جوی گیل Middle East Eye ب. از انگلیسی: یاسر گلی جو گیل، بە عنوان خبرنگار در بسیاری از کشورها نظیر عمان، لندن، ونزوئلا و ایالات متحده امریکا زندگی کردە است. او برای نشریاتی نظیر فایننشال تایمز، برند ریپوبلیک، مورنینگ ستار و کاراکاس دیلی قلم زدە است. او کارشناسی ارشد خود را در رشتەی سیاستهای اقتصاد جهانی در مدرسە اقتصاد لندن گرفتە و هم اکنون معاون سردبیر سایت Middle East Eye است. 'ما در هزارتویی مطلقا دیوانەکنندە گیر افتادەایم'؛ اینها جملات لئون سدوف (پسر تروتسکی) قبل از مرگ نابهنگام و مشکوک به مسمومیتش در پاریس ١٩٣٨است، خطاب بە ویکتور سرژ. امروزه شاهدان کمی از وحشت تراژیک اروپا در دهەی ١٩٣٠ باقی ماندەاند. دورەای کە فاشیسم و ضد انقلاب امیدهای بسیاری را، بە مانند سرژ، در سرتاسر قارە در هم شکست. سرژ، نویسندەی کمونیست-آنارشیست بلژیکی، در خاطرات خارق العاده خود از قوس تاریخی انقلاب و شکست (از سال ١٩١٧ تا ١٩٤٠) میگوید، خاطرات تمام یک نسلی کە زندگیاشان را در آن دوران بە فاشیسم و استالینیسم باختند. ترسیم نکردن تقارن میان یگان های مدافع خلق و تراژدی جنگ داخلی اسپانیا درست زمانی که به نظاره نبرد آنها در شمال سوریه علیه ترکیه و متحدان تجهیز شدەی آنها برای از بین بردن انقلاب روژآوا نشسته ایم، بسیار مشکل است. و امید به اینکه نتیجەی ٨٠ سال پیش عینا تکرار نشود، نیز بسیار مشکل است. روژآوا، منطقەی کنفدرال شـمال سوریە تحت مدیریت PYD، یک تجربەی بە لحاظ سیاسی دمکراتیک و فمنیستی است کە در تضاد کامل با دولتهای سلطەطلب و گروەهای مسلح فرقەای حاکم در جنگ منطقەای قرار گرفتە. آنها عملا جبهەی نبرد علیه داعش را رهبری میکردند. سیاستهای کثیف و مسموم برای آن گروە از مارکسیست-لنینیست و آنارشیستهایی کە بە عنوان نیروهای داوطلب در شمال سوریە و در کنار کُردها میجنگند، تقارن با جنگ داخلی اسپانیا روشن و واضح است. آنها خود را موظف کردەاند کە تا پای جان علیە نیروهای اسلامیست-فاشیست بجنگند. انقلابیون اسپانیا بە لحاظ تسلیحاتی از سوی اتحاد جماهیر شوروی حمایت میشدند. اما نیروهای کرد تسلیحات خود را از ایالات متحدە میگیرند. این حق هر مبارزەای برای آزادی است کە در هر جایی کە نیاز باشد، متحدانی برای خود دست و پا کند. ٨٠ سال پیش در چنین روزی، شهر بارسلونا از سوی نیروی هوایی ایتالیا و آلمان بە شدت بمباران شد، کە بە کشتە شدن ١٢٠٠ تن و مجروح شدن ٢٠٠٠ نفر انجامید. باتلاق خونین امروز سوریه، دقیقا کانون ضد-انقلاب دوران ماست. جایی کە کُردها تا آخرین توان خود در حال مقاومتاند، آن هم بدون حتی یک دولت خارجی متحد. در اسپانیا، رفقای تروتسکیست و آنارشیست سرژ، میان انبرهای جنبش فاشیست فرانکو از سویی و عوامل استالین از آن سو له شدند. این وضعیت، همانند سوریە، دقیقا همان جایی است کە سیاست تبدیل بە امری بسیار کثیف و مسمومکنندە میشود. برای برخی از چپها، سوریه خط مقدم نبرد علیه امپریالیسم است. نبردی کە در آن بشار اسد و روسیە در حال تقابل با نیروهای امپریالیسم در شهرهایی نظیر ادلب و غوطە شرقی هستند. بر اساس این منطق، ایالات متحده، ترکیه، عربستان سعودی و همپیمانانشان هم از آن سو از شورشیانی حمایت میکنند کە در عمل مزدوران خارجیاند. ارتش کوچکی از روزنامەنگاران و کمپینکنندگان حامی بشار اسد این جنگ را بە آسانی نبردی میان حق حاکمیتی سوریها علیە نیروهای تروریست بیرحمی میدانند کە پشتشان بە غرب گرم است. تروریسم، کە در یک دهەی گذشتە از کلمات کلیدی نئوکانهای امریکایی بود، حالا در زبان ضد امپریالیستها جاری است. آنها شب و روز مشغول مقابلە با پوشش اخبار شورشیان حامی غرب اند، امری کە موجب بیاعتمادی خوانندگان اخبار جنگ شدە است. سوریه تا کنون با چنان حجم عظیمی از پروپاگاندای جنگ و اخبار نادرستی روبرو بودە است کە احتمالا نمیتوان مشابە آن را در هیچ نبرد دیگری تا به امروز یافت. این جنگ رسانەای را میتوان روزانە در شبکەهای اجتماعی دید. تروریسم و هواداران ادعایی آن، امروزه الگوی اصلی معرفی کردن دشمن با آن در خاورمیانه، منجمله در سوریه، ترکیه، اسرائیل و یا مصر است. اگرچه تروریستهای واقعی هم وجود دارند، اما بزرگترین شکل از ترور و وحشت در دنیای مدرن امروز، بە مانند گذشتە، از سوی دولتها در جنگ و صلح اتفاق میافتد. اتهامات نادرست تروریسم تروریسم، البتە، اتهام اصلیای بود کە علیه دشمنان ادعایی رژیم استالین در دهەی ١٩٣٠ بە کار بردە میشد؛ این افراد همگی متحد نیروهای خارجی ( نظیر بریتانیا، فرانسە، ایالات متحدە و ژاپن) قلمداد میشدند. بسیاری از رهبران انقلاب [شوروی] بە مانند هزاران قربانی کمتر شناختە شدە بە این اتهامات ساختگی اعتراف کردە و در نهایت کشتە شدند. امروزه در ترکیه اتهام ساختگی حمایت از تروریسم تبدیل بە مد رایجی شدە است کە با آن قربانیان بیگناهی نظیر احمد و محمد آلتان را بە حبسهای طولانی مدت محکوم کنند. در خاورمیانەی مدرن، دست کم دو روایت متضاد (اگر نگوییم بیشتر) از قیامهای ٢٠١١ کشورهای عربی وجود دارد؛ روایتی آن را انقلاب و دیگری آن را ضد انقلاب میداند. برای برخی، کل موج خیزشهایی کە در اواخر ٢٠١٠ در تونس شروع شد، یک دومینوی هماهنگ از "انقلابهای رنگی" برنامەریزی شدە با استراتژی کثیف امریکایی-اسرائیلی بە قصد نظم بخشی دوبارەی خاورمیانە بود. این توطئە تا آن حد بزرگ است کە بسیاری را در بر میگیرد: از اخوان المسلمین گرفتە تا چپهای مصری، القاعده، داعش، و حتی کُردهای سکولار-آنارشیست روژآوا. برای پذیرفتن این روایت، باید معتقد باشید کە واقعا CIA و موساد عروسکگردانهای اصلی، و دیگر طبقات و گروەهای سیاسی عامل در این رویدادها صرفا عروسکهایی بدون اختیاراند. روایت طرف مقابل کە متعلق به فعالین اسلامگرا و تعدادی از لیبرالها است، بر این باور است کە انقلابهای مصر، لیبی، تونس، سوریە و یمن جنبشهایی اصیل و عمومیای بودند کە اکثرا توسط روسیە و کشورهای خلیج با مشارکت غرب نقش بر آب شدند. عربستان سعودی و امارات متحدە عربی با حمایت از گروەهای نظامی قدرتمند و نیروهای دولت در سایە توانستند کە انقلابهای مصر، تونس و لیبی را خاموش و یا سرکوب کردە و مانع از بە وقوع پیوستن یک رنسانس سیاسی [در منطقە] شوند. خیزش عمومی در سوریە توسط ایرانیها و روسها در هم شکستە شد. اما در مقابل نیروهای شورشی با کمی یاری از ترکیە، عربستان سعودی و ائتلاف امریکا شجاعانە جنگیدند. بە هر حال توان متحدان این انقلاب بە دیدن مسیر درست این پروژە قد نداد. بە همین شیوە، عربستان سعودی در یمن با حمایت از مهرەی سوختەای بە نام عبد ربە منصور هادی مداخلەگری کرد و کل کشور را بە نسیان و نابودی کشاند. فرصتهایی برای مداخلە در اثنای بحران در فضای قطبی شدە، پذیرش یکی از این دو روایت و پر کردن آن با فاکتهای موجود بسیار وسوسەکنندە است. از آنجایی کە رویدادها در نتیجەی مداخلەهای نیروهای قدرتمند سیاسیای کە خود درون سیستمی از سرمایەداری ناکارآمد جهانی قرار دارند صورت می گیرد، واقعیت بسیار پیچیدەتر از اینهاست. بهار عربی یک تهدید آشکار در مقابل نظم موجود بود و باید در هم شکستە میشد. اما همزمان فرصتی هم بە دست داد کە در میانەی همان بحران، [حافظان نظم موجود] مداخلە کنند. بە طور یقین رژیم نئو عثمانی اردوغان بە همراە امارات متحدە عربی و عربستان سعودی هرگز در جانب درست و مترقی نایستادەاند، بلکە آنها در واقع پیش قراولان ضد انقلاب اند. آنگونە کە اسرائیل و امریکای دونالد ترامپ نیز بە همین شکلاند. روسیەی ولادمیر پوتین هم درصدد بازگرداندن دنیا بە ١٩٨٠ است. تمام مداخلات این نیروها در جنگ منطقە صرفا برای کسب قدرت و منافع بیشتر است. بمبهای روسیە و امریکا در سوریە جان هزاران نفر را گرفتەاند، آن هم در شرایطی کە نیروهای بشار اسد و در ابعادی کمتر 'شورشیان' مردم بە مراتب بیشتری را میکشند. هر انسان عاقلی کە ذرەای انسانیت در او وجود داشتە باشد، خواهان پایان یذیرفتن این جنگ است. اما وقتی کە نیروهای درگیر (بشار اسد، روسیە و ایران) چنان سرمایەگذاریای بر روی پیروزی کردەاند و دیگران هم (نیروهای اسلامگرا و حامیان خارجیاشان) خصم چنین پیروزیای هستند، برای متوقف کردن چنین جنگی حالا حالاها خونهای زیادی ریختە خواهد شد. در دهەی ١٩٣٠ نیروهای انقلاب و ضد انقلاب در زمین اروپا میجنگیدند. و طبق محاسبات سرژ، جنگ با تصفیەهای استالین و پیروزی فاشیسم در اسپانیا بە اتمام میرسید. البتە تاریخ بە ندرت بە دورەهای پیشبینیپذیری تن در میدهد - تنها با تقبل هزینەهای غیر قابل تصور بود کە در نهایت جنگ [جهانی دوم] بە شکست فاشیسم منتهی شد. آیا ما در لبەی جنگی بزرگتر ایستادەایم؟ آیا ٢٠١٨ بە اندازەی کافی مشابە ١٩٣٨ هست؟ پاسخ از بسیاری جهات، بلە است. پوتین با اقداماتاش بسیار بە استالین میماند، هرچند کە اردوغان با تصفیەهای روزافزونش گزینەی مناسبتری برای مشابهت با استالین است. ترسهای پوتین مستقیما متوجه خارج است، بە سمت غرب. مسیری کە دیکتاتور شوروی از راە دیگری آن را طی کرد و بیشتر دهەی ١٩٣٠ را بە بازسازی دولت شوروی پرداخت؛ دولتی کە در آن دوست و دشمن را مثل هم سلاخی کرد. جنگهای پوتین و اردوغان [در سوریە] بیشتر برای بازکردن محدودەی مانور سیاسی برای خود در عرصەی داخلیاند؛ نقشەهایی طراحی شدە برای فرونشاندن نارضایتیهای داخلی و بازگرداندن شکوە ملی. فعالیتهای خارج از کشور استالین عمدتا بە اسپانیا محدود میشد. جایی کە حمایت استالین از جمهوریخواهان شامل تسلیحکردن آنها در برابر نیروی هوایی موسیلینی و هیتلر نمیشد، و از طرف دیگر انرژی اصلی خود را صرف کاستن از قدرت دوستان خود کرد. [اما] پوتین دست بە چنان کارهای بیفایدەای [در سوریە] نمیزند. در حالی کە روژآوا خود یک مسالەی ویژە است، اما هیچ همارزیای میان دیکتاتوری بعث در دمشق با انقلاب دمکراتیک اسپانیا وجود ندارد. برای دهەها بعثیها در تلاش برای از بینبردن چپها و اسلامگراها و اعمال فشار برای سرکوب اخوانالمسلمین بودە اند. مردم سوریە امروزە بهای سنگینی را برای حفظ رژیم در جنگ بە اصطلاح با تروریسم پرداخت میکنند. جنگی کە تنها در اواسط فوریە در غوطە شرقی جان ١١٠ نفر را گرفت. تاریخدانها اغلب گفتەاند کە جنگ داخلی اسپانیا الگویی کوچکتر از جنگ بزرگتر اروپا بود. جنگ کوچکی کە حتی وقتی بە پایان رسید، جنگ بزرگ اجتناب باپذیر شد. ١٩٣٩ پایان یکی و شروع جنگی دیگر بود. خارج از تصور نیست کە امروزە ما هم در چنان موقعیتی قرار گرفتە باشیم. سرژ پیش از همە توانست همەی اینها را ببیند. او رفقا و دوستان خود را دید کە یکی پس از دیگری در گولاگهای شوروی و نبردهای اسپانیا میمیرند و ناپدید میشوند. سرژ در سال ١٩٤٠ بی پول و منزوی شد، آن هم از زمانی کە نە با رژیم استالین و گروەهای متحد خارجی او و نە با دشمنان دیرینش در کمپ بورژواها بنای سازش نهاد . ( او دوبار توانست معجزەآسا فرار کند - یکبار در سال ١٩٣٦ از روسیە و بار دوم در سال ١٩٤٠ از دست نازیهای مهاجم در فرانسە) چپ در میانەی عقبنشینی در پایان دهەی ١٩٣٠امریکا تنها کشور صاحب یک دولت لیبرال مترقی بە رهبری فرانکلین روزولت بود. دولتی کە [در عرصەی خارجی] بە ناگاە بە سمت مقابلە با فاشیسم و نظامیگری در آسیا و اروپا رفت و [هم در عرصەی داخلی] در تلاش بود کە رفرمهای دمکراتیک اقتصادی را بە پیش ببرد. امروزە کشوری نظیر ایالات متحدە [ی آن زمان] وجود ندارد. چپ در همە جا بجز بریتانیا در حال عقبنشینی است. ما دقیقا در لحظات تاریکی قبل سپیدە دم ایستادەایم. اگرچە حداقل در بریتانیا این امکان وجود دارد کە نیروهای تجدید یافتەی سوسیالیست در آیندەای نچندان دور یک پیروزی را بە دست بیاورند. با علم بە تاریخ، ما باید امیدوار بمانیم و [در مقابل] خود را هم برای آن لحظەای آمادە کنیم کە در فرانسە در سال ١٩٣٦-٣٧ دولت جبهەی مردمی تنها دورەی کوتاهی دوام آورد و انقلاب اسپانیا نیز درهم شکستە شد. ارتش نیم میلیونی قدرتمند جرمی کوربین دست از کار کشیدەاند. [آن هم در شرایطی کە ] اوضاع بحرانی است و جهان نیازمند کمپینی برای عدالت و صلح است. از ظاهر وضعیت و از شرایط جبهەهای خاورمیانە (از خلیج گرفتە تا بلندیهای جولان) میتوان فهمید کە کار بە جاهای باریکی میکشد. آن هم در شرایطی کە ضد انقلاب منتظر است.
آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.
هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند
یک گروه شبهه نظامی تازه تاسیس کُرد ضمن انتقاد شدید از یگان های مدافع خلق و حزب کارگران کُردستان خواستار پیوستن کُردها به صفوف خود شده است.
6/1/2016 1:54:00 PM
در نود و نهمین روز برقراری مقررات منع رفت و آمد در منطقه سور دیاربکر و یک روز پس از آنکه استاندار دیاربکر با صدور اطلاعیه ای خبر از پایان عملیات نظامی ارتش در منطقه سور دیاربکر داد، درگیری های سنگینی در این منطقه به وقوع پیوسته است.
3/10/2016 12:56:00 PM
با نزدیک تر شدن به هفتم اسفند روز برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری، اختلاف میان جناح های رقیب در جمهوری اسلامی افزایش یافته است.
2/9/2016 9:39:00 AM
گروه دولت اسلامی در آخرین ساعات حضور در شهر باغوز ده ها تن از زنان ایزدی در اسارت خود را در اقدامی تلافی جویانه به قتل رسانده است.
2/24/2019 3:03:00 PM