گزارشی از کنفرانس کُردشناسی متین سربست در دانشگاه نورث وسترن شیکاگو
Tuesday, July 17, 2018
Telegram
احمد محمدپور
مردمشناس
دانشگاه ماساچوست ـ امهرست
در روزهای دوم و سوم ژوئن امسال، کنفرانسی در خصوص مطالعات کُردشناسی با حمایت مالی آقای «متین سربست»، از کردهای ساکن آمریکا در بخش مطالعات ترکشناسی موسوم به «کیمن» در دانشگاه «نورث وسترن» شیکاگو برگزار شد. این کنفرانس دومین کنفرانس از سه کنفرانسی بود که در سال جاری در آمریکا برگزار شد: نخستین آن در دانشگاه یِیل و آخرین آن در واشنگتن. با اینکه در نظر داشتم بلافاصله بعد از همایش گزارشی از آن را در دسترس علاقهمندان قرار دهم، اما متأسفانه میسر نشد. با این حال، تصور میکنم گزارش حاضر ممکن است هنوز برای علاقمندان و محققان مفید باشد.
محورهای این همایش دو روزه هم متنوع بودند و هم جدید؛ کردشناسانی ازدانشگاههای مختلف از جمله آکسفورد، کمبریج، نیویورک، لندن، آنکارا و غیره در آن حضور داشتند. همایش در قالب پنج پانل در روز و هر پانل چهار مقاله سازماندهی شده بود. محورهای عمده همایش عبارت بودند از توسعه مطالعات کردی، رویکردهای نوین در مطالعات کردی، ابعاد و پیامدهای خشونت در باکور، جنبشهای کردی در روژآوا و سنجار، رویکردهای تطبیقی در حل و فصل تضادها، بلاتکلیفی کردها در روژهلات و باشور، سویههای مکانی، فرهنگی و سیاسی، دگرگونی سیاستهای عدم رسمیت، بلاتکلیفیها و دورنمای سیاست کردی در میانه مرزها، و اختتامیه و ارزیابی. به طور کل، محور اصلی مباحث کردستان باکور و روژآوا بود و اکثر سخنرانان حاضر در همایش نیز به استثنای چند مورد را نسل جدید و جوان کردشناسان تشکیل میدادند. اکثر مقالات مبتنی بر کارهای پژوهشی و میدانی بود و ویژگی بینرشتهای بودن آنها برجستگی خاصی داشت.
متآسفانه مانند بسیاری از همایشهای مشابه خارجی، حضور کردشناسان روژهلات بسیار محدود و کمرنگ بود و دلیل آن نیز مثل همیشه واضح: روژهلات برخلاف سایر بخشهای دیگر کردستان مانند باشور، باکور و روژآوا، از سرکوب سیاسی و اختناق فکری مزمن و عمیقی رنج میبرد. از یکسو، دسترسی محققان کرد یا غیرکرد به روژهلات اگر ناممکن نباشد، بینهایت دشوار است و از سوی دیگر، محققان کرد روژهلاتی نیز به دلیل انسداد فضای سیاسی داخل کشور و چهره کریه و نامتعارفی که رژیم از خود در جهان به نمایش گذاشته، امکان هیچ گونه ارتباط ارگانیک علمی و پژوهشی با جهان خارج ندارند؛ گرچه تلاشهای نیمبندی در این زمینه در حال انجام است و به برکت وسایل ارتباط جمعی میتوان دستکم دورادور به آنجا دسترسی داشت. به هر روی، عدم فهم یا انعکاس تغییر و تحولات اجتماعی روژهلات چه به عنوان جایی که زمانی سرآمد و پیشگام بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی کردستانات بوده و چه به عنوان بخشی از بدنه روشنفکری مطالعات کردشناسی، این رشته را با مسایل معرفتشناختی و روششناختی جدی روبهرو کرده است.
در این کنفرانس، تنها سه نفر از کردستان روژهلات حضور داشتند: پروفسور «عباس ولی» که شخصیت علمی و بینالمللی ایشان برای همگان شناخته شده است؛ دکتر «کمال سلیمانی»، دانش آموخته مطالعات خاورمیانه از دانشگاه کلمبیا که بعد از چندین سال تدریس در دانشگاه نیویورک، به تازگی در بخش خاورمیانه دانشگاه مکزیکوسیتی به عنوان استاد پذیرفته شدهاند و بنده. محور بحث پروفسور ولی بررسی چالشهای نظری و سیاسی مفهوم حکمرانی در خاورمیانه بود. دکتر سلیمانی به بلاتکلیفیهای عمده در روژهلات با تأکید بر ارتباط جامعه مدنی و احزاب سیاسی پرداختند و اینجانب نیز به مکانیسمهای یکسانسازی و محوسازی دولت در کردستان در دو دوره پهلوی و جمهوری اسلامی اشاره کردم.
همایش با سخنرانی سرشار از تواضح و خرسندی آقای متین سربست و ریاست بخش مطالعات ترکشناسی افتتاح شد. بخش روژهلات در روز دوم همایش با سخنرانی پروفسور ولی، دکتر سلیمانی و بنده آغاز شد. محور اصلی پروفسور ولی همانطور که عنوان شد، نقد و ارزیابی مفهوم حکمرانی در خاورمیانه بود. ایشان در این سخنرانی، با نگاهی تاریخی و انتقادی، به شیوه برساخت تاریخی و سیاسی پیدایش خاورمیانه مدرن اشاره کردند و ضمن بیان تنگناهای نظری و حاکمیتی مفهوم دولت – ملت مدرن، خاطرنشان کردند که خاورمیانه با پیکرهبندی سیاسی و ساختار قدرت کنونی آن در معرض بحران و در نهایت افول است. این افول و بیثباتی از نظر پروفسور ولی به هیچ وجه امری مدیریتی ـ سیاسی صرف نیست، بلکه به خود بنیانهای نظری و سازوکار قومی ـ مذهبی آن برمیگردد که قوام به ظاهر تاریخی آن را ناممکن ساخته است. ایشان با برشمردن مشخصهها و مثالهای متعدد، تنها راه حل این بحران را در بازتعریف مفهوم حکمرانی و فراتر رفتن از مفهوم کلاسیک دولت – ملت ارزیابی کردند. دکتر سلیمانی، در همان پانل اول همایش که به توسعه مطالعات کردشناسی اختصاص داشت این دغدغه را مطرح کردند که مطالعات کردی به طور کل تحت سیطره علمی و مدیریتی «کردشناسان سفیدپوست» (کردشناسان غیرکرد یا اروپایی ـ آمریکایی) قرار دارد؛ دغدغهای که بنده نیز مانند بسیاری در این همایش آن را تأیید کردیم. ایشان برای نمونه به مجله «مطالعات کردی» اشاره کردند که در طی سالیان به سردبیری و مدیریت تعداد مشخص و معدودی از افراد عموماً غیرکرد اداره میشود و از سوگیریهای علمی و نظری متعددی رنج میبرد. نقد ایشان موجی از اظهار نظر و عموماً همراهی در اینباره را در جلسه برانگیخت و جالب آن است که حتی تنی چند از محققان غیرکرد نیز آن را وارد دانستند. در پانل خاص روژهلات، دکتر سلیمانی، به برجستهکردن زوایای فرهنگی روژهلات اشاره کرده و عنوان کردند که جامعه مدنی امروزین روژهلات با تکیه بر شواهد فراوان بسیار پیشروتر ار احزاب سیاسی آن است. ضمن اینکه محدودیتها و فشارهای سیاسی دولت را نیز در این زمینه خاطرنشان کردند. مقاله من با عنوان «شرقیشدن شرق: ایران و برساخت استعماری سوژه کردی» به ارزیابی سیاستهای یکسانسازی یا محوسازی برآمده از ملیگرایی دولتگرای ایران از دوران پهلوی تا جمهوری اسلامی اختصاص داشت. در این سخنرانی، ضمن اشاره به برخی از این سیاستها، با ذکر مثال و شواهد، به این امر اشاره کردم که روژهلات علیرغم سیاستهای خشن و بیرحمانه حکومت، در حال تجربه کردن نوعی رنسانس و مقاومت فرهنگی است که ردپاهای آن را میتوان در اقتصاد محلی، تا جریانهای ادبی و نهادهای مدنی مشاهده کرد.
پانل روژهلات علیرغم حضور محدود آن، به طور ویژه مورد توجه حاضران در همایش قرار گرفت و بسیاری از آنها در گفتگوهای شخصی با ما از ضرورت طرح بیشتر مسایل روژهلات صحبت میکردند و این پانل را یکی از جذابترین بخشهای همایش میدانستند؛ در واقع بسیاری از آنها اطلاع چندانی از تغییر و تحولات روژهلات نداشتند و طرح این مسایل برایشان به غایت نو و جالب بود.
کنفرانس با اختتامیه ای مفصل و مفید به پایان رسید. دو نفر از سخنرانان که یکی از آنها پروفسور ولی بود به ارزیابی این نشست با عطف به امکانات و تنگناهای مطالعات کردشناسی پرداختند. از دید پروفسور ولی، مطالعات کردی علیرغم همه موانع و چالشهای گذشته و پیش رو، راهی طولانی و پر پیچ و خم را طی کرده و در مقایسه با گذشته، امروزه بسیار بالغتر شده است. ایشان با ذکر خاطرهای شخصی گفتند، سخن گفتن از مطالعات کردشناسی برای مثال در چند دهه پیش وقتی خود ایشان به عنوان دانشجو در آن گام نهاده بودند، در فضای علوم اجتماعی راستاندیش و مسلط، نه تنها غریب و نامأنوس که غیرضروری نیز به نظر میآمد. حال بعد از چند دهه، مطالعات کردی و به طور کلی مطالعات منطقهای به بخشی جدایناپذیر و در حال استقلال از علوم اجتماعی کنونی تبدیل شده و نمونه آن نیز همایشها، آثار و دانشمندانی است که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود. پروفسور ولی با رویکردی خوشبینانه و مثبت نسل جوان کردشناسان را تشویق کردند که در جهت استقلال رشتهای گام بردارند، به مطالعات تجربی و مردمنگارانه بیشتر توجه کنند و در حین حال از دخالت دادن قدرت و سیاست در پژوهش بپرهیزند.
این همایش چند اشارت اخلاقی و علمی قابل تأملی دیگری نیز داشت که مهمترین آن نقشی است که نهادها و کنشگران غیرسیاسی میتوانند در گسترش و نشو و نمای مطالعات کردی ایفا کنند. آقای متین سربست، اسپانسر این کنفرانس ـ از کردهای مقیم آمریکا ـ مثال بارز و بی چون و چرای چنین فرصت و حقیقتی است. ایشان با درک ضرورت حمایت از کردشناسان و رشته کردشناسی، با تواضعی تحسین برانگیز و گشاده دستی مثالزدنی هزینه این کنفرانس را تمام و کمال برعهده گرفتند. نکته حتی مهمتر آن است که ایشان با فراست و درایت این تسهیلات مالی را در اختیار دانشگاه قرار دادند و با مساعدت اداری و اجرایی کم نظیر بخش مطالعات ترکشناسی دانشگاه «نورث وسترن» زمینه این کنفرانس را فراهم ساختند. ابتکار متین سربست میتواند سرمشق یا نقطه آغازی باشد برای اتصال جامعه مدنی کردی و جریان روشنفکری و علمی در کردستان. ایشان با درایت فراوان انجام این همایش را برعهده فضایی آکادمیک گذاشتند و خود تنها در نقش یک مهمان ساده و بی طرف حاضر شدند.
چنین ابتکارهایی شخصی متأسفانه در فضای جامعه کردستان و به ویژه کردستان باشور بسیارغریب و چه بسا نادر است. از این نظر، این کنفرانس پیامی محکم، گویا و خردمندانه برای سیاستمداران کرد و به ویژه سیاستمداران باشور داشت که بیش از دو دهه است از امکانات مادی و اجرایی لازم برای انجام چنین همایشهای برخوردار بودهاند، اما به واسطه آلودهکردن این مناسبتهای علمی به منافع سیاسی و مقاصد حزبی هیچگاه تآثیر مفید و محسوسی برجای نگذاردهاند؛ آنها با آلودهکردن فضای دانشگاهی به میدان تاخت و تازهای سیاسی، مطالعات و تاریخنگاری کردی را نیز به بیراهه بردند و در مواردی متعدد کردشناسان برجسته بومی را نیز از خود راندند. پروفسورعباس ولی بارزترین مثال در این زمینه است. ایشان بعد از تأسیس دانشگاه آمریکایی کردستان و سالها تدریس و تحقیق در آنجا، به دلیل کممهری و قدرناشناسی صاحبان نوکیسه قدرت و ثروت مجبور به ترک کردستان شدند. به هر روی، این همایش تأکیدی دوچندان بود بر نیاز به بازنگری مطالعات کردی و اینکه این رشته اگر بخواهد مستقل و متعهد به مسایل جامعه کردی باشد، باید هم از حیث نظری و هم از حیث سیاسی در مسیر استقلال گام بردارد.
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است