پژواک کوکبیان
دلایل پنهان اقتصادی سایکس-پیکو پس از ١٠٠ سال
Sunday, May 29, 2016
Telegram
خلاصه
بر خلاف تحلیل های موجود که گویا انگلستان به دلیل عدم سازگاری با کُردها و یا صرفا نفت کرکوک سرزمین کُردستان را تجزیه کرده، این مقاله سعی می کند انگیزه اقتصادی این قرارداد و سیاست موازی همزمان آن در ایران برای اسکان عشایر و اصلاحات ارضی را بررسی کند.
پیمان نامه سایکس –پیکو نه تنها سرزمین غیرمتمرکز کُردستان را بین چهار کشور تقسیم کرد بلکه امید برای ساختن مدلی واقعی از حکومت بر اساس مکانیسم طبیعی اقتصاد تولیدی/دموکراتیک و به عنوان بدیلی برای حکومتهای خودکامه و متمرکز با اقتصادهای دستوری منطقه را به یاس تبدیل کرد.
در این مقاله نویسنده سعی میکند نشان دهد که سایکس-پیکو یک قرارداد با نیات اقتصادی برای حفظ بازار هندوستان، نفت خوزستان، جلوگیری از دسترسی آلمان و روسیه به ماده خام کُردستان و زاگرس ؛ تک محصولی کردن ایران و متوقف ساختن تبدیل کُردستان به اقتصاد تولیدی پویا، بوده است.
کلمات کلیدی
سایکس-پیکو، کُردستان، بازار، آلمان، روسیه، ایران
ایالت و ولایت
در سالهای پایانی صفویان، ساختار سیاسی فلات ایران شامل ایلات و ولایات بوده است(انصاری). مملکت محروسه ایران دارای حکومت مرکزی (تهران)، و چهار ایالت (آذربایجان)، (کرمان و بلوچستان)، (فارس) و (خراسان)، و پنج ولایت به صورت تحت الحمایه (protectorates) بوده که از آنها ولایات حاکم نشین یاد شده است، (عربستان-خوزستان فعلی)، (گرجستان)، (لرستان)، (کُردستان) و (بختیاری-ولایات خمسه) که همگی ممالک (ایالات و ولایات) محروس در ایران نامیده میشدند (رجوع شود به ضمیمه).
این ولایات برخلاف ایران مرکزی و ایالات، حکومتهای کنفدراسیون ایلی داشته اند. هر ایلی یک خان داشته که ایلخان/حاکم خوانده میشد. هر ایلی به صورت تاریخی در یک یا دو جغرافیای مشخص یک زندگی اقتصادی خودفرمان داشته اند. از ایلات مهمی که در ایران تشکیل حکومت داده اند می توان به ایل های "افشار"، "زند" و " کلهر" اشاره کرد.
ساختار اجتماعی زاگرس و کُردستان
ایل یک واحد سیاسی و اجتماعی است که از اتحاد چند طایفه با حوزه فرهنگی، آداب و رسوم،زبان و تاریخ مشترک تشکیل می شود و معمولأ وجود نیا، سرزمین و منافع مشترک، توزیع متعادل مرتع و چراگاه، ایجاد انسجام درونی در مقابل جوامع همسایه و حفظ و بقای قدرت در بین این چند طایفه هویت ایل را تثبیت میکردە است.
مناسبات خانواده، تیره، طایفه و عشیره/ایل سلسله مراتب، ساختار اجتماعی کُردستان را تشکیل میدادند. هوز، بەره و کومار/ایل معادل کُردی آنها میباشد. چند خانوار یک تیره، چند تیره یک طایفه و چند طایفه یک عشیره یا ایل را تشکیل میدهند. هر تیره ای منطقه مشخص رابا تیربرد معلوم میکرد و عشایر/ایلات هر کدام خاک جدایشان میکرد، هر ایلی با زیر مجموعه اش خاک مشترک و اقتصادی آرکائیک و اشتراکی داشتند. سران هر واحد اجتماعی مسئول تقسیم زمین و همکاری اقتصادی در قلمرو خود بوده اند.
تمامی این تشکیلات انسانی و اجتماعی طی یک فرایند ژنریک و خودساخته از پائین به بالا بر اساس پیمان شکل میگرفته است و معمولا اگر رهبر عشیره و یا تیره ای مناسب نمیبود، جابجایی به یک واحد اجتماعی دیگری صورت میگرفته است. بسیاری از عشایر قبل از اسکان اجباری (تخته قاپو) هنوز میتوانستند دارای یک اقتصاد خودگردان، پویا و تولیدی باشند. در مورد کُردستان با توجه به کثرت جمعیت و تعدد ایلات و تنوع محصولات دامداری، دامپروری، عملا ولایت کُردستان خود به مانند یک کشور مستقل ،اقتصادی برمبنای دامپروری خودکفا با صادرات و گمرکات اختصاصی خود داشته است.
كوردها به دلایل تاریخی و ساختار خودکامه حکومت های همسایه از نظر اقتصادی بیشتر به دامپروری و دامداری اشتغال ورزیده اند. در ادامه تفصیل بیشتری ارائه میشود.
اقتصاد کُردستانات (موکریان، اردلان، کرماشان و بخشی از لکسان) از قرن ١٩ به بعد
اگر هر اقتصادی را به چهار بخش کشاورزی، دامپروری، صنایع و خدمات دسته بندی کنیم، مشاهده میکنیم که کشاورزی و دامپروری که میبایست زیربنایی برای صنعت و خدمات باشند برای تولید انبوه آماده نبوده اند.
در اواسط قرن نوزده اکثریت خانواده و طایفه های زاگرس شغل اصلی دامداری داشتند. به سبب عدم امنیت راهها و فساد و استبداد حکومت ها، به همراه بردن و جابجایی مال وابزار تولید (دام و حیوانات) استراتژی منطقی تری به نظر می آید. لذا کُردها از قدیم الایام دامدار ماندند و متخصص در دامداری شدند. در دنیای امروز هم دیگر هیچ کشوری سعی نمیکند که همه کالایی تولیدکند، بلکه استعدادها و منابع به شکلی تقسیم کار جهانی پدید آورده است.
همانطور که میدانیم اقتصاد ایران نیرو محرکه تولیدی برای تبدیل به کشاورزی انبوه خود را در شمال و جنوب به دلیل کم آبی، امتیازات خارجی و استبداد از دست داد(رجوع شود به مقاله نابودی اقتصاد ایران). اما زاگرس با دو منطقه دیگر کاملا متفاوت بود. زاگرس به دلیل وجود ارتفاعات و ساکنان هزار ساله آن، یک شکل و ساختار خاصی از کشاورزی خودکفا را بوجود آورده بود که هنوز هم پتانسیل آن دیده میشود. اطلاعات و داده این نوشتار مربوط به زاگرس غربی و مناطق کُردنشین ارومیه، مهاباد، سنندج و کرمانشاه (موکریان، اردلان، کرماشان و بخشی از لکسان) است.
اقتصاد زاگرسیان بر مبنای دامداری و پرورش دام قوام گرفته بود و زاگرسیان در حقیقت با کوچ نشینی از استبداد تاریخی خود را رها کرده بودند. کُردها و سایر مردمان ایلی ایران برای مواجه نشدن با ماموران دولتی و امتناع از یکجانشینی در حقیقت استبداد تاریخی را به چالش کشیدند. در عین حال توانستند به خوبی از مدیریت کشاورزی و بیشتر دامپروری خود بر آیند. در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست، زاگرس غربی شاید بزرگترین انبار غله و مرکز علوفه دامی خاورمیانه بوده است. گزارشات کنسولگری های روسیه، انگلستان و بعدا آلمان آمارهای خیره کننده ای از استعداد کشاورزی و خصوصا دامپروری ارائه کرده اند.
مشاوران آلمانی مستقر در کُردستان در سال ١٨٩٨ میلادی اعلام میکنند که مزوپوتامیا و کُردستان نه تنها دارای ثروت معدنی بلکه ثروت بالقوه کشاورزی است و میتواند به یکی از مناطق اصلی کشت پنبه جهان تبدیل شود. خاک مزوپوتامیا شامل درصد خوبی از فسفر، پتاس، و نیتروژن ضروری است. اعتقاد بر این است که پنبه مزوپوتامیا میتواند در سطح خوبی همتراز مصر و شاید بهتر از بهترین محصول آمریکا در هر هکتار رشد کند.
یک نویسنده در مجله اتریشی VIENNA ZEIT مورخ ٣١ اوت، ۱۹۰۱، پیش بینی کرد که به زودی اثرات اقتصادی سیستم جدید آبیاری ناشی از راه آهن بغداد- اثبات میکند که "آناتولی، شمال سوریه، کُردستان، بین النهرین، و عراق روی هم حداقل به اندازه روسیه میتوانند صادرات غلات داشته باشند.". دکتر Rohrbach بیان کرد که این احتمالا کمی اغراق باشد اما قطعا بین النهرین شمالی به یکی از انبارهای بزرگ غلات جهان تبدیل میشود. روسیه از تهدید رقیبی جدی برای آینده بازار غلات خود بیمناک بوده است.
کُردستان مرکز تجارت و مکان عبور کالا و کاروانسرای بین النهرین بود. چون بازار و فعالیت اقتصادی آن تخصصی بوده به شکل یک صنعت مشخص با چندین بازار اصلی، مهاباد , کرمانشاه و کرکوک درآمده بود. دیاربکر هم نقش مهمی در پیوند آذربایجان و کُردستان و خاورمیانه و اروپا داشته است. زمانی دیاربکر را استانبول ثانی میخواندند. تاجران کُردستان به دلیل وضعیت خوب تجارت، مالیات را قبل از موعد می دادند.
تولید کشاورزی ایران عمدتا برای قوت روزانه و به مصرف داخلی میرسیده است. اصولا کشاورزی در سیستم استبدادی نمیتوانسته پا بگیرد. لذا تنها امید شاید به دامپروری میبوده است.
پس از پروژه اسکان عشایر، دولت تهران خود استاندار و حاکم ولایات را منسوب میکرد و انتخاب طبیعی خود ولایت را قبول نمیکرد. حاکم یک ولایت انتصابی از مرکز و واقعیت اقتصادی دست شخص دیگری بود. تقریبا بعد از ١٩٥٠، عشیره هایی چون، کلهر، جاف، جوانرو، تیلکو، سنجابی، دیگر مالک زمینهای خود به صورت اشتراکی نبودند و مالکیت باید به ثبت اسناد (قانون ثبت اسناد و املاک ظرف دو سال در سال ۱۳۰۶/۱۹۲۷) میرسید. اقتصاد شکوفای، پررونق، بازار-محور مبتنی بر دامداری و دامپروری زاگرس غربی، که نمونه ای از سرمایه داری تولیدی و در حقیقت همان مسیری میرفت ،که سایر اقتصادهای سرمایه داری دنیا طی میکردند با عاملیت حکومت مرکزی و برنامه انگلیسی خفه و عملا تجزیه شد.
متاسفانه با اعمال اسکان عشایر(خلع سلاح آنها) و اصلاحات ارضی عملا اقتصاد موبایل و متحرک، صادراتی و پرسود دامپروری نابود شد. ایران مرکزی با پروژه اسکان عشایر و اجبار به پرداخت مالیات به قران (واحد پول آن زمان) در داخل و انگلستان با اجرای سایکس-پیکو در سطح بین المللی عملا کُردستان را سیاسی و اقتصادی تجزیه کردند. بر اساس مشاهدات مددوف مورخ روسی، در سال ١٩٣٤ عملا سیستم مالکیت اشتراکی ایلات و عشایر زاگرس به پایان خود رسیده بود.
منسوجات و تنباکو
تا قبل از ورود به قرن بیستم مواد خام صادراتی اقتصاد ایران، پشم، پنبه، پوست، ابریشم و دام بوده است. در سال ١٨٥٠ پشم و پارچه و ابریشم ٨٢٪ ارزش صادرات ایران را تشکیل میداد، در حالیکه پنجاه سال بعد در سال ١٩١١ فقط ٢٥٪ صادرات ایران از بخش دامپروری حاصل میشود(عیساوی، ص ١٣٦). با اجرای قرارداد سایکس-پیکو آن ٢٥٪ درصد هم تنازل بیشتری نمود.
دورانی طولانی تنباکو و توتون کردستان بیست و پنج درصد توتون صادراتی ایران بوده است. از سنندج و مریوان سالانه هشت هزار پوت (٨ تن) تنباکو برای سلیمانیه صادر شده است. ایران سالی ٥٠٠ هزار روبل توتون به روسیه صادر میکرد. جالب است که کمپانی رژی هم در ایران انحصار تنباکو را بدست میگیرد وهم در عثمانی انحصار توزیع تنباکوی کُردستان/عثمانی را در سال ١٨٨٤ بدست میگیرد. یکی از دلایل واگذاری درآمد بیشتر و عدم لزوم برخورد با تولیدکنندگان جزء توسط عثمانی بیان میشود. کمپانی رژی هم با کنترل و نگهبان در حقیقت اجازه تولید به کارگاه های کوچک را نمیدهد تا بازار کامل اروپا در دست کمپانی بماند.
در سال ۱۸۷۰ رونق تریاک مهاباد باعث شده بود حتی اعراب بازرگان در مهاباد به ثروت برسند. در دهه پایانی قرن نوزده، تریاک به تنهایی ٢٦٪ کل ارزش صادرات ایران را به خود اختصاص میدهد، این تریاک عمدتا توسط خود انگلیسیها خریداری و به هند(کمپانی هند شرقی) و سپس چین صادر میشود. یعنی کشاورز از تجارت تریاک هم سودی نمیبرد. اکنون هم عجیب نیست که افغانستان بزرگترین تولیدکننده و ایران بزرگترین مصرف کننده تریاک جهان است.
در قبال هر مبادله صادراتی، کُردستان یا پول اخذ میکند یاکالا، لذا واردات کالا و جنس هم پررونق بوده است. بین سالهای ١٨٠٠ تا ١٨٥٠ بیشترین صادرات دستگاه بافندگی بغداد در قرن نوزده به کُردستان بود (گلاویژ). دوازده هزار دستگاه بافندگی در گمرک به عنوان واردات کُردستان ثبت شده است. کُردستان در آغاز یک جهش صنعتی برای ورود به بازار تولید پارچه و منسوجات بوده که این حجم دستگاه بافندگی وارد شده است، جالب است که در مدت مشابه در یزد فقط ٣٠٠ دستگاه چرخ خیاطی کار میکرده است. با توجه به اینکه عثمانی یک خاک یکپارچه بود، آلمان با راه آهن برلین-بغداد و دسترسی به پشم، چرم، پوست و پنبه کُردستان، میتوانست صنایع نساجی انگلستان را به ورشکستگی برساند.
بازار پشم گوسفند کُردستان (زاگرس غربی و مزوپوتامیای شمالی) آماده تامین مواد اولیه برای تبدیل به عمدهترین مرکز تامین صنعت نساجی آلمان بود.
پرورش گوشت دامی
در اواسط قرن نوزده استانبول و دمشق و ایران گوشت دامی خود را از کُردستان و زاگرس غربی فراهم می کردند. طبق آمار (گلاویژ، کتاب سن پترزبورگ ص ۲۴) در سال ۱۹۵۶، شهر استانبول یک و نیم میلیون سر گوسفند از کُردستان دریافت کرده است، این آمار شامل تعدادی است که در استانبول دریافت میشده و تلفات بین راهی و خریدهای محلی لحاظ نشده است. ارتباط بین بخشهای کُردستان به دلیل اقتصاد مشترک دینامیک و حیاتی بوده است.
دشت شهرزور (در کُردستان عراق فعلی) چراگاه موقت ایل جاف (کرمانشاه) بوده و مرتع دام کُردستان را تامین می کرده است. هندیها به برای خرید بنگ(شاهدانه) به بانه می آمدند. معتمد الدوله می گوید در سال ۱۹۲۴ دامپروری تخصص زاگرسیان بودە است. آمار خود گویای سرزندگی وپویایی اقتصاد کُردستان میکند.
در یک سال در مرز خانقین آمار سه هزار و چهارصد نفر و شصت و چوارهزار اسب بارکش با بار و پنجاه و سه هزار نفر زائر و حاجی ، بیست و پنج هزار اسب، صد و بیست راس شتر و سه هزار تابوت (زائران عتبات) ثبت میشود.
در وصف رونق اقتصاد کُردستانات مورگان شوستردرسال ۱۸۸۹ ارزش بازرگانی و صادرات کرمانشاه را اینطور توصیف میکند؛ چهار هزار لیره ترکی پشم، سی هزار لیره بز ؛ دوهزار لیره پشم و روغن حبوبات ،کشمیر و توتون صادر شده است. گمرک کرمانشاه هر سال تراز مثبت ٢٠٠ تا ٥٠٠ هزار پوندی داشته است، در حالیکه گمرکات شمال و جنوب (بوشهر و بندرعباس) همانند اسلکه های شخصی دروازه واردات بی رویه جنس خارجی بوده و همواره تراز منفی داشته اند.
کُردستان بازار مهمی برای حکومت تزاری ۱۹۰۶ هم بود. در کتابی در بارهی وضعیت مهاباد اشاره شده است که سابلاغ یکی از مراکز هم توزیع واردات برای روسها است (دلیل حمایت بعدی روسها از جمهوری مهاباد میتواند اقتصادی بوده باشد). روسیه پیشنهاد داده بود که در چند ماه از سال در رودخانهای این منطقه حمل و نقل و ماهیگیری فعال شود و کشتیرانی راه اندازی شود. آلمان و روسیه بر سر این بازار و مواد خام آن رقابت داشتند. علی جان نراقی و شیخ السلام در مهاباد هزار پوت(١٦ تن) پشم ازعشیره ها و ایلات موکریان خریدند و به روسیه میفرستادند.
غفور مهابادی یک تاجر در یک سال ۲۵ هزار روبل روسی پوست صادر کرده است. صادرات توتون مهاباد به شهرهای دیگر ایران ١٦٠٠ تن، معادل سیصد هزار تومان بوده است. صادرات خشکبار در سال ١٩١٤ به روسیه از شهر مراغه ٦٠٠٠ تن و روغن و پنیر ٧٠ تن به قیمت امروز پانزده میلیون دلار به روسیه و هفت میلیون دولار به بقیه نقاط ایران بوده است. کریم خان منگوری از طرف مونایسررز (شرکت روسی)، قبل از چیدن پشم، آن را خریداری می کرده است.
مهاباد و کرمانشاه به حدی مهم بودند که کشورهای خارجی کنسولگری داشتند. در کرمانشاه کنسول عثمانی و روسیه و انگلیس دفتر داشتند. فرمانفرما به عنوان حاکم ولایت کرمانشاه بدلیل تجارت، دارای وزن سیاسی بود.
تاجر معروف کرمانشاه حاجی تقی ایروانی که روسی الاصل بود درسال ۱۹۱۲ دوهزار روبل پوست گوسفند از سنندج و همدان برای نمایشگاه روسیه برده بود، تجارت سابلاغ به حدی بود که در سالهای پایانی قرن ۱۹ تنها به روسیه دویست هزار تومان صادرات و همین میزان واردات انجام گرفته است. این آمار شامل مبادلات با ایران نمیشده است.
در بین سالهای ١٨٠٠ تا ١٩١٤ تراز بازرگانی ایران از گمرکات شمال و جنوب همواره منفی بوده است. یعنی روس و انگلستان همواره بیشتر به ایران صادر داشته اند تا واردات. ایران در سه بخش گمرکی خود، شمال، جنوب، غرب،، تنها در گمرک غرب تراز مثبت داشته است.
گمرکات شمال و جنوب حیات خلوت روس و انگلیس بوده که کالای ساخته را به ایران وارد یا ترانزیت میکرده اند. تنها گمرکات غرب (مهاباد، سنندج، کرمانشاه و قصرشیرین) مانند یک گمرک اقتصادی مستقلا کالای ملی صادر و کالای مورد نیاز وارد کرده است.
ارزش صادرات یک سال مهاباد به روسیه یک ملیون و پانصد هزار تومان بوده و کرمانشاه سه برابر این مقدار بطوریکه در سال ١٩١٣، کل صادرات ایران که ١٥.٩ میلیون تومان بوده، گمرکات زاگرس مجموعا ٤.٩ میلیون تومان (کرمانشاه، سنندج، مهاباد و قصرشیرین) ٣١٪ صادرات ایران را انجام داده اند. (با حذف ابریشم از صادرات- بدلیل آفت زدگی، ٣٤٪ کل صادرات ایران از کُردستان بوده است.)
ارزش صادرات چهار گمرک کُردستان (بدون کالای معدنی و نفتی) ٩٥٠ هزار پوند سال ١٩١٣ بوده است.
با احتساب ارزش امروز پوند/دلار، برابر ١٤٣ میلیون دلار سال ٢٠١٦ میباشد. این اعداد درآمد معادن، نفت و گاز و مالیاتی که از کُردستان بدست میاید را نشان نمیدهد.
عدم توسعه راه و جاده
چندین راه اصلی بازرگانی از خاک کُردستان گذر میکرد. راه اول از سیواس-مارش-ماردین-نسیبین-هولیر-سردشت-مهاباد-تبریز و راه دوم از حلب – مسکینه-فلوجه-بغداد-نعقوبه-خانقین-کرماشان-همدان. راه سوم از ارزروم به امد و بازرگان- تبریز- تهران ختم میشد. مهاباد و کرمانشاه دو مرکز اصلی بازرگانی بوده و مهاباد با بورسا، همدان و موصل مستقیم تجارت داشته است.
بعد از جنگ جهانی درسال ۱۹۲۰ دوازده میلیون و هفتصد هزار تومان واردات به کرمانشاه بوده داست. سی درصد بازرگانی خارجی ایران از کرماشان بوده است. نبود امنیت و جادهای مناسب بین مراکز و بازارها مشکلاتی پیش آورده است.[شعر پیرمرد ]
یکی از دلایل عقب ماندگی کُردستان دخالت حکومت ایران به ضرر کُردستان به نفع سایر تجار ایران مرکزی و منافع بریتانیا میباشد. در ١٣٠٤/ ۱۹۲۶ تصمیم برای ایجاد راه آهن تهران-رواندوز نهایی میشود اما به خاطر اعمال نفوذ سایر جاهای ایران متوقف و این طرح مقدور نشد(گلاویژ). یکی از دلایل این بود چون کُردستان هم ماده خام و هم کالای مصرفی را تولید میکرد، با جاده ارزان (راه آهن هزینه حمل را پائین می آورد) کالای کُردستان ارزانتر از بقیه ایران تمام میشد و این قیمت غیررقابتی آنها را غیراقتصادی میکرد. هرچند جاده های کُردستان هیچگاه مناسب کالا نبوده است. عدم توسعه عمدی راههای کُردستان (هنوز هم این سیاست برجاست)، اجازه دسترسی کالای کُردستانی ارزان را به بقیه بازار ایران نمیداده است. لذا اقتصاد کُردستان با مزوپوتامیا و عثمانی مرتبط تر میشود (هنوز امروز هم کولبران کُرد درون یک سرزمین کُردستانی مسیر میپیمایند).
مواد خام و کالای زاگرس همواره توسط تجار و بازرگانان ایران مرکزی به فروش رفته است. بدلیل عدم دسترسی به آبهای آزاد، کُردها نتوانستند تولیدات خود را بفروشند و بازرگانان ارمنی، یهود و آذری واسطه گری را انجام می دادند. سر کنسول روسی گزارش داده که در یکی از روستاهای مهاباد ده تن گندم خراب شد چون راهی برای تجارت و فروش آن نبود و حمل آن با اسب نیز به صرفه نبود. روستایان بیش از نیاز ده کشت نمیکردند. تولید در مقیاس انبوه، به توسعه صنعت تبدیلی/کارخانه ای منجر میشود اما در زاگرس با سیاست های عامدانه و عدم توسعه راه، عملا قطب کشاورزی را ضعیف و دامپروری را از بین بردند.
شبح راه آهن بغداد-برلین
در سال ١٨٧٢ آلمان برای توسعه اقتصاد و تجارت خود به مزوپوتامیا طی قراردادی پیش پرداخت راه آهنی از برلین-استانبول-ملتیه-کوبانی-بغداد-بصره را تامین میکند. با وجود اینکه با انگلستان هماهنگی شد و آنها موافقت اولیه خود را اعلام کردند ولی بعدا به شدت با آن مخالفت کردند. گویا یکی از دلایل جنگ جهانی اول جلوگیری از نفوذ آلمان به قلمرو سنتی بازارهای انگلستان، هند و نفت خوزستان بوده است. در مدارک سایکس، انگلیسیها نگرانی خود را نسبت به نزدیکی خط راه آهن به حوزه نفتی بصره-آبادان ابراز میکنند. راه آهن ساخته میشود ولی پس از آن که آلمان از خاورمیانه اخراج و مسیر راه آهن چند تکه میشود.
نتیجه گیری
با اجرای همزمان دو پروژه اقتصاد کُردستان نابود گشته یکی اسکان ایلها در ایران و دیگری قطع راههای تجاری درون کُردستان توسط سایکس-پیکو. با توجه به دلایل فوق در نهایت توسط روسیه و انگلستان تصمیم گرفته میشود، که امپراطوری عثمانی و سرزمین مزوپوتامیا رقیبی برای صنایع نساجی هند و انگلستان نشود. از طرف دیگر روسیه نگرانی خود از ورود غلات مزوپوتامیای شمالی و کُردستان به بازار را رفع کرد.
استبداد ایران
استبداد و اخاذی ماموران و دولتیان در ایران سبب عدم انباشت سرمایه جهت تولید و توسعه بوده است. کُردها و لرها با داشتن یک اقتصاد تولیدی دامپروری-محور و سیال (استبداد-گریز) عملا میتوانستند به خودکامگی ساختاری جغرافیای ایران به کمک دامپروری کمک کنند. متاسفنه روشنفکران ایرانی همدست با رضاخان اصرار بر تمرکز قدرت در ایران داشته اند و از پروژه های رضاخان کاملا حمایت کردند. قوم حاکم برای حفظ ریاست و عدم اعتقاد به برابری در فلات ایران حاضر شدند با بیگانگان دست به یکی بکنند و اقتصاد متنوع زاگرس و ایران را نابود کنند. در حقیقت زاگرس نشینان و کُردستانات توانسته بودند که مشکل استبداد را با رهایی از زمین و جابجا کردن سرمایه (احشام و دام) مرتفع کنند. با اسکان اجباری و خونین عشایر بوسیله ایران و سایکس-پیکو توسط انگلستان جغرافیایی که میتوانست با استقلال اقتصادی، سدی دربرابر خودکامگی و استبداد باشد، عملا ضعیف و در رخوت فرو برده شد. با ادامه استبداد مالکیت بر روی زمین، کشاورزی که لازمه آن امنیت سرمایه گذاری بود، هیچگاه مامن و آسایشی در ایران پیدا نکرد.
تک محصولی شدن اقتصاد ایران
کشاورزی، دامپروری، صنعت و خدمات، چهار بخش اصلی کشاورزی هر سیستم اقتصادی هستند. در ایران آن زمان، عملا بخش کشاورزی و خدمات در اندازه ای نبود که بتواند صادرات انجام دهد، و تنها امید به دامپروری/دامداری و صنایع تبدیلی (پارچه بافی، پشم، ابریشم، ...) قابل توسعه آن بود. نشان دادیم که اقتصاد کُردستان بسیار متنوع و رقابتی بوده و اقتصاد دامپروری زاگرس میتوانست اتکای اقتصاد ایران و عراق را به استعمار اقتصادی روسیه و انگلستان کاهش دهد. ایران به سیستم متمرکز با کنترل منابع زاگرس/کُردستان رسید.
انگلستان
انگلستان از توسعه کُردستان به عنوان تامین کننده مواد خام برای صنایع آلمان و روسیه (پشم، پوست، چرم، روغن، کتیرا، گوشت،...) جلوگیری کرد و با بوجود آوردن کشورهایی جدید که همگی بر پایه اقتصاد تک-محصولی بودند، عملا استقلال سیاسی ایران، کویت، عراق را در دست خود گرفت. بازار تجاری ایران و خاورمیانه در حقیقت برای صنایع تولیدی انگلستان بسیار حائز اهمیت بود. بازار خاورمیانه، باید بازار مصرف کننده باقی میماند لذا تنوع و قابلیت انعطاف پذیری (Resilience) یک سیستم اقتصادی با تک محصولی کردن آن نابود میشود. ایران در اصل مستعمرهی برای جنس و بازار خارجی بوده و میباشد
این قرارداد برای انگلستان اهداف اقتصادی برای حفظ بازار هندوستان و کمپانی هند شرقی، انحصار نفت خوزستان برای تامین انرژی انگلستان و نیروی دریایی به عنوان بازوی نظامی امپراطوری، جلوگیری از دسترسی آلمان از راه راه آهن برلین-بغداد و روسیه به ماده خام کُردستان و زاگرس ؛ تک محصولی کردن ایران و متوقف ساختن تبدیل کُردستان به اقتصاد تولیدی پویا بوده است.
کُردستان
با توجه به اینکه کُردها تامین کننده مواد خام صنایع پشم، پوست، چرم و غلات بودند، عملا ارزش افزوده کالای مصرفی نصیب تاجران تبریز و حلب و بصره میشد. شاید اگر کُردها دسترسی به راهها و آب های آزاد میداشتند، راه آهن برلین- بغداد تبدیل به تهدیدی برای انگلستان و منجر به تقسیم هولناک خاورمیانه نمیشد و براحتی منافع مردمان خاورمیانه از معادلات سیاسی ١٠٠ سال پیش حذف نمیشدند. کُردها با از دست دادن کُردستان کنترل آب، معادن، دامپروری، ثروت و هویت را واگذار کردند.
قرارداد سایکس-پیکو با تقسیم بازار مبادله ای و زندگی پویای کُردستان و قطع ارتباطات تجاری یک سرزمین یکدست اقتصادی ضربه نهایی را به پیکر کُردستان وارد کرد.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پژواک کواکبیان: نامزد دریافت درجه دکترای اقتصاد و علوم سیاسی - دانشگاه کلرمونت کالیفرنیا، آمریکا www.xakk.net/wiki/
منابع:
Ansari, Dastur al-Moluk, ۱۱–۱۵.
Earle, Edward Mead, ۱۹۲۳, Turkey, the great powers, and the Bagdad Railway: a study in imperialism (Kindle Locations ۳۰۵-۳۱۸). . Kindle Edition.
استفانی کروئین، جدال رضا شاه با ایالات، http://www.mehrnameh.ir/number/۷/۹sobh.ir
The Political Economy of Ottoman Public Debt: Insolvency and European, Murat Birdal, p ۱۳۵.
در فیلم لاورنس عربستان، اینطور نشان داده میشود که ایشان از قرارداد سایکس-پیکو آگاه نبوده ولی مدارک مستند نشان میدهد که او نیز مطلع بود.
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
چند لحظه منتظر بمانید...
بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است