" عبور می کند زمزمه عده ای جوان توجه او را جلب می کند و دزدکی و درحالیکه همچنان قدم هایش را می شمارد آنها را نگاه می کند. همه درحالیکه سر و صورت خود را بسته اند بنظر میرسد که در حال حاضر شدن برای انجام کاری هستند. گاهی اوقات هم زمزمه مرگ بر دیکتاتور و "ژن، ژیان، آزادی" هم در میان هیاهوی خیابان عباس آباد گم می شود.

راس ساعت ۱۸:۳۰ گروهی از همین جوان های سر و رو پوشیده کمی کمی بالاتر از نمایندگی فروش فرش نخشین چند لاستیک را وسط خیابان قرار داده و با ریخنن بنزین به آتش می کشند و خودروها را به مسیر جایگزینی که در کوی شهریور در نظر گرفته اند هدایت می کنند. همزمان با شعله ور شدن لاستیک ها و بند آمدن ترافیک و صدای بوق ممتد خودروهای عبوری در میان فریادها و شعارهای جوانانی که خیابان را بند آورده اند گم می شود.

ژن، ژیان آزادی
کردستان کردستان، گورستان فاشیست ها
امسال سال خونه سید علی سرنگونه
مرگ بر جمهوری اسلامی...



همزمان با شروع اعتراضات خیابانی، تعداد دیگری از معترضان در نزدیکی کتابخانه عمومی امام رضا گوشه ای ایستاده اند و اوضاع را زیر نظر گرفته اند تا به محض رسیدن نیروهای امنیتی مانع حرکت آنها شده و برای دوستانشان که وسط خیابان هستند زمان کافی برای فرار بخرند.

یکی از این افراد جوانی است به نام "زانیار الله مرادی" قد بلند است که سر و صورت خود را با یک "جامانه" بسته و یک کُت پایزه قرمز رنگ به تن دارد. زانیار حدود یک سال پیش از ۲۴ آبان حین کار در یک پروژه دچار برق گرفتگی شده و از ناحیه دست چپ بشدت مجروح می شود و پزشکان مجبور می شوند که دست او را از وسط ساعد قطع کنند.

این حادثه زندگی زانیار را بشدت تحت تاثیر قرار می دهد او را دچار افسردگی می کند. با این حال خانواده زانیار و خصوصا پدر او "خلیفه ابراهیم" در تمام این دوران سخت از پسرشان حمایت می کنند.

با شروع اعتراضات خیابانی علیه جمهوری اسلامی ایران در اعتراض به قتل "ژینا امینی" از کردستان، زانیار نیز علیرغم معلولیت خود و همچون تعداد زیادی از هم سن و سالانش به خیابان می آید و تا جایی که در توان دارد در اعتراضات مشارکت می کند. یکی از دوستان زانیار می گوید "ما در عباس آباد و گلشن از روز اول در خیابان بودیم و در تمام این روزها زانیار همراه ما کف خیابان بود و به شیوه خودش از ما حمایت می کرد."

تعقیب و گریز در تاریکی شب

روز ۲۴ آبان حدود ۲۰ دقیقه پس از مسدود شدن خیابان و شروع اعتراضات در خیابان عباس آباد، بیش از ۱۵ یگان های موتوری یگان ویژه از سمت چهار راه گلشن، میدان نبوت و همچنین از مسیر بالایی و از سمت دانشکده فنی یزدانپناه به سمت کمربندی عباس آباد حرکت می کنند. راس ساعت ۱۹ معترضین و نیروهای امنیتی در نزدیکی نمایندگی فرش نخشین درگیر می شوند.

یگان های موتوری از لحظه ورود به کمربندی عباس آباد به هرکسی که در پیاده روها به او مشکوک می شوند شلیک می کنند. یک شاهد که آن شب درمسیر بازگشت به خانه بوده در اعتراضات شرکت نداشته بود نزدیکی میدان کاوه و حدود ۵۰۰ متر بالاتر از محل تجمع اعتراضی هدف قرار می گیرد و مجروح می شود. "من داشتم به خانه برمی گشتم، صدای شعارها رو میشنیدم ولی بسیار دور بودم. یک لحظه یگان های متوری رو دیدم که از بالای کمربندی عباس آباد به سمت پایین روانه شدند، هرکسی رو میدیدند بهش شلیک می کردند، هرکی خودش رو یک گوشه ای قایم می کرد تا در امون باشه، مثل ابر بهار ساچمه میومد. ناگهان در پشت گردنم و پشتم احساس سوزش و درد زیادی کردم. به خونه که رسیدم حدود ۲۰ عدد ساچمه به پشتم اصابت کرده بود."



پس از چند درگیری مختصر در خیابان، معترضان به دلیل جلوگیری از وارد آمدن خسارت به اموال عمومی و خودروی عابران از خیابان و از طریق کوی شهریور۱ به سمت کوی شهریور عقبنشینی می کنند و موضع می گیرند. با این حال یگان های موتوری مجددا به کوچه ها وارد می شوند و معترضان رو تعقیب می کنند. جنگ و گریز در کوی شهریور و کوی های مرداد ۸ و ۶ حدود بیست دقیقه ادامه پیدا می کند و معترضان با سنگ و ککتل مولوتوف با نیروهای سرکوبگر مقابله می کنند.

یکی از معترضان می گوید "یگان های موتوری قصد بازداشت معترضین رو نداشتند، تنها به سرعت از بالای کوچه به پایین حرکت می کردند و به هر جنبنده ای که می دیدند شلیک می کردند. در دو مورد هم به سویمان گاز اشک آور بسیار بد بویی شلیک کردند که هرکسی که کمی اون رو استنشاق کرده بود یا روی زمین افتاده بود و یا داشت بالا میاورد."

بنا به گفته شاهدان، معترضین پس از شلیک گاز اشک آور از طریق دو کوی مرداد ۶ و ۸ به سمت بالای تپه عباس آباد و دره "سەگە ڕەش" عقبنشینی می کنند و باز در کوی مرداد از دو سمت با بارانی از گلوله های ساچمه ای هدف قرار می گیرند.

درگیری ها در کوی مرداد نیز تا ساعت ۱۹:۴۵ دقیقه ادامه پیدا می کند و با شدت پیدا کردن حملات، معترضان سعی می کنند که خود را از حلقه محاصره نیروهای امنیتی در دو سمت کوی مرداد برهانند و به سمت کوی مهر فرار می کنند؛ غافل از اینکه از آنسور تپه نیز چند یگان موتوری درحال حرکت به سوی معترضان هستند و در تلاش هستند تا حلقه محاصره را تنگتر کنند. با شدت پیدا کردن حملات معترضان هریک به سمت خانه ای فرار می کنند و خود را در خانه های مردم پنهان می کنند.



دری که باز شد...

برخلاف روزهای قبل این بار زانیار حین فرار از گروه دوستانش جدا می افتد و به تنهایی مسیر متفاوتی را در پیش می گیرد. با یورش یگان های متوری به دو کوی مهر و کوی مرداد، زانیار در تقاطع این دو کوچه از دو سمت با نیروهای سرکوبگر مواجه می شود. به گفته یک شاهد عینی زانیار با دیدن دو یگان موتوری که از دو سمت به سوی او می آمده اند لحظه ای متوقف می شود و سعی می کند تا مسیر درستی را برای فرار بیابد. 

وقتی یگان های متوری به چند متری او می رسند زانیار مجددا شروع به دویدن می کند و مسیر کوی مرداد ۱۱ را انتخاب می کند. "هنوز چند قدم برنداشته بود که سرنشینان یکی از موتورهایی که وارد کوچه شده بودند به سرعت به او نزدیک شدند و او را تا تقاطع کوی مرداد ۱۱ و خرداد هفتم تعقیب کردند که ناگهان چند یگان موتوری دیگر از روبر به او نزدیک شدند و زمانیکه داشت وارد کوی خرداد هفتم میشد از فاصله کمتر از دو متری او را از ناحیه راست هدف قرار دادند."



زانیار علیرغم اصابت ده ها گلوله ساچمه ای به سمت راست بدنش به دویدن ادامه می دهد و از کوی خرداد هفتم به سمت بالا می دود و در یکی از خانه های این کوچه را میزند، اما صاحب خانه با دیدن بدن خونی زانیار از ترس او را به داخل خانه راه نمی دهد و در را به روی او می بندد.

زانیار مجددا مسیری را که رفته بود برمیگردد اما در ابتدای کوی خرداد هفتم به دلیل شدت جراحات و خونریزی شدید تعادلش را از دست می دهد و روی تلی از ماسه بر زمین می افتد.

تلاش برای عبور از ایست بازرسی های سطح شهر

چند دقیقه بعد از خروج یگان های موتوری از محل، اهالی کوچه و دوستانش بر بالین او حاضر می شوند و تلاش می کنند تا او را به هوش نگه داشته و با راهنمایی یکی از پرسنل درمانی از طریق تلفن خونریزی را بند بیاورند و او را به یکی از مراکز درمانی منتقل کنند.

"نهایتا پس از چند دقیقه تلاش برای متوقف کردن خونریزی زانیار رو سوار خودروی یکی از همسایه ها کردیم و به سمت مرکز درمانی راه افتادیم. حدود ۴۰ دقیقه طول کشید تا یک مسیر ۱۵ دقیقه ای رو طی کنیم و به مرکز درمانی برسیم. تمام مسیرهای اطراف محله عباس آباد پر از نیرو بود و چندین ایست بازرسی هم در معابر اصلی شهر مستقر کرده بودند."

این شاهد افزود که چند دقیقه قبل از رسیدن به درمانگاه زانیار کاملا بیهوش شده و قادر به صحبت کردن نبوده است. پس از ورود به درمانگاه پرسنل درمانی تلاش میکنند تا خونریزی را قطع کرده و او را احیا کنند. اما پس از بیش از نیم ساعت تلاش ناموفق نهایتا او را به وسیله یک آمبولانس به اورژانس بیمارستان توحید منتقل می کنند.



سرانجام زانیار الله مرادی در بیمارستان توحید به علت خونریزی شدید داخلی در ناحیه ریه و صدمات ناشی از اصابت گلوله های ساچمه ای به پهلوی راست جان خود را از دست می دهد و پیکر بی جان او پس از چند ساعت به خانواده او بازگردانده شده و شبانه در قطعه ۱۲ قبرستان بهشت محمدی سنندج به خاک سپرده می شود.

در جریان قیام ژن ژیان آزادی در شهر سنندج دست کم ۱۸ شهروند با شلیک مستقیم گلوله، زیر شکنجه و همچنین خفگی ناشی از شلیک گاز اشک آور جان خود را از دست داده، صدها نفر مجروح شده و بیش از دو هزار شهروند نیز بازداشت شدند که تعداد زیادی از آنها کماکان در زندان و بازداشتگاه های اداره کل اطلاعات، بازداشتگاه قرارگاه شهرمافر، بازداشتگاه لشکر ۲۲ بیت المقدس سپاه کردستان و بازداشتگاه های نیروی انتظامی بسر می برند.

 

Telegram Icon

به تلگرام پایگاه خبری و تحلیلی روژ بپیوندید

مطالب مرتبط:

قاتلانی بی خبر از مقتول؛ روایت قتل امید حسنی

روایت قتل سپهر مقصودی در ایذه

آب به عنوان سلاح؛ چگونه ترکیه علیه کُردها در سوریه عمل می‌کند؟

نبرد پدرخواندەها؛ مافیا، بازوی اجرایی سیاست‌های داخلی و خارجی ترکیه

بازداشت‌ها و ناپدیدشدن‌های اجباری در سال ۲۰۲۰ در عفرین

کلمات کلیدی:


بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است

تحلیل خبر

analis picture

قاتلانی بی خبر از مقتول؛ روایت قتل امید حسنی

آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.

یکشنبه ۲۸اسفند۱۴۰۱/ ۱۴:۵۵


خبر


مصاحبه

Interview Picture

هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند

پنجشنبه ۱۱خرداد۱۴۰۲/ ۱۷:۵۶