موضوع روز:

چریکه های آشنای هورام (بازنشر)

Sunday, January 17, 2016



در گفتگو با فرهاد مهرانفر و هادی ضیاالدینی
تهیه و تنظیم: حمید قوامی
شماره 63هفته نامه آبیدر1379

در چند ساله ی اخیر از جانب هنرمندان مطرح سینمای ایران شاهد ساخت فیلم های سینمایی درباره ی کردستان بوده‌ایم که جغرافیا،فرهنگ و حتی زبان کردی را دست مایه‌ی اصلی آثارشان قرار داده‌اند و از زوایای دیگر به این مردم رنجیده نگاه کرده‌اند.

فیلم هایی که تاکنون به نوعی در مورد مردم کردستان ساخته شده‌اند اکثرا بدون توجه به دیرینگی فرهنگ و تمدن این ملت آگاهانه یا نا آگاهانه با زیر پا گذاشتن ارزش‌ها و عدم توجه به نکات مثبتی که فرهنگ و هویت مردم این دیار دارد تصویری خشن و منفی از مردم کرد خلق کرده‌اند و همین امر سبب بی اعتمادی مردم کردستان و عدم استقبال از این نوع سینما بوده است.

یکی از هنرمندان نام آشنای سینمای ایران که با دیدی زیباشناسانه و نگاهی عمیق و دلسوزانه کردستان را دست مایه‌ی اصلی فیلمش قرار داده و فیلمی فراموش نشدنی از کردستان را در معرض دید علاقمندان هنر هفتم قرار داده فرهاد مهرانفر میباشد.

در راستای فیلم‌های زیبای "باد ما را با خود خواهد برد"(عباس کیارستمی)."زمانی برای مستی اسب‌ها"(بهمن قبادی)و..."چریکه‌ی هورام"ساخته فرهاد مهرانفر فیلمی است که با محور قرار دادن کردها این دیدگاه را تقویت میکند که با توجه به حرکت های انجام گرفته و فعالیت های سینمایی که در خارج از کشور از جانب هنرمندان سینما انجام می گیرد،آیا در آینده میتوانیم شاهد رشد و شکوفایی سینمایی باشیم که در آن ارزش‌های فرهنگی کردها بیشتر از گذشته مطرح باشد؟

فیلم چریکه‌ی هورام سال گذشته در هورامان ساخته شد که در آن "خزر"به دنبال عشق گمشده‌اش "هورام"از جایی دیگر به کردستان می‌آید و همین جستجو سبب شناخت بیشتر او از فرهنگ و مردم کرد و همینطور حماسه‌ها،رنج‌ها،شادی‌ها و شرایط دشواری که برایشان پیش آمده،می‌شود.

تصاویر زیبایی از زندگی پاک و بی‌آلایش کردها و صداقتی که نشان داده می‌شود نشان از نگاه صادقانه و دلسوزانه ی مهرانفر دارد.ایشان متولد1338 بندر انزلی و ساکن رشت و فارغ‌التحصیل رشته‌ی کارگردانی سینما 1357/64 میباشد.

"موشک کاغذی" و "درخت جان" از آثار دیگر سینمایی اوست و ساخت حدود 30 فیلم کوتاه مستند و داستانی در طول سال‌های گذشته و کسب جوایز معتبر جشنواره‌های داخلی و خارجی حضور فعال او را در عرصه‌ی سینمای ایران نشان می‌دهد.

چریکه‌ی هورام شعریست انسان دوستانه از طبیعت سحرانگیز هورامان و استفاده از سمبل‌های محلی و ملی،گفتگو،خلق تاثیرات چشمگیر و توجه به ادبیات حماسی و فولکلور منطقه و همین‌طور توجه کارگردان به استفاده صحیح و به جا از نور،رنگ و بازیگران غیر حرفه‌ای بومی تلفیق زیبایی را به وجود آورده است و روانشناسی شخصیت ها در فیلم وسیله‌ای برای انتقاد و نشان دادن وضعیت اجتماعی و سیاسی کردهاست.در این فیلم شاهد هستیم که مهرانفر از شعر و افسانه‌های فولکلور سود میبرد و روایت گویی و تلفیق افسانه و واقعیت را به گونه‌ای زیبا به تصویر می‌کشد.

فرهاد مهرانفر در گفتگویی اختصاصی با آبیدر دیدگاه‌ها و نظرات خود را اینگونه بیان داشت:

٭جرقه‌ی اولیه‌ای که باعث انتخاب سوژه‌ی "چریکه‌ی هورام"بود،از کجا آغاز شد؟

جرقه نبود،آتش زیر خاکستری بود که از سال 57 من و هم نسلانم را برافروخت.آن زمان که دانشجو بودم و انقلاب گستره‌ی نگاهمان را وسعت بخشیده بود،طی تمامی این سالها ساختار ایده‌ی "چریکه‌ی هورام"چون یک جنین،آرام و عمیق شکل میگرفت تا در بلوغ بیست سالگی‌اش به تصویر درآید.

٭در سالهای اخیر شاهد ساخت فیلم‌های متفاوتی بوده‌ایم که نگاهی آگاهانه و مثبت به مردم و فرهنگ کردستان داشته‌اند،علت این امر به نظر شما چیست؟

کردستان پاره‌ی پر ارزشی از کشورمان ایران است و بخش عمده‌ای از هویت،تاریخ و اصالت سرزمین باستانی همچنان حافظ پاره‌های به جای مانده از فرهنگ و زبان شکوهمند ایرانی است.و از این روی کاملا به جا خواهد بود که فرهیختگان مولف سینمای ایران و جهان نگاهی ویژه به این مرز و بوم داشته باشند.آثار ارزشمند سال‌های اخیر همچون"باد ما را خواهد برد"اثر آقای عباس کیارستمی ،"زمانی برای مستی اسب‌ها"ساخته‌ی بهمن قبادی و فیلم"تخته سیاه" ساخته‌ی سمیرا مخملباف از این دسته‌اند.

٭نظرتان راجع به فیلم‌های سینمایی سال‌های گذشته که در کردستان ساخته شده‌اند چیست و فکر می‌کنید تا چه حد توانسته‌اند به واقعیت‌های سیاسی و فرهنگی مردم کرد وفادار بمانند؟

متاسفانه من همه‌ی این فیلم‌ها را ندیده‌ام ولی اعتقاد دارم که غالب این محصولات از موقعیت تاریخی مردم کرد و جغرافیای کردستان به شکلی فرصت طلبانه سواستفاده کرده و با نشان دادن چهره‌ای خشن،تصویری کاذب ازمردم و فرهنگ زیبای کردستان،ارائه داده‌اند.بدون شک خود مردم بهترین محک برای درک و کشف ارزش‌ها هستند و اگر فیلمی بتواند صادقانه به عواطف،احساسات وعقاید آنان خدمت کند بی هیچ واسطه‌ای به عنوان یک اثر ملی در دل

خود جای خواهند داد.هرچند سینمای بازاری و به اسطلاح فیلم فارسی در این سالها جهت تغییر ذائقه و تنزل ذوق مردم تمامی کوشش خود را به کار برده و میبرد.اما باید امیدوار بود که ملتها در ناخودآگاه عاطفی و اعتقادی خود اصل را از نااصل تشخیص داده و به حیات معنوی خویش ادامه خواهند داد.

٭شما یک گیلانی هستید،چگونه با فرهنگ و مسایل مردم کرد پیوند برقرار کردید و به چه طریق توانستید به بطن عواطف و احساسات مردم و فرهنگی متفاوت تا این حد نزدیک شوید؟

از سالهای آغازین انقلاب،کردستان در مقام یک جغرافیای مثالی از سرزمینی با هویت که برای حفظ ارزش‌ها و اعتقاداتش،قرن‌ها مقاومت را به قیمتی گزاف به جان خریده.الگویی قابل توجه و غیرقابل انکار بود و این علاقه و احساس بستری بود تا مرا متعهد به کاری اساسی و ملی نماید.از این روی ضمن نگارش و تصحیح نسخه نهایی فیلمنامه،در حین بازبینی مکان‌ها و تحقیقات میدانی،کوشش نمودم تا با ارتباط با فرهیختگان و هنرمندان بزرگ کرد همچون استادانی نظیر قطب‌الدین صادقی،احمد نظیری،هادی ضیاالدینی،عباس کمندی،و...به ادراک و پیوند عمیق‌تری با عواطف و احساسات این فرهنگ بزرگ و مردم پاک نهاد کرد دست یابم.هرچند همانند آن شاعر بزرگ و همیشه زنده"احمد شاملو"اعتقاد دارم که ریشه‌ی تمامی و دردهای ملت‌های جهان مشترک است و هیچ ملتی با ملت دیگر بیگانه و دشمن نیست مگر به تزویر سیاست.از این روی من نیز چون خزر،به دنبال عشق گمشده‌ی خویش با سفری شهودی در کردستان طی طریق نمودم تا آینه‌ای باشم برای انعکاس سیمای زرین فرهنگ مردم کرد به همه‌ی ایرانیان و جهانیان و باور من بر این است تا ضمن خدمت به یک فرهنگ پر ارج،در کشف و اعتلای مفهوم سینمای ملی گامی به پیش گذارده شود.امیدوارم که"چریکه‌ی هورام"به عنوان نمونه‌ای آغازین از سینمای ملی کردستان و الگویی مثالی برای استعدادهای جوان در معرفی دیگر وجوه پر ارزش فرهنگی این سرزمین باشد.

٭در صورت پیشنهاد سوژه‌ای مناسب آیا تمایل به ساختن فیلمی دیگر در کردستان دارید؟

خاک کردستان گیراست و علاقه و شیدایی من به این مردم و سرزمین عمق بیشتری یافته است.با این حال همه چیز به میزان استقبال و ارتباط متقابل بستگی دارد.نمایش چریکه‌ی هورام فرصتی است برای ترسیم آینده.



هادی ضیاالدینی نقاش و پیکره ساز برجسته‌ی کرد که ایفای یکی از نقش‌های فیلم چریکه‌ی هورام را بر عهده داشت درباره‌ی "چریکه‌ی هورام"میگوید:

نمیدانم چنین تلقیتی از چه جانبی بود که ما را و هنر مربوط به ملت ما را واداشته بود تا دستمایه‌ی آثاری کند که مبتنی بر فقر،فلاکت و خشونت باشد و چهره‌ی مردمی که هزاران سال توانسته بودند در برابر نابودی و مرگ خود زنده بمانند تنها به واسطه‌ی خشم ناگزیرش نشان داده شود و چنین دید و نگرشی چرا محک و معیار ارزش شناخته شود و عجیب اینکه خود مردم این دیار نیز محصور چنین باوری شوند؟هنوز هم با وجود انبوه رسانه‌های ارتباطی واژه‌ی لطافت و زیبایی در کنار کلمات کرد و کردستان غریب مینماید چرا چنین بوده و هست در این چند سطر نمی گنجد اما جا دارد از هنرمندان و فیلم‌سازان ایرانی و گاه کرد پرسیده شود شما چرا؟شما که چند گامی خود را جلوتر از دیگران می‌پندارید و مهر روشنفکر و پیش‌گام بر شناسنامه‌تان پینه شده است چرا در هنرتان بر استثنا تکیه دارید و قاعده‌های ارزشمندملتی را که در تمام طول تاریخ خود به قصد آزار مورچه‌ای آستین بالا نزده در زیر عبای گیشه‌هایتان پنهان میدارید؟بله سالهاست که این شیوه‌ی برخورد مورد سوال انسانهایی است که چشم و گوش بازتر از داوران جشنواره‌ها دارند و دستیابی به سوژه‌ی تازه و غنی تنها هدفشان نیست،کسانی که پایه‌های ارزشی ،اجتماعی و زیست فرهنگی مردم را چون شناخت نامه‌ی ملتی،آمیخته به هنر میکنند انسانهای واقع بینی که بدور از خوش آمد بیننده‌هایشان عیب هایشان نیز گوشزد میکنندعیب اما نه به عنوان خصلتی ذاتی که همچون زخم قابل درمان و درمانی که تجربه‌ی تاریخی‌شان در اختیار آنان می‌گذارد با چنین نیت و آمیزه‌ای از احترام به کردستان و مردم آن،دوست عزیز و انسان دوستم فرهاد مهرانفر"چریکه‌ی هورام"را با تحمل تمام رنج‌های آن آغاز کرد نه تنها من به عنوان میهمان که تمام دست اندرکاران،لحظه به لحظه در کنارشان بودیم.او نه بر برج عاج عامرانه‌ی کارگردانی بلکه در حلقه‌ی یاران باصفایش از ذرات عشق،پیکره‌ی فیلمش را شکل می‌داد.پیکره‌ی کردستان را و مردم آنرا محصور در قطعه‌ سنگی می‌دید که به قول میکل آنژ می‌بایست تصورات نادرست و توهمات واهی را از اطراف آن بزداید و به انجام رساند و سپس در معرض دید و نظر و قضاوت مردم بگذارد.تمام دلهره و دلشوره‌اش همان لحظه‌ی قضاوت بود،اولین اکران(کنگره‌ی هورامان شناسی).

٭همه شما را به عنوان یک نقاش و پیکره ساز موفق می‌شناسند و در این زمینه‌ها هم فعالیت‌های چشمگیر و ارزشمندی داشته‌اید،چطور شد که پیشنهاد آقای مهرانفر را برای ایفای نقش در فیلم چریکه‌ی هورام پذیرفتید؟

طبیعی است که چنین پیشنهادی برای من بسیار غیر منتظره بود و در ابتدا هم قبول نکردم اما جذابیتی که در شخصیت و دیدگاه‌های آقای مهرانفر وجود داشت در همان لحظات اول مرا مجذوب کرد اما کسب تجربه شاید مهمترین عامل پذیرفتن این پیشنهاد بود .کسب تجربه‌های عملی که تا آن موقع کوچکترین تصوری از آن نداشتم.طبیعی است که مطالعه‌ی فیلم‌نامه و درک ارزش‌های نهفته در آن تصمیم را قطعی کرد.

٭به نظر شما ساخت و اکران چنین فیلمهایی چه بازتابهایی را در پی خواهد داشت؟

گفتید چنین فیلمهایی،من دوست دارم در مورد همین فیلم و در همین رابطه جواب داده باشم،چون به نظرم چریکه‌ی هورام استثنایی است در میان فیلمهایی که در کردستان ساخته شده،عرض کنم که تاثیر این فیلم و بازتاب آن به عملکرد کلی هنر و تاثیر آن برمی‌گردد به جنبه‌ی محتوایی کارا به نظرم عاملی است از جهت مکث و تامل در دیدگاه‌ها و نگرش‌های اجتماعی و تا حدی سیاسی گذشته،جنبه‌های فرهنگی کار نیز با توجه به توان هنری کارگردان و فیلم‌بردار بازنمود ارزش‌هایی است که هر روزه بدون توجه از کنار آن می‌گذریم و اکنون شکل استاتیکی آن ویژگی‌ها به ارزش گذاری بیشتر از جانب بیننده منجر خواهد شد.بسیاری از بینندگان هنگام دیدن فیلم اشک ریخته‌اند نه به خاطر صحنه‌ای اندوهبار و غم‌انگیز بلکه تحت تاثیر زیبایی‌هایی که جزو زندگی خود آنهاست ولی هیچگاه بدین گونه در برابر چشم‌هایشان قرار نگرفته است.

٭شما در نقاشی با رنگ و نور سروکار دارید و عناصر بصری را میشناسید،یکی از ویژگی‌های فیلم‌های آقای مهرانفر نیز استفاده‌ی بجا و درست از نور و رنگ می‌باشد به نظر شما این عناصر تا چه حد به غنای تکنیکی یک فیلم کمک می‌کند؟

در واقع یکی از موفقیت‌های آقای مهرانفر بخصوص در این فیلم به کارگیری درست مبانی بصری است ایشان به راستی زیبایی‌ها را دست چین می‌کردند هربار نیز به خاطر روح بزرگ و پر انعطافشان از من نظرخواهی میکردند واقعا صحنه‌ها به حدی درست انتخاب شده بود که بنده به جز تایید کار و لذت بصری از گزینش‌های ایشان حرف دیگری نداشتم.ارزش دیگر این جنبه از کار تطبیق کامل لوکیشن‌ها باموضوع بود اصرار و وسواسی متینی برای یافتن تصاویر نشان از حس مسوولیت ایشان بود.

منبع: فیسبوک حمید قوامی


Telegram Icon

به تلگرام پایگاه خبری و تحلیلی روژ بپیوندید

مطالب مرتبط:

کیوان کریمی آزاد شد

انتقال کیوان کریمی به بند ۸ زندان اوین

بازداشت و انتقال "کیوان کریمی" به زندان اوین

هاوری کریمی درگذشت

گرامیداشت سومین سالگرد درگذشت "رێبواری سپی" در بانه

کلمات کلیدی:


بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است

تحلیل خبر

analis picture

قاتلانی بی خبر از مقتول؛ روایت قتل امید حسنی

آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.

یکشنبه ۲۸اسفند۱۴۰۱/ ۱۴:۵۵


خبر


مصاحبه

Interview Picture

هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند

پنجشنبه ۱۱خرداد۱۴۰۲/ ۱۷:۵۶