بی شرمی و نقض های قانون اساسی
Tuesday, October 10, 2017
Telegram
توماس اوربان/ Süddeutsche Zeitung
برگردان از آلمانی: عمار گلی
در نزاع میان مادرید و بارسلون زخم های کهنه از نو سر باز می کنند: اسپانیا گذشته چهار دهه [حاکمیت] خود در خلال دیکتاتوری نظامی را ناکافی و ناقص به انتقاد کشیده است.
نقض قانون اساسی! ناقض قانون اساسی! با چنین دشنام هایی حکومت اسپانیا با همراهی رسانه های پایتخت باز [در مقابل] رهبران کاتالونیا پا را از گلیم خود درازتر می کند. و از کاتالونیا نیز اتهام متقابلی سرازیر می شود: پسران و نوه های ناقضان قانون اساسی!
در میانه اتهام های دو جانبه نزاع اصلی میان مادرید و بارسلون بر آینده این منطقه اقتصادی قدرتمند کناره های دریای مدیترانه متمرکز شده است. پارلمان و دولت محلی از زمانی که رفراندوم بحث برانگیز استقلال در اول اکتبر برگزار شده است در عمل قانون اساسی اسپانیا را نادیده می گیرند.
با این حال دولت مرکزی تحت رهبری ماریانو راخوی [همچنان] از هرگونه دیالوگی با بارسلون امتناع می کند، و در مقابل و با استناد به قانون اساسی پلیس ملی اسپانیا اجازه یافت علیه تظاهرات صلح طلبانه قبل از انتخابات محلی متوسل به خشونت شود، [اقدامی] که بسیاری از کاتالان ها را خشمگین کرد. اضافه بر آن تکرار کلمات آشتی ناپذیر راخوی توسط فیلیپ ششم اوضاع را بهتر نکرد. چراکه هردو در نتیجه زیرپا گذاشته شدن تاریخی قانون اساسی [در دوران فرانکو] به مناسب خود رسیده اند، قانونی که زیرپا نهاده شدنش بزرگترین تاثیر را بر سرنوشت کاتالان نهاده بود.
این مسئله موضوع قانون اساسی ۱۹۳۱ است، اولین قانون دموکراتیک و مشروع در تاریخ اسپانیا است. قانونی که به [برقراری] یک جمهوری متعهد شده و بر حقوق گسترده خودگردانی کاتالان ها صحه گذاشته بود. اما پنج سال بعد ژنرال فرانسیسکو فرانکو ملیگرای کاتولیک بر نظم برآمده از قانون اساسی شورید. با حمایت های گسترده نظامی هیتلر و موسولینی نیروهای نظامی تحت امرش نهادهای دولت مشروع را به زیر کشیدند.
پس از پیروزی ۱۹۳۹ فرانکو با شعار "وای بر شکست خوردگان" حکومت کرد!
پس از پیروزی در جنگ داخلی ۱۹۳۹ او با شعار "وای بر شکست خوردگان" [بر اسپانیا] حکومت کرد! خصوصا و بیش از دیگران اشاره ای بود به کاتالان ها، چراکه آنها در جبهه جمهوری ایستاده بودند. رهبرانشان اگر به موقع به بیرون از کشور فرار نکرده بودند اعدام می شدند، بکار گیری زبان کاتالانی در عموم ممنوع شد. مشهورترین قربانی ژنرال شورشی فرانکو، ژوزف سونیول وکیل بود؛ او یکی از مغزهای متفکر جمهوری خواهان چپ و مدیر عامل باشگاه فوتبال بارسلون بود. استادیوم نیو کمپ امروز دژ هواداران جدایی کاتالونیا از پادشاهی اسپانیا است. در هر مسابقه خانگی هواداران یاد و خاطره سرنوشت سونیول را گرامی می دارند.
در بارسلون همیشه یاداوری و تاکید می شود که حزب حاکم محافظه کار حاکم در مادرید از گروه هایی با محوریت [سنت] فرانکو برآمده است. در کاریکاتورهای رسانه های کاتالان ماریانو راخوی نخست وزیر با کلاه سه گوش " tricorn" نشان داده می شود، کلاهی که نشان سنتی گارد مدنی نیروهای ملی پلیس است؛ گاردی که عمده ترین نقش را در دستگاه سرکوب فرانکو بازی کردند.
فرانکوهمچنین بازگرداندن نظام سلطنتی را در دستور کار خود قرار داد؛ بلافاصله پس از مرگ او خوان کارلوس مدعی تاج و تخت منتخب خود فرانکو به سلطنت فرا خوانده شد. در نتیجه تاجگذاری فیلیپ ششم پسر نیز از نقطه نظر مردم در کاتالان پیامد بعدی زیرپا گذاشته شدن قانون اساسی توسط فرانکو است.
از دید بسیاری از اهالی کاتالان نام فیلیپ با نقض فاحش حقوق بشر عجین شده است، نقضی که در حقیقت در ۳۰۳ سال پیش واقع شده است. در ۱۷۱۴ جنگ های جانشینی با تسخیر بارسلون توسط قوای نظامی فیلیپ پنجم یکی از نوه های لوئی چهاردهم از دودمان بوربون به پایان رسید. کاتالان ها در این جنگ در جبهه هابسبورگ قرار گرفته بودند، که در نهایت زمانی که فیلیپ پیشنهاد مالکیت ایتالیای تحت حاکمیت پادشاهی اسپانیا را پیش کشید مبارزه را کنار گذاشتند.
تا به امروز هر بچه ای در بارسلون [داستان] ژنرال در قفس سال ۱۷۱۴ را می داند
کاتالان هایی که اکنون از سوی متحدینشان به حال خود رها شده بودند، نمی توانستند در مقابل قوای نظامی بوربون ها مقاومت کنند. همچنین می دانستند که رحمی به شکست خورده ها نخواهد شد: فیلیپ پنجم اجازه داد که شماری از نماینده های نخبه های شهری گردن زده شوند، ژنرال ژوزف موراگوس که رهبری دفاع از بارسلاون را برعهده داشت تا لحظه مرگ به دنبال یک اسب کشیده شد، [و سپس] سر او به عنوان هشداری برای شهروندان برای ۱۲ سال آزگار در قفسی [در مرکز شهر] آویزان شد. هر بچه ای در بارسلون از طریق خواندن کتابهای مدرسه از این تحقیر و ننگ اطلاع دارد.
پیامد های مجازات هایی که فیلیپ بر این منطقه تحمیل کرد همچنان و تا امروز ادامه دارد: او حق تاریخی خودگردانی و قوانین مالیاتی را لغو کرد. تا امروز نیز اختیار تصمیم گیری در خصوص بخش بزرگی از بودجه در دستان وزارت اقتصاد مادرید است. وزرای دولت محلی باید در مادرید همیشه پشت درهای دولت مرکزی منتظر بمانند، چیزی که در بارسلون احساسی توامان با تحقیر را با خود به همراه دارد.
در مادرید اما با تمام این اعتراض ها و شکایت های مردم بارسلون مخالفت می شود، مردمی که اکثریت آنها به قانون اساسی ۱۹۷۸ که تا امروز نیز برقرار است رای موافق داده اند. پاسخی که داده می شود این است که کار بر روی اصلاح قانون با تاخیر مواجه شده است. چراکه ادامه دهندگان سنت فرانکو بر نگارش [مجدد] این قانون تسلط داشته اند، همچنین قوانین پیشتر تصویب شده دوران انتقال قبل از هر کس دیگری از مقام های پیشین در مقابل تعقیب قضایی حفاظت می کرد.
برای این است که نزاع امروز میان مادرید و بارسلون را تنها از دریچه تحلیل انتقادی پس زمینه کاستی های دوران دیکتاتوری فرانکو قابل فهم است، پس زمینه ای که با حماسه ها و اسطوره های سرنوشت کاتالان ۱۷۱۴ تنیده شده است. مبرهن است که هم ماریانو راخوی و هم فیلیپ ششم به ذهنشان خطور نکرده که با ژست های سیاسی - تاریخی و در سخنرانی ها [به گونه ای] احساس خود نسبت به تفاوت دیدگاه مردم کاتالان در رابطه با گذشته تراژیک مشترکشان نشان دهند. آنها می توانستند از حاد شدن این نزاع جلوگیری کنند.
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است