موضوع روز:

اشتباه کُرد-ترک بودن

Tuesday, November 8, 2016



رابرت لئونارد راپ (ژورنالیست مستقل در زمینه مسائل حقوق بشر)
Open Democracy

برگردان از انگلیسی: م فریا

درباره نویسندگان: 
صلاح الدین احمد استادیار فلسفه در دانشگاه  آرتوکلو در شهر ماردین ترکیه است ، علایق پژوهشی او شامل فلسفه فضا و نظریه انتقادی، نئونازیسم وجنبش اجتماعی است. 

رابرت لئونارد راپ : لطفا" به طور خلاصه از گذشته تان بگویید. آیا نامگذاری شما به  تاثی از نام  صلاح الدین ایوبی بوده است؟ و تجربه شما از تدریس دانشگاهی در ترکیه چگونه بود؟

صلاح الدین احمد: هیچ وقت نمیدانم چگونه به سوالاتی که در مورد گذشته ام است جواب بدهم، زیرا هویت من همیشه موجب نفی شدن گشته و  هیچگاه باعث شکل گرفتن و ارتقای یک نوع تربیت و پرورش خاص نبوده است. منظورم این نیست که دچار بحران هویت هستم، اما بارها گفته ام که  درجهان امروز مساله هویت به خودی خود یک بحران است.

وقتی کُرد بودن عاملی است که با آن در مظان اتهام قرار میگیری، شکی نیست که  من  یک کُرد محسوب میشوم. وقتی متهم کردن بخشی از هویت سیستم حاکم میشود، من در مقابله با آن در کنار مظلوم قرار می گیرم، تا بگویم  کُرد هستم. [به عبارتی] کُرد بودن به معنی نفی ستم است. در سال ۲۰۱۳ برای اولین بار در موقعیتی قرار گرفتم که کُرد بودن [برای من] یک نوع مزیت بود، خود را به جد در بحران اخلاقی می دیدم، به همین دلیل شروع به برقراری روابط دوستانه با اقلیت هایی غیر کُرد و  غیر مسلمان کردم.

از قبل میدانستم،نقد ملی گرایی کُردی و اسلام از مشغولیات عمده ذهنم  میشود، تا اینکه دوباره کُردستان عراق را ترک کردم.

اگر بخواهم  جوابی معمولی به سوالتان بدهم، من در خانواده ای کُرد در کرکوک به دنیا آمدم، نام اصلیم "شیرزاد" بود. با اینحال ترس از اینکه چنین نام کُردیِ متفاوتی باعث گیردادن های امنیتی بیشتر حکومت شود، پدرم اسمم را به صلاح الدین، نامی عربی با توارد ذهنی کُردی، تغییر داد. اگرچه این نام، در عین اینکه اسم میدانی در شهرمان است, نام فرمانده کُرد صلاح الدین ایوبی است، صریح بگویم از نظر من صلاح الدین ایوبی قهرمان نبوده است، بیشتر جنایتکاری خونخوار شبیه  بیشتر آنانی که قبل و بعد  از او آمده و رفته اند.

مانند هر کودک کُردی که تحت سطله رژیم بعث بزرگ میشد، فکر میکردم که من اشتباه خلقت هستم. اشتباه بودن را دوست داشته و هنوز هم دوست دارم.

زمان تجربه تدریسم در ترکیه در پاییز ۲۰۱۴ همزمان با وضعیت بی سابقه ای بود. این اولین بار در چهار دهه گذشته بود که منطقه کُردنشین کشور از آرامشی نسبی برخوردار بود تا خود را برای تولد جنبشی فرهنگی و روشنگرانه تاثیرگذار  آماده کند، سخن من در مورد منطقه چنان تحت ستمی است که رقص کُردی رفتار سیاسی محسوب میشد. دانشجوی کُرد هم در داخل دانشگاه و هم فراسوی مرزهای آن درگیر حیات ملی بود. کوتاه آنکه زندگی در ماردین با آن شرایط هیجان انگیز بود.

متاسفانه زمان تدریس من در ماردین دیری نپایید. نه ماه بعد از آمدنم از کانادا رییس حزب اسلامگرای اردوغان جایگزین رهبر لیبرال شد. بلافاصله بعد از انتصابش توسط اردوغان شروع به حذف مدیریت سکولار دانشگاه کرد.

چند ماه بعد هم یکطرفه قرارداد من و ۱۲ نفر دیگر از مدرسان دیگر که همه اتباع خارجی بودند را لغو کرد. شروع دوباره جنگ در مناطق کُردنشین اوضاع را بدتر کرد و به تبع آن ظلم و خشونت علیه جوانان، عملیات گسترده نظامی و دستگیری های انبوه و امثال آن از سر گرفته شد. در واقع کاری که اردوغان در دانشگاه های استانبول و آنکارا چند هفته پس از کودتای نافرجام ۱۵ جولای ۲۰۱۶ انجام داد، از یکسال قبل در جنوب شرقی کشور (مناطق کُردنشین) آغاز شده بود.

ر ل ر: همه ما به کودتای چند هفته پیش مشکوک هستیم، آیا کودتایی در کار بود؟  چه کسانی پشت آن بودند ؟ اردوغان چگونه از آن بهره برد؟ آیا زمانی به حقیقت ماجرا پی خواهیم برد؟

ص.ا : بله به اعتقاد من تلاش برای کودتا واقعی بود، اما اینکه اکثر  گمانه زنی ها به دست داشتن اردوغان اشاره دارند،نشان از بی اعتباری دولت اردوغان است.

به نظر من بخش بزرگی از نیروهای کودتاچی کمالیست های ارتش بودند، این احتمال هم هست که بعدا" گولنیست ها هم به آنان پیوسته باشند. چون احساس کردند که سرکوب دیگری در راه است. البته اردغان نمیتوانست کمالیست ها را علنا" به دست داشتن در کودتا متهم کند زیرا میان ترک ها هنوز هم کمالیسم طرفداران زیاد ی دارد، بطوریکه کمالیسم کم و بیش مترادف با میهن پرستی و ناسیونالیسم ترکی است. بنابراین جنبش  اسلامگرای گولن که بنیاد آن  سال ۲۰۰۴ در فیلادلفیا نهاده شده بود بهترین گزینه برای الصاق عنوان " دشمن" بود.

اگر به یاد داشته باشید آنشب پس از اولین مصاحبه فیس تایم اردوغان با سی ان ان ترک در ساعات اولیه پس از کودتا، عکس بزرگی از آتاترک پشت زمینه تصویر اردوغان گردید، به عقیده من وجود این عکس به وضوح حامل این پیام بود که " کمالیست ها دشمن نیستند".

برگردیم به موضوع بی اعتباری دولت اردوغان، مردم دلایل  زیادی برای بی اعتمادی به رژیم دارند. امروزه دیگر برای مردم ترکیه عادی شده که سناریویی راکه دولت ادعا میکند درست است، نپذیرند. مثلا" در ژوئن ۲۰۱۴  زمانیکه داعش کنترل موصل را به دست گرفت، دولت ترکیه ادعا کرد که داعش ۴۹ تن از کارکنان سفارت ترکیه را  به گروگان گرفته است. در شب حمله به موصل  مقامات عراقی هنگام فرار، به کارکنان سفارت ترکیه هشدار داده و توصیه کرده بودند که شهر را ترک کنند، اما انها اقدامی نکردند. به مدت سه ماه دولت ترکیه از " گروگان ها" به عنوان عذر شرکت نکردن در ائتلاف علیه داعش بهره برد. در تضاد کامل با وضعیت دیگر گروگان های داعش، بالاخره آنان را آزاد  کرد در حالیکه بنابر گزارشات، دولت ترکیه هیچ فدیه ای بابت آزادسازی گروگان ها به دولت اسلامی نپرداخته بود. شایان توجه است که خود دولت ترکیه روایات ضد و نقیضی از آزادی گروگان ها ارایه میکرد. تنها عامل مشابه بین آنها این بود که سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه (میت) آنرا انجام داده است. از همان ابتدا کل داستان سناریوی ضعیفی داشت. مثلا"توقع داشتند که مردم باور کنند که سرکنول توانسته که تلفن همراهش را به مدت سه ماه از دید  مخفی کند و مدام اخبار و اطلاعاتش رابا آنکارا به روز کند.

برای هرکسی که وضعیت گروگان های دربند داعش را دنبال میکند و واضح است که این جریان، فقط یک داستان ساختگی در راستای خدمت به اهداف سیاسی اردوغان است.

با توجه به چیزهایی که مردم ترکیه و ناظران خارجی در مورد دولت این کشور، نیروهای مسلح وسازمان اطلاعات و امنیت ملی میدانند، عجیب نیست که کسی  داستان سرایی های رژیم اردوغان در مورد کودتای نافرجام ۱۵ جولای  را باور نکنند.

داستان های زیادی در مورد توطئه های سیاسی رژیم هست. به عنوان مثال در جلسه  ای بین احمد داوود اغلو و هاکان فیدان، درسال ۲۰۱۴ رییس سازمان اطلاعات و امنیت ملی، ایده شروع جنگ با سوریه را مطرح می کند. بر اساس پیشنهادات اردوغان، فیدان طرحی ارائه داد که به موجب آن سازمان اطلاعات و امنیت ملی، در داخل خاک سوریه حمله ای موشکی بر ضد ترکیه انجام دهد، این حمله به آنکارا بهانه ای خواهد داد تا با سوریه واردجنگ شود، صدای ضبط شده از جلسه به بیرون درز کرد و در یوتیب منتشر شد که باعث شد میت مدتی روند انتقال اطلاعات را مختل کند.

به مدد روشنگری هایی از این دست آیا این احتمال هست که سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه (میت) از کودتا خبر داشته اما از جازه وقوع  آن را داد تا به اردوغان فرصت دهد اقدام به پاکسازی سیاسی بزند؟ شاید، اما نکته این است که مردم دیگر باوری به سناریوها و داستان های این رژیم خودکامه ندارند، به هر صورت آنچه همه میدانند اینست که اردوغان کودتای شکست خورده را بهانه ای ساخت تا خائنان واقعی و بالقوه در ارتش، پلیس، قوه قضاییه و سیستم آموزشی را از میان بردارد.

ر ل ر: همانطور که میدانید اکنون در ترکیه شرایط اضطراری برقرار است، هزاران نفر ، تعداد زیادی از معلمان و روزنامه نگاران و تعداد بیشماری از نیروهای مسلح دستگیر شده اند، گزارش های بسیاری از شکنجه هم منتشر شده است. نظر شما در مورد اینها چیست؟ در نهایت این اوضاع به کجا ختم میشود؟

ص.ا: به نظر من سال های آتی در ترکیه سال های ترور و وحشت است. از بین بردن رقبا منجر به فروپاشی کامل اعتماد بسیار ضعیفی است که اکنون بین نیروهای نظامی و سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه (میت) وجود دارد. کسانی که در راس قدرت قرار دارند هر روز بیشتر از جو ترس و ناامنی موجود استفاده میکنند تا از شر رقبا خلاص شوند.

به همین دلیل فکر میکنم گزارشات ترور بیشتر خواهد شد، ارتش ترکیه که زمانی برای مردم سمبل ایجاد امنیت کشور بود، اکنون مجبور است تسلیم دولت شود و البته این تسلیم شدن در آرامش اتفاق نمی افتد.

توطئه های جنایتکارانه رژیم روز به روز پیچیده تر وظریفتر میشوند. با بدتر شدن اواضاع، رژیم هم بیشتر اسلامگرایان و زورگویان و دشمنشان روشنفکری  را به خود جذب میکند.

ر ل ر: نظر شما در مورد "دمکراسی ترکی" چیست؟ اصلا" چنین چیزی وجود دارد؟ آیا اردوغان آغازگر آن بود و بعد نابودش کرد؟ آیا مردم در ترکیه دمکراسی به سبک  غربی میخواهند؟ آیا دمکراسی در تضاد با حکومت دینی است؟

ص.ا: به نظر من چیزی به نام "دمکراسی ترکی" وجود خارجی ندارد. بله البته انتخابات هست، اما پاکستان و ایران هم  انتخابات را به طور منظم برگزار میکنند. در آنکارا هم یک مجلس وجود دارد که نماد نادیده گرفتن حقوق اکثریت است.

بگذارید صریحتر بگویم، همیشه دو ترکیه وجود داشته: غربی و شرقی. در ترکیه غربی که از استانبول تا ازمیر،آنتالیا، آنکارا و آدنا هست یک نوع  روزمره گی اروپایی به چشم میخورد، تخمین آمار توریست ها این را ثابت میکند. البته این وضعیت در حال حاضر رو به تغییر است، همین تغییر نیز  توجه جامعه جهانی رابه ترکیه جلب کرده است .

درقسمت شرقی ترکیه ارتش حکومت میکند، سبعیت زندگی غیر قابل تصور است، هزاران تن از جوانان کُرد در عملیات های نظامی دهه های ۱۹۸۰و ۱۹۹۰ مفقود الاثر شدند. منظره تانک ها و تسلیحات زرهی در میادین شهر و محلات همجوار، پایگاه های عظیم نظامی در مراکز شهری و هزاران روستای با خاک یکسان شده چهره ای  دیگر از ترکیه را به نمایش میگذارد، اگر کسی به خود اجازه دهد و چهره ضد دمکراسی،مخالف حقوق جمعی و فردی و...  را ببیند متوجه میشود که  مفهوم "دمکراسی ترکی"  وجود خارجی نداشته و ندارد.

جنبش های اسلامگرا مثل اخوان المسلمین و حزب عدالت و توسعه، که خود اساسا مخالف دمکراسی و حقوق جمعی و فردی و طرفدار خشونت هستند، تا زمانیکه قدرت کافی به دست آورند از ابزار دموکراسی استفاده میکنند. اردوغان عملا نمادی از یک اسلامگرای عوامفریب است که  قبل از به قدرت رسیدن ادعا میکرد طرفدار دمکراسی و مخالف خشونت است. اما پس از به قدرت رسیدن به تدریج اعتقادات واقعیش را نشان داد. زیرا اسلامگرایان معتقدند که فریب دادن مردم  در راستای قدرت بخشیدن به اسلام کاملا" مشروع است. آنها جهت جلب حمایت و به تبع آن کسب قدرت میتوانند صلح طلب ترین و سازگارترین افراد باشند، دقیقا" با بدست گرفتن قدرت، ورق برمیگردد و گسترش اسلام به زور شمشیر تنها روش مطلوب آنها میشود، زندگی محمد و قران منعکس کننده این دوگانگی است: صلح تا زمانی خوب است که انتخاب دیگری نداری و وقتی به قدرت رسیدی خشونت بهترین گزینه است.

در واقع چیزی به اسم اسلام گرایی میانه رو وجود ندارد: آنها به دو  دسته اسلام گرای افراطی و اسلامگرای افراطی بالقوه تقسیم میشوند. اردوغان با طمانینه در مسیر قدرت پیش می رود و بدترین اتفاقات هنوز در راهند. بگذارید با خودمان صادق باشیم اگر نیروی سیاسی بخواهد دمکرات شود، دموکراتیک خواهد شد و نه اسلامگرا.

جامعه ترکیه مثل هرجای دیگر دنیا ترکیب بسیار پیچیده ای از نیروهای در حال رشد، رقابت و زد و خورد است. به رغم تاریخ صد ساله فاشیسم کمالیسم و افزایش وحشتناک اسلامگرایی در ترکیه، رویکرد قدرتمندی از جنبش های ترقی خواهانه در کشور اعلام وجود کرده است. چون لیبرال دمکراسی سابقه چندانی در ترکیه ندارد تضاد دمکراسی و حکومت دینی  مسئله اصلی این کشور نیست. قبل از سال ۲۰۰۰  ایجاد حکومت دینی در کشور جزو احتمالات نیز به شمار نمیرفت،البته آنزمان نیز دمکراسی وجود نداشت.

همه ما میدانیم، سکولاریسم تنها دلیل کافی و وافی برای وجود دمکراسی نیست. فاشیسم در طول تاریخ سکولار بوده است. حکومت ترکیه نیز فاشیسمی کمالیستی بوده است و اکنون هم به سمت فاشیسم اسلامی میرود. در دو سال گذشته اردوغان از نفرت تاریخی ترک ها به دیگران استفاده کرده است تا  نظر هردو گروه ملی گرایان افراطی و اسلامگرایان را جلب کند. بنابراین شعار یک ملت یک سرزمین یک خدا یک پرچم یک زبان دوباره در راه است.

ر ل ر: ما در غرب چگونه میتوانیم اردوغان و پیروانش را مجبور کنیم که حقوق بشر و قانون مداری  را در ترکیه  احیا و اجرا کند؟

ص.ا: حقوق بشر در این کشور قابل احیا نیست چون اساسا این مسئله ارزشی نداشته است، میتوان صنعت  توریسم را احیا کرد اما حقوق بشر چیزی است که همه ما باید برایش مبارزه کنیم. این اردوغان است که غرب را تحت فشار قرار میدهد و نه عکس آن. تا جایی که من میدانم اردوغان با استفاده از پناهندگان سوری و عراقی از سیاستمدرارن اروپایی باج میگیرد تا به تحکیم قدرتش در جهان اهل سنت ادامه دهد، همزمان هم مخالفان منطقه ای را از بین میبرد تا به  به رویای امپراطوری اسلامی سال ۲۰۲۳ جامه عمل بپوشاند. ما باید منتظر جنگ های  مصیبت بار بیشتری در خاور میانه باشیم که نتیجه آنها فرار تعداد بیشتری از پناهندگان به اروپا است.

اروپاییان نمیتوانند بحران را برای همیشه و با تکیه بر نگهبانی که خود بانی [تشدید این] مسئله است، بحران پناهندگان را خارج از مرزهای خود نگه دارند. حقیقت اینست که داعش فقط با جریان های جهادی، سلاح و مهمات و پولی که به واسطه ترکیه دریافت میکند، زنده است.

ایده استفاده از اسلام به اصطلاح میانه رو در برابر اسلام افراطی بی معنی ترین استراتژی قابل تصور است. ترکیه غرب و اسلامگرایان افراطی را رو در روی هم قرار میدهد. هدف او از ادامه این بازی دستیابی به قدرت بیشتر،استیلای بیشتر و البته افراط گرایی بیشتر است.

ترکیه این روش بازی را از سعودی ها آموخته است، آنها بزرگترین حامیان مالی جنبش های اسلامگرایی هستند اما در عین حال به متحدان غربی شان هم اندکی اطلاعات جاسوسی در مورد جنبش های جهادی و توطئه هایشان میدهند تا نشان دهند که با غربی ها همکاری میکنند. ترکیه هم دقیقا در جنگ داعش این کار را انجام میدهد. هر دو طرف جنگ یعنی هم غرب و هم داعش به ترکیه وابسته اند. ترکیه در عین حال که حداقل خرسندی متحدان غربی اش را فراهم میکند به داعش هم اطمینان میدهد که سقوط نخواهد کرد. چاره چیست؟ با رژیم اردوغان باید به شیوه ای برخورد کرد که بایستی با حکومت هیتلر قبل ازسال ۱۹۳۹ میشد البته هیچ وقت تاریخ عیننا تکرار نمی شود اما همه آثار و نشانه های امپراطوری  فاشیستی  بر اساس نفرت از قومیت های دیگر در ترکیه به چشم میخورد.

ر ل ر: در مورد داعش، بنظر شما بهترین گزینه ممکن برای نابودی این جنبش وحشیانه چیست؟

ص.ا: داعش خدمات کثیفی به ترکیه می دهد و در عوض ترکیه نیز، علاوه بر باز کردن مسیر تدارکات، کمک های مستقیمی در اختیار داعش قرار می دهد. تا زمانیکه ترکیه اجازه داشته باشد به این شیوه رفتار کند حتی اگر داعش هم نابود شود اردوغان در صورت نیاز به حمایت ازسایر نیروهای اسلامگرا  ادامه خوهد داد. البته همیشه هم اوضاع بر وفق مراد او نیست. ادامه این شرایط ترکیه را به اوضاعی شبیه به انچه در سوریه هست سوق میدهد، دو قطبی کردن  جامعه و نهایتا اغاز جنگ های داخلی.

تنها مانع ترکیه در این راه چیزیست که "معظل کُردها" خوانده میشود. اردوغان از داعش، جبهه النصره، که به تازگی خود را جبهه فتح الشام میخواند، و نیز بسیاری از جنبش های اسلامگرا حمایت میکند تا نگذارد که کُردهای سوریه کنترل مناطق شمالی سوریه که با کشور ترکیه هم مرز است را در دست بگیرند.

وقتی بعد از جنگ های کوبانی مشخص شد که داعش یارای مقاومت در برابر کُردها را ندارد ترکیه مستقیما وارد عمل شد، تا مانع کُردها شود تا داعش را از ۱۰۰ کیلومتری منطقه هم مرز با ترکیه بیرون برانند. آنکارا بارها این مطقه را "خط قرمز" نامید تا کُردها نتوانند از آن عبور کنند. به همین دلیل از منطقه جرابلس محافظت کرد تا تحت کنترل داعش بماند.

اردوغان برای از بین بردن ا مسئله کُردها در داخل خاک ترکیه هم از داعش کمک میگیرد. سال قبل داعش چندین بار به مواضع کُردها حمله کرد، در قتل عام سوروچ در ۲۰ ژوییه سال ۲۰۱۵  بمب گذاری داعش باعث کشته شدن ۳۲ دانشجوی کُرد و ترک شد که جهت کمک به بازسازی کوبانی عازم آنجا بودند. حدود شش هفته قبل از آن،یعنی در ۵ ژوئن، یک بمب گذاری انتحاری دیگر  باعث کشته شدن ۴ نفر در گردهمایی انتخاباتی کُردها در شهر دیاربکر شد. در دهم اکتبر ۲۰۱۵ نیز بمب گذاری داعش در تظاهرات صلح در آنکارا که حزب دموکراتیک خلق برگزار کرده بود ۱۰۰ غیر نظامی را کشته و بیش ار ۵۰۰ نفر را زخمی کرد.

رژیم اردوغان متحد ایدئولوژیک و استراتژیک جنبش های اسلام گرای سنی در سراسر منطقه است، و جنبش های بسیاری از این دست وجود دارند. از این میان داعش به دلیل منطقه تحت کنترل بیشتر و نیز تولیدات رسانه ای، توجه بیشتری را به خود جلب کرده است. بنظر من داعش بسیاری از مناطق تحت کنترلش را از دست خواهد داد اما خطر اسلامگرایان افراطی در منطقه به مراتب بیشتر از قبل خواهد شد.

این به اصطلاح اپوزسیون اسلامگرا در سوریه تفاوت چندانی با داعش ندارد. اردوغان و عربستان سعودی و قطر از این گروه ها و از جمله جبهه فتح الشام حمایت میکنند. در واقع آمریکا هم در این پروسه نقش دارد و به این گروه ها تسلیحات نظامی میدهد، مثلا گروهی که همین تازگی یک پسر ده ساله را گردن زدند. 

ر ل ر : آیا هیچ راهی هست که ما بتوانیم به افراد در بند در زندان های ترکیه کمک کنیم؟

ص.ا: اولین کمک به قربانیان هر رژیم استبدادی در وهله اول حمایت نکردن از آن رژیم است، در مورد ترکیه توقف فروش تسلیحات نظامی به این کشور یا  توقف صنعت توریسم موثر است. به عقیده من غرب باید خودش را از چرخه حمایت از اسلامگراها خارج کند تا از یک طرف خود را از شر دیکتاتورهای منفوری چون قذافی و اسد برهاند و نیز از حمایت رژیم های نظامی که اسلامگراها را نابود میکنند، خلاص شود.

این چرخه مرگبار در خاورمیانه وجود دارد و ترکیه هم از این قاعده مستثنی نیست. سابقه طولانی سرکوب در ترکیه به حکومت اردوغان مشروعیت داده است و او بطرز نامحسوسی تبدیل به دیکتاتوری سرکوبگر میشود. این بدان معنا نیست که گزینه سومی به نام دمکراسی وجود ندارد اما هر جایی که فاشیسم هست نیروهای دمکراتیک ضعیف هستند، به این دلیل که آنهم ماهیتا در مقابل خشونت خلع سلاح هستند ،نمیتوانند فاشیسم را متوقف کنند.

در ترکیه جنبشی مترقی وجود دارد که مقابل هر دو فاشیسم ترکی و اسلامی ایستاده است، جنبشی دموکراتیک، سکولار  کثرت گرا و چند قومیتی که ه.د.پ آنرا هدایت میکند. چند هفته قبل از کودتا، حزب عدالت و تو سعه اردوغان لایحه ای به مجلس ارائه کرد که به واسطه آن به نیروهای نظامی امنیت قضایی میدهد تا آزادانه تر به کشت و کشتار در مناطق کُردنشین بپردازند. این حزب همچنین لایحه  دیگری پیشنهاد داد که به موجب آن مصونیت قضایی و سیاسی نمایندگان را سلب کند هدف اصلی این لایحه نمایندگان ه.د.پ بودند. ه.د.پ آخرین امید ترکیه است، اگر اردوغان و پیروانش با توسل به زور یا حبس، رهبران و فعالان این حزب را ساکت کنند، وضعیت ترکیه فصل دیگری از دیکتاتوری خواهد بود.

ر ل ر: کُردهای ترکیه  تاریخی طولانی و مشقت بار دارند، مدتی بین پ ک ک و دولت آتش بس برقرار شد. ه.د.پ تدافعی عمل میکند ، قبل از کودتا نیروهای دولتی صدها تن از شهروندان کُرد را به قتل رسانده اند. آیا اردوغان جنگ با کُردها را از سر گرفته است؟

ص.ا: اردوغان هیچ تمایلی به از سرگیری پروسه صلح نشان نمیدهد. در حال حاضر با ملی گرایان افراطی هم پیمان شده است و برای حفظ این اتحاد باید به جنگ با کُردها ادامه دهد. در وهله اول او باید نظر ملی گرایان افراطی، که مخالف به رسمیت شناختن حقوق کُردها هستند، را جلب کند.

ترکیه به سختی با از سرگیری روند صلح موافقت میکند، به نظر من اتحاد بین ترکیه و داعش دیر یا زود شکست میخورد ، و آنزمان ترکیه هیچ چاره ای جز توافق با کُردها ندارد. کُردها در طول تاریخ از پیشنهاد صلح استقبال کرده اند اما هیچوقت نتوانسته اند طرف ترک را به صلح مجبور کنند.

حتی اکنون که غرب از کُردها برای ریشه کن کردن داعش استفاده میکند، پوشش رسانه ای بین المللی خیلی ضعیفی از سرکوب وحشیانه کُردها در ترکیه وجود دارد. از طرفی چون اردوغان بخاطر مسئله پناهندگان از اتحادیه اروپا باج میگیرد،و تهدید میکند که دروازه اروپا را به روی پناهندگان سوری میگشاید،اتحادیه اروپا جرات نمیکند که از ترکیه بخاطر  نقض حقوق انسانی کُردها انتقاد کند.

در داخل دولت هم فشار کافی برای از سر گیری روند صلح وجود ندارد. وضعیت کُردها  مضحک است: از طرفی سرکوب حکومتی و فقدان همبستگی گروهی و از طرف دیگر متهم هستند که عرق ملی و احساس تعلق به ترکیه ندارند. به این دلایل تنها سناریویی که به واسطه آن آنکارا وارد روند صلح خواهد شد زمانی است که خودش هم در بحرانی جدی قرار گیرد.

مسئله کُردها در ترکیه مسئله بسیار پیچیده ای است، مسئله صدها سال نادیده انگاشته شدن،تحقیر، همسانی اجباری و مهندسی اجتماعی است. من خود به عینه هر روز آثار دردناک سیاست های استعماری ترک را مشاهده میکنم. روزی با اتوبوس به دانشگاه میرفتم، دو کودک با مادر و مادربزرگشان سوار اتوبوس شدند. مادر بزرگ با دخترش به کُردی حرف میزد اما دخترش با بچه هایش به ترکی. فرض را بر این گذاشتم که مادر بزرگ  ترکی نمیداند و برایش هم عجیب است که با دخترش به زبانی بیگانه سخن بگوید، در مورد  بچه ها  گفتم لابد زبان کُردی نمیدانند مانند هزاران کودک کُردی که توسط حکومت "ترک سازی" شده اند. همینطور که ماشین حرکت میکرد یکی از بچه ها در حالیکه نگاهش را به بیرون دوخته بود، شروع به خواندن آهنگ کردی غمگینی کرد. با دیدن تنها این لحظه معمولی از زندگی میتوانید رنجی را که طی نسل ها به این مردم تحمیل شده است درک کنید.

ر ل ر : در جامعه امروز ترکیه ، زنان تا چه حد آزاد یا محدود هستند؟ هم زنان کُرد و هم زنان ترک؟

ص.ا: کمالیسم به زنان ترک کمک کرد تا بسیاری از  آزادی های فردیشان را به دست آورند اما دولت اردوغان در حال تغییر وضعیت است. اردوغان به کرات اذعان کرده است که به تساوی حقوق زن و مرد اعتقادی ندارد، مرتبا خانواده های ترک را تشویق میکند که فرزندان بیشتری داشته باشند و از زنان میخواهد که پرورش فرزندان را مهمترین اولویتشان قرار دهند.

در تغییر رویه جالبی بسیاری از فمینیست های ترک از فمنیست های کُرد الهام میگیرند.  درطول تاریخ کُردها نسبت به حقوق زنان رفتاری سنتی داشته اند. در ترکیه این حالت با وجود اوضاع اقتصادی و سیاسی ظالمانه حاکم بر کُردستان بغرنج تر هم شده است. اما در حال حاضر توانمند سازی زنان از ارکان جنبش های رهایی بخش کُردستان است. رهبر در بند پ ک ک چیزی گفت که امروزه به شعار آکادمی زنان در روژآوا (کُردستان سوریه)  تبدیل شده است :" ذهنیت مردسالارانه را بکشید". این جمله استعاری نشان تغییر بزرگی در آگاهی افراد است. مبارزان کُرد در ترکیه و سوریه دوره های اموزشی فمنیست رادیکال را میگذرانند تا سیستم ارزشی مبتنی بر مردسالاری را به فراموشی بسپارند. 

این جنبش همچنین سیستم برابری جنسیتی در احراز مناصب دولتی را به صورت یک اصل همگانی در سیاست های کُردهای ترکیه و سوریه ارائه داده است. شهرداران، احزاب سیاسی و نیروهای نظامی در مناطق کُردستان سوریه و ترکیه باید شرایطی فراهم کنند که مناصب دولتی برای زنان و مردان مساوی باشد.

ر ل ر : وضعیت دگر باشان جنسی در ترکیه چگونه است؟

ص.ا:در سال های اخیر دگرباشان جنسی هم با فشار فزاینده  دولت اردوغان مواجه شده اند. در واقع پلیس دو سال گذشته اجازه نداد که رژه دگرباشان در استانبول برگزار شود. البته مانند آزادی های زنان، سرکوب حقوق دگرباشان برای دولت آسان نیست. اما احتمال از دست دادن این حقوق همیشه هست. روزگاری جامعه ایران از نظر روابط فردی-جنسی جامعه لیبرالی بود اما  دیکتاتوری خشنی جایگزین لیبرالیسم شد.اکنون با استبداد کنونی، ایرانی ها چنین حقوقی ندارند.

بنظر میرسد که ترکیه هم همان مسیر را طی میکند: علاوه بر فقدان آزادی سیاسی، آزادی های فردی کم و کمتر خواهند شد، در هر حال، جامعه  تحمل آزادی های فردی را نخواهد داشت و با رشد اسلامگرایی، دگرباشان از افرادی هستند که بیشتر از همه صدمه خواهند دید.


Telegram Icon

به تلگرام پایگاه خبری و تحلیلی روژ بپیوندید

مطالب مرتبط:

دمیرتاش: من عضو HDP هستم و خواهم ماند ...یک عذرخواهی بزرگ به مردم بدهکاریم

نبرد پدرخواندەها؛ مافیا، بازوی اجرایی سیاست‌های داخلی و خارجی ترکیه

دوراهی شکست یا کودتا؛ آیا اردوغان می‌تواند از سد کردها عبور کند؟

اختاپوس رسانه ای اردوغان و رویای نوعثمانی گری

ترکیه در آستانه انفجار

کلمات کلیدی:


بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است

تحلیل خبر

analis picture

قاتلانی بی خبر از مقتول؛ روایت قتل امید حسنی

آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.

یکشنبه ۲۸اسفند۱۴۰۱/ ۱۴:۵۵


خبر


مصاحبه

Interview Picture

هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند

پنجشنبه ۱۱خرداد۱۴۰۲/ ۱۷:۵۶