موضوع روز:

سوفیا باربارانی

زنان پناهنده کُرد در سوگ فرزندان

Tuesday, March 8, 2016



ملاقات با مادران جان باختگان‌ پ.ک.ک
سوفیا باربارانی- The Telegraph
برگردان: سیمین فروهر - بیدارزنی

در اردوگاه پناهندگان مخمور در شمال عراق، نسل فراموش‌شده‌ای از زنان پناهنده اقامت دارند که با یاد دختران و پسران خود که در راه آزادی مبارزه کرده‌اند و در جنگ از بین رفته‌اند، روزگار می‌گذرانند.

بریتان تنها ۱۸ سال داشت، وقتی هواپیماهای جنگی بر فراز کوهستان‌های قندیل غریدند و موقعیت او را هدف قرار داده و او را کشتند.

در سال ۲۰۱۰ بریتان زندگی خود را در شمال عراق رها کرد و به محدودۀ کوهستانی کشورش سفر کرد تا به حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) بپیوندد؛ گروهی شبه نظامی و چپ‌گرا که بیش از سی سال است در راه احقاق حقوق کردها در ترکیه در حال جنگ است.

در ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۵، مادر بریتان در مراسم گرامیداشت جان باختگاناردوگاه مخمور، خاطرۀ فرزندش را به یاد آورد، در حالی‌که سه سال از مرگ دختر جوان می‌گذرد.

عایشه محمد، مادر ۴۵ سالۀ بریتان می‌گوید: «به او گفتم که به پ.ک.ک نپیوندد، اما او تاب زندگی در این اردوگاه را نداشت».



عایشه در کمپ پناهندگان مخمور در شمال عراق، زندگی می‌کند. این کمپ، واقع در صدها مایل دورتر از زادگاه او در جنوب ترکیه، متشکل از خانه‌های گلی- سنگی است که توسط تپه‌های خشک احاطه شده‌اند. او یکی از ۱۲ هزار کردی است که به دلیل جاری بودن تنش و خشونت میان پ.ک.ک و دولت ترکیه بیش از دو دهه است در این منطقه زندگی می‌کند. او همچنین یکی از هزاران مادری است که فرزندان خود را در جنگ از دست داده است.

اگرچه آمار رسمی از تعداد زنانی که در چند دهۀ اخیر به پ.ک.ک گرویده‌اند وجود ندارد؛ اما زن‌ها بخش عظیمی از شبه‌نظامیان را تشکیل می‌دهند و در رده‌های ارشد سازمان قرار گرفته‌اند.

بسیاری از زنان جوانی که برای پیوستن به مبارزان پ.ک.ک خانه‌های خود را ترک کرده‌اند، درست مانند همتایان مرد خود با خانواده‌هایشان قطع ارتباط می‌کنند؛ با این هدف که هر لحظه برای شرکت در عملیات آماده باشند. آن‌ها لباس‌های جنگی و شلوارهای خاکی رنگ گشاد می‌پوشند، موهای خود را می‌بافند و مسلسل بر دوش خود حمل می‌کنند.



زن‌ها کاملاً آماده هستند تا زندگی خود را تسلیم رسیدن به هدفشان کنند. این چنین فداکاری برای به دست آوردن آنچه به آن ایمان دارند -آزادی خلق کرد- باعث افتخار بازماندگان آن‌ها یعنی مادرانشان است.

تا به حال در پی دشمنیِ به ظاهر لاینحل میان دولت ترکیه و چریک‌های مخفی در کوهستان‌‌ها، ۴۵ هزار نفر کشته شده‌اند که ۳۰ هزار نفر از آن‌ها مبارزان پ.ک.ک بوده‌اند.

در سال ۱۹۹۵ در اردوگاه مخمور، مرکزی با نام «مرکز شهدا» با هدف گرامیداشت کسانیکه که در میدان نبرد از بین رفته بودند، تأسیس شد. در سالن این مرکز، عکس‌هایی از مردان، زنان و کودکانِ کشته شده، قرار داده شده است. تصویر قاب‌شدۀ بریتان نیز در میان صدها تصویر دیگر قرار دارد. عکس او در حالی گرفته شده که یونیفرم پ.ک.ک به تن دارد و در مقابل درختان بی‌برگ ایستاده است. موهای خرمایی رنگش را پشت سر جمع کرده و به دوربین لبخند می‌زند. در آن‌سوی سالن اتاق کوچک مفروشی قرار دارد که عایشه بر روی تشک نازکی بر روی زمین نشسته و جرعه جرعه چای می‌نوشد. آفتاب بعد از ظهر تند است اما فضای نسبتاً کوچک آنجا به کمک یک دستگاه تهویۀ هوا خنک شده است.



وقتی از او دربارۀ بریتان پرسیده می‌شود عایشه از او به عنوان زنی جوان با فکری قوی و نیرومند یاد می‌کند؛ زنی که از تبعید جامعۀ خود ناراضی بود و بیشتر اوقات دربارۀ آن از نسل‌های پیشین سوال می‌کرد. او مدام می‌گفت: «اگر اجداد ما مبارزه کرده بودند ما الآن اینجا نبودیم».

آیندۀ بریتان، مانند بسیاری از دختران جوان منطقه، باید به دست خانواده‌اش تعیین می‌شد.‌ به این ترتیب که خانوادۀ بریتان از او خواستند تا با یکی از پسران قوم و خویش ازدواج کند؛ اما این ازدواج هیچ‌گاه رخ نداد.

عایشه تأکید می‌کند: «بریتان این تعیین سرنوشت را قبول نکرد. او می‌گفت چگونه می‌توانم تشکیل خانواده بدهم در حالی‌که نه کشوری برایمان باقی مانده است و نه غرور و افتخاری».

بریتان جوان نمی‌توانست به سادگی شرایط زندگی در اردوگاه را تاب بیاورد. او در آرزوی پیوستن به کوهستان‌های قندیل بود نه ماندن در اردوگاه بی‌ثمر پناه‌جویان.

عایشه عنوان می‌کند همیشه از این‌که بگوید بریتان در راه مبارزه کشته شده است احساس غرور می‌کند.



در کنار عایشه، فادیلا ییلماز نشسته است؛ بیوۀ ۴۵ ساله‌ای که او نیز داشتن یک شهید در خانواده‌اش را نشان افتخاری برای خود می‌داند. او با اعتقادی راسخ می‌گوید: «وقتی در این وضعیت قرار می‌گیری، مردم برای تو احترام زیادی قائل می‌شوند».

اگرچه فادیلا به علت از دست دادن فرزندش رنج می‌کشد؛ اما به تازگی پسر ۱۷ ساله‌اش عدنان عبدالله نیز به سینجار عراق رفته است تا در جبهۀ پ.ک.ک مقابل دیگر دشمن کردها یعنی داعش مبارزه کند.

فادیلا می‌گوید: «در ابتدا که متوجه شدم خیلی وحشت کردم زیرا او با خطرناک‌ترین گروه تروریستی جهان می‌جنگد؛ اما به او افتخار می‌کنیم زیرا او از ما در برابر حملۀ داعش محافظت می‌کند».

خودرات کاراهان نیز زن بیوۀ دیگری در اردوگاه است که هفت فرزند دارد و آن‌ها را به کمک همسر دوم شوهرش بزرگ می‌کند. او پیش از این، هشت فرزند داشت تا این‌که یکی از دختران او در سال ۲۰۱۳، هنگامی‌که در رکاب اعضاء پ.ک.ک در حال عبور از عراق به ترکیه بود، توسط ارتش ترکیه کشته شد. اگرچه نرگسِ ۲۰ ساله به لحاظ بیولوژیکی دختر هووی او بود؛ اما خودرات خود را مادر او می‌‌دانست و او را مانند دختر خود دوست می‌داشت.



همانند دیگر فرزندانی که در اردوگاه مخمور به دنیا آمده بودند، نرگس نیز در میان مبارزان پ.ک.ک به دنیا آمد و در خلال جنگ‌های آن‌ها پرورش یافت. اگرچه فرزندان اردوگاه تا به حال در سرزمین مادری خود در جنوب ترکیه قدم نگذاشته‌اند؛ اما خشم پدرها و مادرهای خود را نسبت به دولت ترکیه به عنوان یک دولت ظالم به ارث برده‌اند.

نازی خواهر ۱۴ سالۀ نرگس می‌گوید: «یک روز به کوهستان رفتم و خواهرم نرگس را دیدم. او گفت ما نباید یکدیگر را ببینیم زیرا او ممکن است کشته شود». نازی می‌گوید که دل او برای خواهرش بسیار تنگ شده است.

آیسا توران، زن ۶۰ سالۀ دیگری که او نیز پسر ۲۶ ساله‌اش را در جنگ از دست داده می‌گوید: «وقتی اخبار مربوط به جان باختگانرا می‌شنوم به همان اندازه‌ای ناراحت می‌شوم که با شنیدن خبر کشته شدن پسرم ناراحت شدم».



آگاه شدن از درد مشترک مادران اردوگاه مخمور، چشمان ما را به سوی یک درگیری وحشیانه می‌گشاید که جان ده‌ها هزار نفر از ترک‌ها و کردها را گرفته است؛ درگیری که نشانه‌ای از فروکش کردن در آن مشهود نیست.

فادیلا در حالی‌که در سالن جان باختگانکمپ قدم می‌زند تأکید می‌کند: «ما از تمام مادران جهان می‌خواهیم که برای توقف جنگ در دنیا تلاش کنند». عایشه نیز در حالی‌که چشمانش روی تصویر بریتان متوقف شده می‌گوید: «ما نه تنها وقتی کردها می‌میرند بلکه از مرگ تمام جوانان ناراحت می‌شویم و خون گریه می‌کنیم».


Telegram Icon

به تلگرام پایگاه خبری و تحلیلی روژ بپیوندید

مطالب مرتبط:

حمله ترکیه به کُردها: مسئله کُرد یک مسئله بین المللی است

دمیرتاش: در عصری که متجاوزان آزاد می شوند، درخواست آزادی نخواهم کرد

کشتار غیرنظامیان توسط ارتش ترکیه؛ ۱۳ کشته و مجروح تنها در دو روز

مشاهدات یکی از اعضای پیشین نیروهای ویژه ترکیه از کشتار جزیره؛ " اجازه ندهید سنگی روی سنگ بند بماند و کسی فرار کند"

سلیمان سویلو: عملیات مشترک آغاز شد/ ایران: دخالتی نداریم

کلمات کلیدی:


بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است

تحلیل خبر

analis picture

قاتلانی بی خبر از مقتول؛ روایت قتل امید حسنی

آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.

یکشنبه ۲۸اسفند۱۴۰۱/ ۱۴:۵۵


خبر


مصاحبه

Interview Picture

هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند

پنجشنبه ۱۱خرداد۱۴۰۲/ ۱۷:۵۶