حمله ترکیه به کُردها: مسئله کُرد یک مسئله بین المللی است
Thursday, July 2, 2020
Telegram
الیف کوچوک - ze.tt
ترجمه از آلمانی: عمار گلی
در شب ۱۵ ژوئن جنگنده های ترکیه به صورت همزمان کوهستان عمدتا ایزدی نشین شنگال، کمپ پناهندگان مخمور، یک درمانگاه در [روستای] سردشت [در شنگال] و کوهستان قندیل را بمباران کردند. در تمام این مناطق، موضوع پشت جبه سازمان مسلح کُردی حزب کارگران کُردستان و شاخه ایرانی آن پژاک است.
منطقه کوهستانی واقع در میان سه کشور ایران، ترکیه و عراق در طی سال های اخیر هدف حملات هوایی ترکیه و حملات توپخانه ای ایران قرار گرفته است. عملیات نظامی "پنجه عقاب" یکبار دیگر غیرنظامیان ازجمله جان بدر بردگان قتل عام [ایزدی ها] را هدف قرار داده است.
روز چهارشنبه [۱۷ ژوئن] ترکیه دامنه حملات خود را با عملیات زمینی و هوایی "پنجه ببر" در منطقه کوهستانی "هفتانین" گسترش داد. درست زمانی که وزارت دفاع ترکیه در تویتی از عملیات قهرمانانه علیه تروریسم سخن به میان آورد، نیروهای کُرد از هدف قرار گرفتن غیرنظامیان [توسط ترکیه] خبر دادند.
با روزا بورچ پیرامون انگیزه های ایدئولوژیک سیاست جنگی ترکیه، مقاومت کُردها و نقش جامعه جهانی در این نزاع چند دهه ای صحبت می کنیم.
روزا بورچ دانشجوی دکتری در مرکز مطالعات اجتماعی (Scuola Normale Superiore) در فلورانس ایتالیا است و بر روی مدل های آلتنرناتیو دموکراسی و پنداشت و تصورات سیاسی شهروندان بی تابعیت (بی دولت) تحقیق می کند.
خانم بورچ، شما در مقاله تان در نیویورک تایمز در اکتبر ۲۰۱۹ حمله پاییز گذشته ارتش ترکیه به روژاوا را یک "حمله اتنو-ناسونالیستی علیه غیرنظامیان کُرد" دسته بندی کرده بودید. در این هفته یکبار دیگر ارتش ترکیه حملات علیه مناطق کُردی را آغاز کرده است و استدلال دوباره آنها "مبارزه با ترور" است. این حمله تازه چگونه باید ارزیابی شود؟
روزا بورچ: دولت ترکیه به بهانه مبارزه با تروریسم بارها و بارها قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته است. همیشه اینگونه بوده، زمانیکه در سال ۲۰۱۶ شهرهای جنوب شرقی ترکیه را محاصره کرد، و حتی زمانیکه ارتش ترکیه با همراهی مزدوران جهادی منطقه مرزی عفرین را در ۲۰۱۸ اشغال و یک سال بعد به بخش دیگری از روژاوا در شمال سوریه لشگر کشی کردند. در تمام این موارد با هجمه ای اتنو-ناسیونالیستی مواجه هستیم که هرگونه دستاورد سیاسی و مترقی کُردها چه در داخل ترکیه و چه در خارج آن را هدف قرار می دهد.
تازه ترین یورش بخشی از این تاریخچه خشونت باری است که ما خصوصا از سال ۲۰۱۵ و به عبارتی از زمان شکست انتخاباتی دولت حزب عدالت و توسعه و توقف یکجانبه گفتگوهای صلح ناظر آن هستیم. همزمان این حمله جدید فصل دیگری است از مسئله ۱۰۰ ساله و حل نشده کُرد در خاورمیانه. اسماعیل بشکچی جامعه شناس ترک که دو دهه از زندگیش را به دلیل تزهایش [در خصوص مسئله کُرد] در زندانهای ترکیه بسر برد، در دهه ۱۹۸۰ گفت که کُردستان یک مسعمره بین المللی است. اگر امروز نیز جنگنده های ترکیه همچنان به مناطق مسکونی کُردها در جنوب کُردستان (شمال عراق) با همکاری حملات توپخانه ای ایران و حملات عراق حمله می کند، و همزمان جامعه جهانی نیز با سکوت خود با آن مدارا میکند، پس تزهای بشکچی تا به امروز نیز واقعیت را بیان می کنند.
همچنین تناقض این مسئله زمانی عیانتر می شود وقتی که ترکیه ای که اهمیتی نمیدهد که با چنین حملاتی تمامیت ارضی دیگر دولت ها را خدشه دار می کند، خودش تحت لوای اسطوره تقسیم ناپذیر بودن دولت، ملت، پرچم و زبان تاسیس شده و از بدو تاسیس هر حمله ای علیه کُردها را تحت عناوینی چون حفاظت از تمامیت ارضی توجیه میکند. ماهر توکاتلی محقق علوم سیاسی بسیار دقیق این مسئله را توصیف کرده: "به نظر می رسد الگوی جدید سیاست خارجی ترکیه [زیرپا گذاشتن] و مغایرت با قواین بین المللی است. "
شش سال پس از تهاجم گروه تروریستی داعش به ایزدی ها در شنگال هنوز هزاران نفر همچون تبعیدی در کشورشان زندگی می کنند. نادیه مراد برنده جایزه صلح نوبل و از جان بدر بردگان قتلعام ایزدی ها در تویترش مینویسد که چگونه مردم ایزدی اکنون بار دیگر در مواجهه با دور تازه تبعید اجباری و خشونت ها توسط جامعه جهانی رها شده اند. با این حال، وزارت دفاع ترکیه از "خنثی سازی" تروریسم به معنای دفاع از خود صحبت می کند. چه اتفاقی درحال رخ دادن است؟
روزا بورچ: نادیا مراد چیزی را که همراه با این تهاجم جنگی در جریان است را دقیق توصیف میکند. در جنوب کردستان (شمال عراق) بازماندگان قتل عام، غیرنظامیان و پناهندگان اقامت دارند. و این اتفاقی نیست که ما به عنوان مثال در بخش هایی از شنگال با گریلاهای پ.ک.ک مواجه می شویم. سال ۲۰۱۴ زمانیکه داعش آنجا ظهور کرد اکثرا نیروهای پ.ک.ک بودند که داعش را عقب رانده و امنیت را برای ایزدی ها به ارمغان آوردند.
همچنین دقیقا شش سال پیش بود که ترکیه شنگال را کانون ترور نامید، صرفا به دلیل حضور گریلاهای پ.ک.ک که با داعش می جنگیدند. خلق ایزدی خلقی است که تاکنون دست کم ۷۴ قتل عام را زیسته است. حملات نیروی هوایی ترکیه تداوم این نسل کشی است. شش سال است که ایزدی ها تلاش می کنند که بازگردند و شنگال را از نو بسازند. اخیراً ۱۵۰ نفر از اسارت داعش آزاد شده بودند و در اردوگاه های موقت در شنگال اقامت داشتند تا خانه های خود را از نو بازسازی کنند. حتی این افراد نیز هدف حملات هوایی ترکیه قرار گرفته اند.
نقطه دیگری که همچون منطقه استقرار "تروریستها" اعلام شده مخمور است. این مردمی که در اینجا هدف قرار می گیرند کیستند؟
روزا بورچ: در سال های دهه ۹۰ میلادی زمانیکه ارتش ترکیه در شهرها و روستاهای کُردنشین جنوب شرقی ترکیه و باز به بهانه دفاع از خود در مقابل "تروریسم" جنگ را به پیش میبرد بسیاری از مردم باید میگریختند. این مسئله تصادفی نبود که درست در این برهه زمانی موج بزرگی از روستائیان کُرد به اروپا میگریختند. با این حال مردم تنها به سمت اروپا فرار نمیکردند بلکه شماری نیز با عبور از مرز به کشور همسایه عراق و مخمور گریختند. اینجا ما با مردمی آواره و بی تابعیت سروکار داریم که مدام به واسطه حضور پررنگ نظامی دچار آسیب ها روانی می شوند. برای بیشتر از ۱۵ هزار انسان که در این کمپ اقامت دارند هر حمله یک تهدید جدی است.
ترکیه در این عملیات های نظامی به دنبال چیست؟ چرا این تصویر دشمنانه از پ.ک.ک همچون توجیه جنگ همچنان قابل استفاده و کار میکند؟
روزا بورچ: تصویر دشمنانه از پ.ک.ک از سال های دهه ۸۰ میلادی به خوبی عمل میکند و قابل استفاده است، چراکه هنوز و مداوما القاء می شود که امنیت ملی در خطر است. اما نباید فراموش کنیم که ترکیه از ده ها سال قبل از تاسیس حزب کارگران کُردستان سیاست نابودی و ازبین بردن [کُردها] را دنبال می کند. قتل عام ها و نسل کشی های صورت گرفته در جنوب شرق ترکیه همچون قتل عام درسیم در ۱۹۳۸ ، هنوز با عناوینی چون مبارزه با ترور پوشانده نشده بودند، چراکه هنوز چنین اصطلاحی به وجود نیامده بود، با این حال این قتل عام ها نیز اینگونه توجیه می شدند که میخواهند [از این طریق] وحدت ملی را حفظ کنند.
تاکید بر این مسئله مهم است که پ.ک.ک ریشه و عامل این نزاع نیست بلکه بیش از هرچیزی محصول ده ها سال سیاست سرکوب است، سیاستی که توسط دولت کنونی ترکیه نیز به پیش برده می شود. از بدو تاسیس جمهوری ترکیه سرکوب و ستم علیه تمام کسانی که هویت خود را در چارچوب ناسیونالیسم ترکی و دکترین دولت باز نمی یافتند وجود دارد. حزب کارگران کُردستان در اوایل دهه ۸۰ میلادی و در واکنش به خشونتی سیستماتیک تاسیس شد. اما این حزب در کنار مقاومت مسلحانه پیشنهادهای صلح زیادی را ارائه و یکجانبه اعلام آتش بس کرد. و این چیزی است که همیشه نادیده گرفته می شود درست وقتی که بصورت دائمی به دوگانه غیرقابل انعطاف و صُلب ترور و ضد ترور متعهد باقی بمانیم.
به محض آنکه یک دولت ملی مدعی شود که از خود در مقابل ترور دفاع می کند از حمایت بین المللی برخوردار می شود. اما تا چه زمانی این تفسیر میتواند ادامه یابد؟ چراکه برای دولت آک پارتی حتی فردی که علیه جنگ نیز موضع میگیرد تروریست است. درست مشابه ابتکار عمل صلح آکادمیسین ها در سال ۲۰۱۶ که از جنگ در مناطق کُردنشین جنوب شرقی ترکیه انتقاد کردند. دولت ترکیه این ابتکار عمل و دادخواست را در زمره تبلیغ برای گروه های تروریستی و ترور و توهین به دولت تلقی کرد. درپی آن نیز ۲۷ آکادمیسین و اندیشمند بازداشت شدند. بنابراین در ترکیه اقدام در جهت صلح نیز یک اقدام تروریستی است. و این چیزی نیست که پایدار باشد، اما متأسفانه هنوز خیلی خوب کار می کند.
رئیس جمهور اردوغان تا کنون توانسته ناسیونالیسم ترکی را همراه با تبلیغات جنگ برای هژمونی سیاسی خود بکار گیرد. در حال حاضر کدام عوامل سیاسی داخلی باید مورد توجه قرار گیرند؟
روزا بورچ: سال ۲۰۱۵ حکومت آک پارتی در انتخابات اکثریت مطلق پارلمانی خود را از دست داد و از آن تاریخ به بعد صرفا از طریق ائتلاف توانسته حکومت کند، همزمان حزب ائتلافی چپ دموکراتیک خلق ها و هوادار کُردها موفق به بدست آوردن بیش از ۱۳ درصد آرا شد و به اینصورت برای اولین بار وارد پارلمان ترکیه شد. حکومت حزب عدالت و توسعه با برگزاری انتخابات زودرس و محاصره شهرهای کُردنشین در جنوب شرقی ترکیه به شکست خود واکنش نشان داد. آنها تلاش کردند با پیش کشیدن کارت جنگ رای دهندگان کُرد را تحت فشار قرار دهند. اینجا نیز به بهانه همیشگی مقابله با ترور تمسک جستند.
پس از شکست تلاش برای کودتا در سال ۲۰۱۶ دولت تصمیم گرفت تا مصونیت قضایی سیاستمداران کُرد را لغو کند و آنها را خطری برای امنیت ملی معرفی کرد. نکته ترسناک این است که به محض اینکه دشمن مشترکی برساخته می شود فرقی نمی کند حزب دموکراتیگ خلق ها باشد یا حزب کارگران کُردستان، این مسئله تمام نیروهای مخالف ترکیه را که بخشی از وضعیت موجود هستند را متحد می کند. به این معنی که حزب عدالت و توسعه که عملا اکثریت پارلمانی را در اختیار ندارد، با این شیوه اتلاف دیگر احزاب برای تشکیل حکومت را برای خود ضمانت میکند.
با این حال کُردهای موجود در چارچوب مرزهای دولت ترکیه و همچنین در روژاوا و شمال سوریه سیاستی بر خلاف اسطوره بنیانگذاری ترکیه را دنبال می کنند. آنها جامعه ای دموکراتیک، مردمی و کثرت گرا را میخواهند. این دیدگاه و رویکرد کُردی نیز توسط دولت حزب عدالت و توسعه به عنوان یک خطر تلقی و دیده می شود، زیرا در سال ۲۰۱۵ دیدم که این موضوع می تواند مورد استقبال جامعه ترکیه نیز قرار گرفته و پذیرفته شود. حزب دموکراتیک خلق ها همچنان مبارزه می کند و در پارلمان حضور دارد؛ علیرغم تهدید ممنوع شدن [فعالیت این حزب در ترکیه]، بازداشت های گسترده، برکناری شهرداران و جایگزین کردن آنها با قیوم، غارت و حمله به دفتر مرکزی حزب و حملات فیزیکی علیه نمایندگان این حزب.
این حکومت استبدادی به حدی احساس خطر می کند که برای متحد کردن ملت پشت سر خود جنگ به پیش می برد. و این مسئله خیلی خوب جواب می دهد به مجرد اینکه دشمن مشترکی را علم کنید. از نظر تاریخی ساده ترین کار برای رسیدن به این امر وقتی است که [دشمن مشترک] کُرد باشد و برای دموکراتیزه کردن ترکیه تلاش کند.
در سال ۲۰۱۹ ترکیه هفدهمین شریک تجاری آلمان بود. آلمان فدرال پیشروترین کشور در سرمایه گذاری مستقیم در ترکیه است و سال گذشته حدود ۲۰ میلیارد یورو صادرات به ترکیه داشته است. سرمایه های آلمانی در کنار هزاران شرکت در ترکیه حضور دارند. آیا رابطه ای میان پیوند اقتصادی با ترکیه و سیاست خشن جنگی در داخل مرزهای این کشور و همچنین کشورهای همسایه آن وجود دارد؟ چه مسئولیتی متوجه دولت آلمان است؟
روزا بورچ: در سال های اخیر این تصور در عرصه عمومی ظاهرا برانگیخته شده که بین دو کشور اختلافاتی وجود دارد و روابط دو کشور در آستانه فروپاشی است. به این معنی که در آلمان از دموکراسی حفاظت می شود و همزمان در ترکیه هدف قرار می گیرد. یا که اتباع آلمان در ترکیه زندانی می شوند و یا اینکه [دولت مدارهای] آلمان از سوی ترکها با نازی ها مقایسه می شوند. اما تمام این موارد در ظاهر حکایت از وجود بحران میان نمایندگان دو دولت است. اینها بحران های دوره ایی بودند که تنها زمانی ظهور می کردند که پیکان انتقاد افکار عمومی دموکرات و منتقد متوجه دولت آلمان بود و آن را محکوم و تحت فشار قرار می داد: مردم می خواهند بدانند که چرا در جبهه نیروهای مترقی موضع نمیگیرد و یا چرا نقض حقوق بشر [در ترکیه] محکوم و [این کشور] تحریم نمی شود.
روابط تجاری میان آلمان و ترکیه بسیار عمیق است. دو کشوری که از طریق یک تاریخ مشترک و در بستری سیاسی بهم پیوند خورده اند. این منجر به این شده که حتی در شرایط بحرانی آلمان و ترکیه توافق هایی باهم داشته باشند. اینجا تا حدودی منظورم حتی توافق بر سر مسئله پناهندگان است، توافقی که کاملا غیرانسانی است. با وجود اختلافات صادرات اسلحه به ترکیه همچنان صورت می گرفت. تانک های لئوپارد ۲ که ترکیه از آنها در حمله به روژاوا و عفرین و برخلاف تمام موازین حقوق بین الملل استفاده کرد آشکارا تولیدات آلمان بودند. همه این موارد باید مورد توجه قرار گیرند.
من دولت آلمان را مسئول می بینم که نباید به یک دولت جنگ افروز که به صورت فعال درگیر جنگ است اسلحه و تانک صادر کند. این تانک ها تنها در جنگ ها مورد استفاده واقع نشده اند بلکه در راستای استبدادی شدن هرچه بیشتر سیاست داخلی ترکیه نیز بکار گرفته شدند؛ مسئله ای که خیلی کم در خصوص آن صحبت شده است. برای مثال در سال ۲۰۱۶ صلاح الدین دمیرتاش رئیس مشترک حزب چپ دموکراتیک خلق ها در شب و در عملیاتی ابهام آمیز در خانه اش بازداشت شد. او به وسیله یک تانک [به بازداشتگاه] منتقل شد. یک سیاستمدار منتخب مشروع توسط یک رژیم اقتدارگرا بازداشت می شود. از آن زمان او در بازداشت بسر می برد. اینکه تانک ها و تسلیحات آلمانی در چنین سناریوهایی بکار گرفته می شوند، دولت آلمان باید پاسخگو باشد.
بر اساس اطلاعات اداره فدرال برای مهاجران و پناهندگان حدود یک میلیون کُرد در آلمان زندگی می کنند. برای همین کُردهای دیاسپورا نقش مهمی را در جنبش مقاومت کُردها بازی می کنند. آیا روابط اقتصادی آلمان و ترکیه که در مورد آن صحبت کردیم نیز بر کُردهای ساکن آلمان تأثیر دارد؟ . اینکه دولت آلمان پس از ممنوعیت فعالیت پ.ک.ک در سال ۱۹۹۳ با شهروندان کُرد خود چگونه تعامل کرده است؟
روزا بورچ: رابطه کُردها با دولت آلمان در حقیقت تابعی است از روابط ترکیه با کُردها. درحالی که در دهه ۹۰ میلادی هویت کُردها انکار و زبانشان ممنوع شده بود و مردم اجازه نداشتند برای بچه هایشان اسامی کُردی انتخاب کنند، این سیاست در قبال کُردهای آلمان نیز اعمال می شد. دلیل این امر نیز این بود که دولت آلمان خود را با مصلحت های [داخلی] دولت ترکیه هماهنگ می کرد. به این معنی که برای مثال به عنوان یک کُرد با تابعیت ترکیه نمی توانستید حتی در آلمان برای کودک تازه متولد شده تان یک اسم کُردی انتخاب کنید چراکه این اسامی در لیستی که ترکیه در اختیار ادارات آلمان قرار داده بود قرار نداشتند. یعنی سیاست انکار [هویت کُردها] در ترکیه اینجا در آلمان نیز درپیش گرفته می شد. و این تنها یک نمونه برای تشریح این مسئله بود که روابط میان ترکیه و آلمان چه تاثیری بر زندگی کُردها در خارج از ترکیه گذاشته و می گذارد.
کُردهایی که در دهه هشتاد و نود میلادی به آلمان آمده اند پناهنده سیاسی بودند اما تا به امروز نیز آنها را تُرک می نامند. مثلا آنها می توانند در مدارس زبان ترکی را به عنوان یک ماده درسی داشته باشند، اما زبان کُردی عمدتا نه. با ممنوعیت پ.ک.ک در سال ۱۹۹۳ آلمان یک قدم جلوتر رفت و هرگونه بیان هویت کُردی را به عنوان یک هواداری بالقوه برای یک سازمان تروریستی ارزیابی می کرد. اگر کُردها برای اعتراض به حملات هوایی ترکیه به جنوب کُردستان به خیابان ها سرازیر شوند و پرچم ها و سمبل های کُردی را حمل کنند می توانند تحت پیگرد قانونی قرار بگیرند. اینجا از پرچم های پ.ک.ک صحبت نمی کنم، در واقع صحبت من در مورد رنگ های کُردی روی یک پرچم یا نماد خورشید است.
آیا ترکیه یک جنگ بین المللی را علیه کُردها به پیش می برد؟
روزا بورچ: من فکر می کنم که ترکیه به گسترش حوزه نفوذ خود در منطقه علاقمند است و این شامل تضعیف منافع کُردها در خارج از ترکیه نیز می شود. برای تبدیل شدن به یک قدرت هژمونیک منطقه ای، آماده است تا به کشورهای همسایه لشکرکشی کند، اقدام به اشغال سرزمینهای دیگر بکند و حملات بزرگی را سازمان دهد، دقیقاً مشابه چیزی که اکنون در جنوب کردستان (شمال عراق) در جریان است.
البته چنین جنگی در سطحی بین المللی رخ نمی دهد. ترکیه در اینجا رویکرد ظریف تری در پیش گرفته است و بسیاری از روابط دیپلماتیک و اقتصادی اش با سایر کشورها را تابعی از میزان جرم انگاری علیه کُردها کرده است. علاوه بر این منتقدان رژیم و فعالان کُرد به صورت مداوم در معرض تهدید قرار دارند، یا هدف جاسوسی مقام های ترکیه قرار می گیرند، یا احتمال اینکه به محض ورود [به ترکیه] بازداشت شوند و یا حتی به قتل برسند. درست مشابه مورد سال ۲۰۱۳ که سه فعال زن کُرد در مرکز پاریس توسط یک مامور سرویس مخفی ترکیه کشته شدند.
مسئله کُرد یک مسئله بین المللی است. نه تنها به این دلیل که سرزمین های کُردی تقسیم شده اند، بلکه همزمان به این دلیل که کُردها دهه های متوالی به دلیل آذار و اذیت مجبور به مهاجرت به اقصی نقاط جهان شده اند. وقتی با توجه به روابط اقتصادی و سیاسی با ترکیه کُردها در دیاسپورا به دلیل هویتشان جرم انگاری شده و تحت تعقیب قرار بگیرند پس اینجا با یک نژاد پرستی ضد کُردی بین المللی مواجه هستیم که از سوی ترکیه به پیش برده می شود.
رسانه های بین المللی و دولت ها چگونه باید نسبت به عملیات نظامی ترکیه که ناقض قوانین بین المللی است واکنش نشان دهند؟
روزا بورچ: این امر به این واقعیت بستگی دارد که کُردها را باید همچون یک گروه [اتنیکی] مستقل با حقوقی انسانی به حساب آورد و صرفا به عنوان مردمانی بی تابعیت و دولت تعریف نشوند. چراکه بی تابعیتی و دولتی کُردها بیشتر از فقدان یک کشور کُردی است. اینجا با فقدان تششریح و تعریفی قانونی وضعیت و هویتی هستیم که خود در یک وضعیت بی تابعیتی قرار گرفته است، بگونه ای که نیازهای اساسی انسانی و حقوق بشری آنها نادیده گرفته می شود.
یکی دیگر از پیامدها این است که درست زمانیکه ترکیه غیرنظامیان کُرد را بمباران می کند جامعه بین المللی از خنثی سازی "تروریست ها" صحبت به میان می آورد. اینگونه نمیتواند باشد که تا زمانیکه ترکیه ادعا بکند با تروریسم مبارزه و از خود دفاع می کند حق زندگی از کُردها سلب شود. ترکیه باید به عنوان یک کشوری جنگ طلب شناخته شود که غیرنظامیان و هویت و فرهنگ کُردها را هدف گرفته، تنها به این دلیل که آنها را تهدیدی علیه دکترین اتنو ناسیونالیستی خود تلقی می کند.
در رابطه با رسانه به صراحت می توانم بگویم که آنها به طور جدی باید بیاندیشند که آیا میخواهند روایت ها و گزارش های خبری مورد علاقه افراد وفادار به دولت در خبرگزاری های رسمی ترکیه همچون خبرگزاری آناتولی را بپذیرند و پوشش دهند؟ علاوه بر این باید رویکرد و تفکر دولت-ملت محور را شکسته و از روایت هژمونیک ترکیه فاصله گرفت. از حق زندگی کردن همه جا و همیشه باید دفاع شود؛ نه تنها برای کُردها بلکه برای تمام کسانی که در معرض تهاجم دولتی هستند.
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است