کُردها آخرین قربانی های سیستم دولت-ملت هستند.
Sunday, February 9, 2020
Telegram
Photo: Kirkuk - Emad Matti/AP
نویسنده: ملکا اولدر
ترجمه: کاوه فاتحی
نظم جهانی از سال ۱۶۴۸ با پدیدآمدن دولت ها همراه بوده است. بایست هر چه سریعتر دست به کار شویم.
هجوم ترکیه به مناطق تحت رهبری کردهای سوریه وحشتناک و تصمیمی که منجر به آن شد شرم آور است. اما این هجوم همچنین نشانگر مسئله ای بزرگتر است. پرواضح میباشد که سیستم جهانی بر اساس دولت های حکومتگر بنا نهاده شده است. این مسئله ای جدی برای گروه های متمایزی می باشد که در کشوری با مرزهای اتفاقی ساکن هستند که چکونه خود را تعریف می کنند، یا توسط دیگران تعریف می شوند، و این همچنین به عنوان چهارچوبی برای سمت و سو دادن سیاست جهانی دنیای سریع در حال تغییر وحشتناک است.
مفهوم حاکمیت معمولا به پیمان وستفالن ۱۶۴۸ برمیگردد، که این پیمان بسیار مهم بود در تغییر تصورات حکومتی پادشاهی به سمت یک دولت سکولار اقتدارگرا با مرز و سرزمینی مشخص و غیر قابل نفوذ. پیمان وستفالن به مثابه راه حلی دیپلماتیک برای پایان جنگ های فاجعه بار مذهبی در قلمروهای فئودالی و سلطنتی که اتفاق می افتاد طراحی شده بود. اصول پیمان وستفالن در دنیای مدرن عمدتاً به دلیل انحصار قدرت در حکومتهای تنظیم کننده ی آن و حفاظت و حکمرانی قاطعانه از قلمروی جغرافیایی خود حفظ شد. توافق میان شاهزادگان برای پایان دادن به جنگ های مذهبی به عنوان روشی بی چون و چرا در چگونگی اداره جهان درآمد. حتی هنگامی که حکومت های پادشاهی در اروپا سقوط کردند، ایده ملت مطرح شد-با همه امکان هایش جهت بیرون راندن کسانی که اصالتا آلمانی یا ایتالیایی یا لهستانی نبودند. همچنین هنگامی که امپراطوری های اروپایی در نقاط دیگر جهان از هم پاشیدند، آنها چشم انداز خاصی از ملیت را برجا گذاشتند.
در طی چند قرن بعد، پس از آنکه قدرت سلطنت از بین رفت و کشورهای اروپایی به چیزی دیگر در جهت ترغیب حس وفاداری در بین شهروندان خود نیاز داشتند، آرمان دولت-ملت--اینکه مردم داخل مرزهای خودسرانه به نوعی هویت جمعی را احساس کنند—رواج پیدا کرد. این امر منجر به وقوع جنگهای بیشتر شد زیرا کشورهای اروپایی هرکسی را که متناسب با مفهوم ملتشان نبود یا از بین می بردند یا آنها را به ملیت خود در می آوردند. آنها همچنین این تفکر را در مستعمرات خود گسترش دادند که موجهای متوالی ازتنش های مخرب را در پی داشت.
امروزه، قوانین بیشتر با تمرکز بر حقوق فردی تغییر پیدا کرده است، و قدرت در اختیار بازیگران غیر دولتی قرار گرفته است اما همچنان دولت ها به نام آرمان دولت-ملت افراد را مورد آزار و اخراج قرار می دهند و در صدد پاکسازی گروه های اقلیت هستند، و حاکمیت هنوز هم به آنها اختیار تام برای این کار می دهد. پافشاری برسیستم دولت-ملت به مثابه تنها بازیگر قانونی و مشروع در صحنه ی (سیاست) جهانی، گروه های غیردولتی را در معرض استثمار، مور حمله قرار گرفتن و معاملات پنهانی قرار می دهد. در طول قرن اخیر بارها به کُردها وعده داده شد ولی تمامی وعده ها مورد انکار قرار گرفتند و این جای تعجب است، اگر کُردها انتخاب دیگری داشتند و به کسی اعتماد میکردند. اما مسئله فقط به کُردها محدود نمیشود. در اخبار این هفته، پناهجویان روهینگای بین دو کشور که هیچکدام آنها را نمیخواستند گیر افتاده بودند، اویفورها مجبور به ماندن در کمپ های بازداشت شدند، و اعتراض کاتالونیا برای استقلال.
تاریخ وضعیت های مشابه بیشتری را در اختیار ما قرار میدهد، ازشکستن پیمان های مکرر ایالات متحده با بومی های آمریکا گرفته تا جنگ جهانی دوم، که آمریکا برای محافظت از تمامیت ارضی و مردم فرانسه حاضر بود به جنگ برود، اما حاضر نبود پناهجویانی را که از هولوکاست فرار میکردند را بپذیرد. سیستم دولت-ملت برای محافظت از خود و نمایندگانش طراحی شده است تا حفاظت از مردم.
کشورهای قدرتمند گاهی اوقات کشورهای ضعیف تر را نیز مورد ظلم قرار میدهند، اما در واقع گروههای غیردولتی وضعیت شکننده تر و نامساعدتری دارند. گروههای غیردولتی از لحاظ بین المللی اجازه داشتن ارتش یا نیروی نظامی برای دفاع از خود را ندارند زیرا حکومت دی فاکتوهای انها قانونی نمیباشد. آنها هیچ جایگاهی در سازمانهای بین المللی و فرا ملی ندارند وتوسط کشورهای قدرتمند از تصمیم گیری های جهانی بیرون گذاشته می شوند و در مقابل نیز پاسخگو نمیباشند.
نظم جهانی مکانیسم های بیشتری در اختیار دولتها قرار داده تا با یکدیگر از راه دیپلماتیک سازش و معامله کنند بدون آنکه به مردم ساکن در گستره سرزمینی خود اعتنایی کنند. در حالیکه بحران ها و تنش های بین المللی در طول ۵۰ سال گذشته کاهش یافته است، اما بحران های داخلی افزایش یافته است. این جنگ ها سیاست و تجارت جهانی را مختل می کند، کشورها را تضعیف می کنند و باعث عدم اطمینان کشورهای همسایه به همدیگر می شوند. از طرفی دیگر، دولت ها در استفاده از بازیگران غیر دولتی جهت پیشبرد منافع خود در کشورهای خارجی و رد هرگونه مسئولیت در قبال آنها بسیار متبحرانه عمل میکنند، از مسلح کردن نیروهای کنتراس در نیکاراگوئه توسط ایالات متحده گرفته تا کشورهای سودان و چاد که از جنبش های شورشی مخالف همدیگر حمایت می کنند.
نظم جهانی با محوریت دولت برای مقابله با این تنش ها و بحران ها ضعیف عمل می کند. دولت ها نمی خواهند توافق جمعی در مورد مسئله مشروعیت حاکمیت را بشکنند. آنها به همین ترتیب از اضافه نمودن دولت های بیشتر به گروه انحصاری خود محتاطانه عمل میکنند، زیرا بعضا ممکن است به مخالفان داخل منطقه خود این امر را القا کنند که مذاکره مجدد و بازبینی مرزها امکان پذیر می باشد. اگرچه تعداد زیادی از کشورها در دهه ۱۹۹۰ از اتحاد جماهیر شوروی پدید آمدند، و موارد جدید دیگری بجز آنها وجود داشت همچون تیمور-لیسته و سودان جنوبی، اما با این حال نیز به رسمیت شناختن بین المللی کشورهای جدید دشواراست. این امر باعث می شود تا دولتهای میانجیگر تلاش کنند تا گروه های آسیب پذیر را برای دستیابی به چیزی کمتر متقاعد کنند، و شواهد و مدارکی را برای آنها رو کنند مبنی بر اینکه کشور به رسمیت شناخته شده بهترین فرصت برای امنیت و خود-تعیین گری آنها است.
تلاشهایی در جهت کاستن اثرات حاکمیت انجام شده است. آنهایی که در تاش هستند اثرات حاکمیت را بکاهند معتقدند، دولت ها باید از شهروندان محافظت کنند و اگر در انجام این امر ناتوان میباشند دیگران می توانند در این امر وارد شده و کمک کنند. این (ورود دیگران) به مثابه راهی برای توجیه و سهل نمودن ورود نیروی بی طرف سازمان ملل در نظر گرفته شده است مبنی بر اینکه از مردم در مقابل نسل کشی یا سایرحملات مرتکب شده توسط دولت مورد نظر آنها محافظت شوند اما تاکنون در این کار حداقل بعنوان روشی برای غلبه بر عدم تمایل به نقض حاکمیت موفق نبوده اند.
سیستم در مفابل گروههای غیر دولتی در حال شکست خوردن است. بازیگران غیردولتی(Nonstate) از گروه های تروریستی گرفته تا شرکت های چند ملیتی تأثیر فزاینده ای بر سیاست جهانی دارند، و تئوری ژئوپلوتیک سنتی کار مؤثری برای مقابله با آنها انجام نمی دهد. حتی برای مسائل دو جانبه، دولت همیشه مؤثر ترین واحد تحلیل نیست.
عناوین و مقالات بیشماری وجود دارند دال بر اینکه روسیه در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده ۲۰۱۶ دخالت داشته است. تصور دخالت روسیه در انتخابات ایالت متحده به مثابه سیاستی ملی و جامع که برای حمله به ایالات متحده طراحی شده است تصویری دقیق از واقعیت نیست. در روسیه دموکراسی وجود ندارد و چنین دخالت هایی به مثابه بدست آوردن قلمرویی از ایالات متحده نیست. توضیح درست این است که نخبگان روسی در صدد برهم زدن توازن رهبری ایالات متحده جهت دستیابی به غنائم بهتر و مذرنترهمچون قدرت نرم در منطقه، دسترسی به تجارت، و بویژه توانایی نقض حاکمیت سایر کشورها بدون اینکه عواقبی دربر داشته باشد.
علاوه بر آن، دخالت شرکت های بزرگ تکنولوژی در مواردی اینچنین (انتخابات) را بررسی کنید. مدیرعاملان چنین شرکتهای بزرگی ممکن است در کنگره شهادت بدهند اما ایالات متحده- و دیگر دولت-ملت ها- کنترل چندانی بر این شرکتها ندارند چون این شرکتها ساختارهای قانونی پیچیده ای دارند و نفوذ در آنها سخت و دشوار است. نظریه ای که در روابط بین الملل نتواند این مقولات را بعنوان بازیگران مستقل در سیاست جهانی در نظر بگیرد بخش عمده ای از این تصویر (سیستم سیاسی جهانی) را از دست داده است.
سیستم دولت-ملت همراه با مرزهای ساختگی خود، میراث استعمارگری و جنگ های فاجعه آمیز بر سر گستره سرزمینی و خودمختاری آزموده شده و شکست خورده است. . ما به روش وتفکری جدیدتر برای ارزیابی رخدادهای بین المللی نیاز داریم. مهمتر از همه اینها، ما باید حقوق گروه های غیر دولتی ومسئولیت های قانونی نهادهای فرادولتی را بشناسیم و سازوکارهایی را در سیستم بین المللی ایجاد کنیم تا آنها را در سالن های قدرت بگنجانیم.
..............
ملکا اولدر پژوهشگری با گرایشات خاص در مرکز جامع شناسی سازمانها در علوم پو است. او نویسنده یک تریلوژی تحسین برانگیز سیاسی در ژانر علمی تخیلی است، که با انفومکراسی شروع می شود، و همچنین نویسنده مجموعه داستانهای علمی تخیلی و شعر است و نویسنده کتاب دیگری بنام فاجعه های دیگر...
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است