کامران متین
عفرین: پیروزی در شکست
Saturday, March 24, 2018
Telegram
کامران متین - the Region
برگردان به فارسی: آزاد
بنا بر گزارشها ارتش ترکیه و حامیان محلیاش ارتش آزاد سوریه در نخستین ساعات ۱۸ مارس وارد شهر عفرین شدهاند.
در نگاه اول، این مسئله شاید پیروزی مهمی برای ترکیه و خلیفه مدرن آن رجب طیب اردوغان باشد. اما از منظری نزدیکتر و با نگاهی گستردهتر و حساس به نبرد در عفرین، در واقع این موضوع میتواند پیروزی برای پروژه کنفدرالیسم دموکراتیک در سوریه به رهبری کردها تلقی شود.
نخست، از نقطه نظر صرفا نظامی، هر برآوردی از نبرد در عفرین باید نابرابری مطلق میان ارتش مهاجم ترکیه و نیروی بسیار کوچکتر نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) که در مقابل آن مقاومت کرد را در نظر بگیرد. چند هزار مبارز SDF که تنها به سلاحهای سبک و قدیمی مجهز بودند و شجاعت و قاطعیت قهرمانانهای از خود نشان دادند در مقابل دومین لشکر بزرگ ناتو که کاملاً بیتوجه به قوانین بینالمللی حقوق بشردوستانه عمل میکرد.
با توجه به این عدم توازن آشکار نیروها، آنچه غافلگیرکننده است این واقعیت است که SDF توانست تقریباً دو ماه در مقابل چنین هجمهای مقاومت کند، در حالی که شدیداً فاقد هر گونه مسیر امن و با ثباتی برای تأمین منابع [خود] بود.
علاوه بر این هر چند قسمت اعظم عفرین اکنون تحت اشغال ترکیه است اما مناطقی در قسمتهای تپهایتر همچنان تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه ( SDF) است. این شرایط با توجه به بیانیه SDF اهمیت بیشتری مییابد که گفته است جنگی چریکی را علیه ارتش اشغالگر ترکیه و ارتش آزاد سوریه در منطقه شروع خواهد کرد.
شیوه عقبنشینی SDF از شهر عفرین و مهارت و چابکی آن به عنوان یک نیروی نظامی سازمانیافته نیز شایان توجه است. این نیرو ثابت کرد برای هماهنگی سریع با شرایط متغیر میدان نبرد در یک سرزمین کوچک و کمابیش به تمامی تحت محاصره نیروهای متخاصم یا غیرِدوست، کاملاً آماده است.
دوم، از منظر استراتژیک، عفرین همیشه جغرافیای آسیب پذیر و شکننده روژآوا نسبت به حمله ترکیه بوده است. تحلیلگرانی که اغلب از اهمیت عفرین به عنوان رابط زمینی میان سرزمین اصلی روژاوا یاد میکنند، [منطقه ای که که میان شرق فرات و دریای مدیترانه قرار گرفته است، درک نمیکنند که کنفدرالیسم دموکراتیک یک پروژه دولت(-ملت)سازی نیست که نیازمند سرزمینی ممتد با اکثریت جمعیت کُرد باشد. به همین دلیل است که هر بخشی از سوریه با هر ترکیب جمعیتی نژادی-زبانی میتواند بخشی از این پروژه باشد. تجربه مناطق عمدتاً عرب نشین رقه، دیرالزور و منبج که در فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه (DFNS) گرد هم آمدند، این شرایط را نشان میدهد.
علاوه بر این، با حذف یا کاهش نقش متغیر روسی از محسابات نظامی نیروهای دموکراتیک سوریه ( SDF) در ارتباط با غرب فرات، محتمل است که نبرد عفرین تفکر استراتژیک کنفدراسیون دموکراتیک شمال سوریه را وضوح ببخشد. در مقابل، نبرد عفرین به نحوی جدی و اگر نه حیاتی، تأثیر روسیه بر SDF در دیگر مناطق سوریه را تحلیل برد. این امر احتمالاً خروج سریع و پیروزمندانهای را که پوتین به عنوان نتیجه مداخله روسیه در سوریه تصور کرده بود بغرنج میکند.
در صورتی که نیروهای آمریکایی سریع و ناگهانی از سوریه خارج نشوند که نیازمند دست کشیدن نامحتمل آمریکا از ایده محدود کردن توان ایران (و روسیه) در اقلیم شام است، این شرایط به نحوی متناقضنما احتمالاً موضع مذاکره فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه را در درازمدت تقویت میکند.
سوم، از نظر سیاسی، نبرد عفرین به وضوح استقلال و خودگردانی سیاسی نیروهای دموکراتیک سوریه و فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه را نشان داد و احتمالاً آن را تقویت میکند. روسیه در هماهنگی با ایران و رژیم اسد، پیشنهاد کرده بود که در صورتی که SDF عفرین را به رژیم سوریه تسلیم کنند از حمله ترکیه جلوگیری کند. رد این ایده از طرف نیروهای دموکراتیک سوریه اثبات غلط بودن اتهاماتی ست که اغلب از سوی منتقدان روژاوا و از جمله بعضی سازمانهای کُرد مطرح میشود، اتهاماتی مبنی بر این که نیروهای دموکراتیک سوریه و فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه (DFNS) به طور کلی، همپیمانان سیاسی رژیم اسد هستند.
به همین علت، این تصمیم به احتمال بسیار زیاد منزلت و اعتبار SDF/DFNS را در میان عناصر سکولار اپوزیسیون سوریه که با ترکیه مرتبط نیستند، تقویت خواهد کرد و همچنین در میان بسیاری از مردم عادی سوریه که شکست اسد در دفاع از خاک سوریه در مقابل لشکری مهاجم- حتی زمانی که نیرویی سوری از او درخواست کمک میکند- را میبینند.
و در پایان، و شاید مهمتر از همه، هر نبرد یا جنگی بُعدی تاریخی دارد که اهمیت درازمدت آن اغلب نسبت به تأثیرات نظامی، استراتژیک یا سیاسی آن وزن بیشتری پیدا میکند.
در نگاهی تاریخی، شکستهای نظامی که در پی دفاعی دلاورانه اتفاق میافتد به اندازه پیروزیهای بزرگ، مواد و مصالح نمادین و گفتمانی برای همگرایی هویتهای جمعی و تولید انرژی سیاسی عمومی برای یک جمعیت را تأمین میکند. در واقع، تاروپود جنبش آزادیخواهانه کردستان هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ گفتمانی به وسیله چنین شکستهایی به تحرک واداشته شده است. سقوط قلعه دمدم به دست نیروهای صفویه پس از محاصرهای طولانی (۱۶۰۹)، از میان بردن جمهوری آرارات توسط جمهوری تازه تأسیس ترکیه (۱۹۳۰)، حمله شیمیایی به حلبچه توسط رژیم بعث عراق (۱۹۸۸) تنها چند نمونه از این دستاند.
تأثیرات این بُعد تاریخی و نمادین نبرد عفرین را عملکرد خود ارتش متجاوز ترکیه تقویت میکند. پس از هفتهها بمباران و گلولهباران بیامان عفرین و هنگام ورود به شهر عفرین نیروهای تُرک و همپیمانانشان فوراً مجسمه کاوه، قهرمان اساطیری کرد، را در میدان اصلی شهر تخریب کردند. برانداختن پادشاه دیو صفت، ضحاک، به دست کاوه در هویت جمعی و خودآگاه سیاسی کردها جایگاه مرکزی دارد. این واقعیت که ارتش ترکیه اشغال عفرین را با تخریب مجسمه کاوه آغاز کرد مجدداٌ به کردها و تمامی ناظران منصف، دشمنی بنیادین و رادیکال دولت ترکیه را با هر موجودیت کردی که تابع این دولت نباشد را نشان داد.
نبرد عفرین در واقع هم اکنون هم به اسطورهای مدرن مبدل شده و الهامبخش و موتور محرک مبارزه کردها برای آزادی فرهنگی و سیاسی و به رسمیت شناختهشدن خواهد بود. و این یک پیروزی است.
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
چند لحظه منتظر بمانید...
بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است