موضوع روز:

صلاح مازوجی

بحران ناسیونالیسم کرد و سردرگمی عبدالله مهتدی

Friday, July 1, 2016


اخیرا عبدالله مهتدی دبیر کل سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران طی مطلبی تحت عنوان " در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" رئوس نظرات و مواضع سازمان متبوعش را برای همکاری با " کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران" در سطح علنی منتشر کرده است. اگر چه اعلام این نظرات در نگاه اول یک چرخش سیاسی در مواضع تاکنونی این جریان به نظر می رسد، اما اندکی تعمق در این نوشته و مصاحبه ای که عبدالله مهتدی حول همین موضوع با شبکه تلویزیونی کردستان ۲۴ در تاریخ ۲۳ ژوئن انجام داده است و نگاهی اجمالی به کارنامه شانزده ساله این جریان نشان می دهد که اقدام اخیر نیز در تداوم و در پیوستگی با سیاست ها، عملکرد تاکنونی و ناکامی های سیاسی این جریان انجام گرفته است. نویسنده " در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" با آگاهی کامل بر اینکه تا کنون چه سیاست های زیانباری را درقبال جنبش انقلابی مردم کردستان در پیش گرفته است، فراخوان داده که در پرداختن به این مسئله "کاه کهنه به باد داده نشود"، اما در دنیای واقع نه کومه له، نه مردم کردستان و نه ناظرین سیاسی چنین توصیه هایی را جدی نمی گیرند. همه تجارب تاریخی و تجارب سه، چهار دهه اخیر نیز به همه آموخته است که افراد را نه از روی ادعاهای وزینی که در مورد خود مطرح می کنند بلکه باید از روی عملکرد آنها قضاوت کرد، چرا که تنها پراتیک معیار حقیقت است. از روی پراتیک اجتماعی جریان های سیاسی می توان دوستان راستین مردم را از دوستان دروغین تمیز داد.

" در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" به هیچ نقدی از سیاست ها و عملکرد این سازمان از مقطع نضج گیری، تا انشعاب و حیات تاکنونی آن متکی نیست. مهتدی در همان پاراگراف اول نوشته اش ضمن پافشاری بر این توهم خودفریبانه که گویا کومه له را از حزب کمونیست ایران منشعب کرده است، تأکید می کند که "همه طرف ها روی یک نقطه آنهم وجود پرنسیپ و منطق فکری و سیاسی در این انشعاب توافق نظر دارند" . در این تردیدی نیست که این جدایی در رویگردانی کامل منشعبین از مبانی فکری، سیاسی و سنت های انقلابی کومه له و حزب کمونیست ایران ریشه داشت و متأثر از روندهایی بود که در سطح جهان، منطقه و ایران در جریان بودند. اما این ادعا که گویا عبدالله مهتدی در جریان این جدایی پرنسیپال رفتار کرده است مطلقا صحت ندارد. پرونده مربوط به سازماندهی انشعاب و بی پرنسیپی های سیاسی و تشکیلاتی عبدالله مهتدی در این پروسه و گروکشی آن از کومه له در مقطع انشعاب، به عنوان یک سکاندال سیاسی در تاریخ فعالیت های وی ثبت شده و در آرشیو موجود است.

گذشته از این، مجموعه سیاست های کلان نویسنده "در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" در طول شانزده سال گذشته به زیان منافع مبارزه حق طلبانه مردم ستم دیده کردستان بوده است. امید بستن به باز کردن باب دیالوگ و گفتگو با دوم خردادی ها و اصلاح طلبان حکومتی و خدمت به ایجاد توهم و خوشباوری نسبت به تحقق بخشی از خواسته های مردم کردستان تحت ریاست جمهوری خاتمی، مذاکرات پی در پی و پنهانی با هیئت های اداره اطلاعات جمهوری اسلامی در حالی که رژیم جمهوری اسلامی آشکارا از این حربه برای دامن زدن به حالت انتظار در میان مردم و ایجاد تفرقه در میان نیروهای سیاسی استفاده می کرد، روز شماری کردن برای حمله آمریکا به ایران و تکرار تجربه خونبار عراق در ایران و امید بستن به تکرار سناریوی مشابهی که احزاب سیاسی در کردستان عراق را به قدرت رساند، پرسه زدن در کریدورهای کنگره و سنای آمریکا در راستای متوهم کردن مردم به حمایت های آمریکا، نشست و برخاست و همکاری با سلطنت طلبان شوونیست که به حکم منطق انقلاب از صحنه سیاسی ایران جارو شده اند، هم یاری با محسن سازگاراها، ائتلاف سیاسی با استحاله طلبان حزب توده و اکثریت، ضدیت با فراخوان کومه له برای اعتصاب عمومی 16 مرداد در کردستان، انجام عملیات ایزائی و نقشه حمله به اروگاه کومه له در اوج درماندگی که به علت مخالفت اکثریت اعضای کمیته مرکزی این سازمان روی دست مهتدی باقی ماند، اینها فقط بخشی از کارنامه سیاسی عبدالله مهتدی طی شانزده سال گذشته است. نویسنده "در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" با این کارنامه سیاسی و با هم پیمانانی که در سطح سراسری انتخاب نموده نه تنها با جنبش چپ ایران قطع رابطه کرده و در میان آن جایی ندارد بلکه عملا در صف راست ترین بخش اپوزیسیون بورژوازی ایران قرار گرفته است.

اگر عبدالله مهتدی نتوانست با این سیاست ها مردم کردستان را به بیراهه ببرد، با این دلیل ساده بود که کومه له قاطعانه ماهیت واقعی این سیاست ها را برملا کرد و مردم کردستان جریان انشعابی را به عنوان کومه له تحویل نگرفتند. این جریان فاقد آن پایه و مقبولیت اجتماعی است که بتواند جنبش کردستان را به بیراهه ببرد و یا در این جامعه تحرکی ایجاد کند. سازمان متبوع عبدالله مهتدی بعد از انشعابی که به دلیل بن بست این سیاست ها از سر گذراند، تقریبا همه کادرهای قدیمی خود غیر از تعدادی انگشت شمار را به دلیل انتقادهای نیم بند از این سیاست های راست روانه اخراج کرد. طیف دوستداران کومه له از مهتدی و حزبش دل خوشی ندارند و به دلیل همین سیاست های و عملکردی که در پیش گرفته در میان این طیف منزوی شده است. این پروژه در همان قدم اول شکست خورده است. عبدالله مهتدی به خاطر نقشه حمله به اردوگاه کومه له می بایست از کومه له، از مردم کردستان و از طیف دوستداران کومه له معذرت خواهی کند.

نویسنده "در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" با این پیشینه ای که دارد نه تنها در چهار چوب جنبش چپ نمی گنجد و نمی تواند مبتکر گرد آوردن طیف کومه له زیر چتر پلاتفرم مشترک باشد، بلکه پیش شرط های اولیه برای همکاری احزاب و نیروهای سیاسی در کردستان را به کرات زیر پا گذاشته است. سیاست کومه له در مورد همکاری با احزاب سیاسی در کردستان از ابتدای فعالیت آن روشن بوده و در کنگره پانزدهم کومه له دوباره بروز و مدون شده است. "سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران" به دلیل ماهیت هم پیمانانی که در سطح سراسری انتخاب کرده است، به دلیل امید بستن به دخالت قدرت های امپریالیستی، تن دادن به مذاکرات پنهانی با مأموران اطلاعات جمهوری اسلامی، دل بستن به اصلاح طلبان حکومتی، حتی واجد شرایط در چهارچوب همکاری احزاب و نیروهای سیاسی در کردستان نیست. سازمان عبدالله مهتدی در همین نمایش انتخاباتی دوره دهم مجلس شورای اسلامی در این توهم بود که بتواند این مضحکه را به سکویی برای "طرح مطالبات مردم کردستان" تبدیل کند. نویسنده " در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" همکاری مشترک با کومه له و طیف کومه له را جاده صاف کن تشکیل جبهه کردستانی می داند و تشکیل جبهه کردستانی را برای بند و بست با آمریکا و دیگر قدرت های امپریالیستی می خواهد. عبدالله مهتدی در آخرین مصاحبه اش با شبکه کردستان ۲۴ ضمن آنکه از لشکرکشی آمریکا به عراق به عنوان یک فرصت برای کردها نام می برد، با انتقاد تلویحی از احزابی که به دلیل موقعیت جنبش کردستان ایران خودشان را سرزنش می کنند می گوید: " بیائید دست به دست هم دهیم، دیپلماسی خلق کردستان هنوز در سطح جهان کمتر شناخته شده است، حق خودمان ر ا به ما نداده اند، صد بار این پیشنهاد را مطرح کرده ام، امیدوارم اینبار با پیشرفت روبرو شود، بگذارید یک دیپلوماسی مشترک کردی داشته باشیم، چرا همه با هم نمی رویم به کنگره و سنای آمریکا، چرا همه با هم نمی رویم به پارلمان اروپا ...". عبدالله مهتدی قرار گرفتن در زیر چتر پلاتفرم مشترک با کومه له و طیف کومه له را برای پیشبرد این پروژه ها می خواهد.

اما کومه له علیرغم عملکرد سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران و گروه انشعابی از آن و علیرغم استفاده ناروای این دو سازمان از نام کومه له، در مواردی که مصالح عمومی مردم کردستان در میان بوده است برای نمونه در مقطعی که پروژه تدارک تشکیل کنگره ملی کرد و یا مسئله همکاری احزاب و نیروهای سیاسی کردستان برای تحریم مضحکه انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی در جریان بوده است همزمان با هر دو شاخه حزب دمکرات با آنها نیز نشست و گفتگو داشته است.

نویسنده، "در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" وقتی به زمینه های همکاری با کومه له می پردازد، با دست کم گرفتن شعور سیاسی مخاطبین خود، لیستی از زمینه های همکاری و مطالبات را از جمله: " مبارزه علیه نظام ارتجاعی و سرکوبگر جمهوری اسلامی و برچیدن این رژیم در کردستان، حق تعیین سرنوشت برای ملت کرد، مستحکم کردن و نیرومند کردن و به پیروزی رساندن جنبش آزادیخواهانه مردم در کردستان، سکولاریسم و جدائی دین از دولت، دمکراسی در داخل کردستان و حقوق سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، آزادی بیان، آزادی اتحادیه و سندیکاهای کارگری و تشکل های مدنی و صنفی، آزادی ایجاد تشکل، تظاهرات و اعتصاب و ...." را پشت سر هم ردیف می کند. بسیاری از خواسته ها و مطالباتی که در این نوشته آمده است با همین فرمولبندی ها در برنامه و پلاتفرم حزب توده، فدائیان اکثریت و در بخش حداقل برنامه حزب کمونیست ایران و برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان و در برنامه دیگر بخش های چپ ایران هم آمده اند. بنابراین شباهت در چگونگی فورمولبندی این مطالبات هیچ مشکلی را حل نمی کند. بحث بر سر این است که از کدام مسیر و با کدام استراتژی سیاسی می خواهیم این خواسته ها را متحقق کنیم و جنبش مردم کردستان را به پیروزی برسانیم. پراتیک شانزده ساله نویسنده "در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" نشان می دهد که وی طی این سال ها برای باصطلاح دستیابی به این مطالبات با سه کارت اصلی بازی کرده است، یکی تلاش برای همگرایی با اصلاح طلبان حکومتی و مذاکرات پنهانی با مأموران اداره اطلاعات سپاه پاسداران، هم پیمانی با راست ترین بخش اپوزیسیون بورژوایی در سطح سراسری، تلاش بی وقفه برای جلب حمایت و هم پیمانی با آمریکا. این استراتژی سیاسی و مسیری که نویسنده " در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" برای تحقق این مطالبات (بخوانید برای سهم بری از قدرت سیاسی در کردستان) در پیش گرفته است از زمین تا آسمان با استراتژی سوسیالیستی کومه له در جنبش کردستان فاصله دارد. کومه له به عنوان بخشی از جریان سراسری در نقطه مقابل استراتژی سازمان زحمتکشان برای تحقق این مطالبات به نیروی مبارزه کارگران و زحمتکشان و زنان ستمدیده کردستان که نیروی محرکه اصلی این جنبش هستند تکیه دارد و برای ایجاد اتحاد و همبستگی بین جنبش مردم کردستان با جنبش کارگری، جنبش زنان و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی در سطح سراسری تلاش می کند و جنبش چپ و کمونیستی ایران را هم پیمان سراسری خود برای تحقق این خواسته ها می داند و به حمایت و پشتیبانی افکار پیشرو و آزادیخواه در سطح منطقه و جهان امید بسته است. حال که شباهت در فورمولبندی مطالبات مشکلی را حل نمی کند. آیا نویسنده" در زیر چتر پلاتفرمی مشترک"می تواند به مردم کردستان نشان دهد که از استراتژی سیاسی تاکنونی اش فاصله گرفته است؟ در مسیر مبارزه سیاسی چرخش به چپ ممنوع نیست، اما چپ بودن به معنای پایبندی به منافع کارگران و مردم زحمتکش فقط یک ادعا نیست، بلکه کسب یک موقعیت عینی است، باید این را در عمل نشان داد.

اما چرا عبدالله مهتدی در ادامه همان استراتژی سیاسی، اینبار با دستاویز قرار دادن وجه اشتراک در پلاتفرم مطالباتی، بیرق باز کردن باب دیالوگ با کومه له و قرار گرفتن در زیر یک چتر مشترک را برافراشته است؟ شاید با این کار می خواهد تلاش های آن شاخه دیگر سازمان زحمتکشان کردستان، روند سوسیالیستی و جمعی از هم حزبی های سابق خودش برای گرد آمدن در زیر یک چتر پلاتفرم مشترک چپ را عقیم بگذارد و ابتکار ایجاد چتر مشترک چپ کردستانی را از دست آنها برباید. اما مسئله فرا تر از این است، این تناقض آشکار را با پیامدهای بحران ناسیونالیسم کرد و سردرگمی نویسنده " در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" می توان توضیح داد. واقعیت این است که اگر چه اعمال ستمگری ملی بر مردم کردستان و تداوم سیاست های شووینیستی و سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی، هنوز زمینه و ظرفیت هایی را برای حضور احزاب و جریان های ناسیونالیست در صحنه سیاسی کردستان حفظ کرده است. اما طبقه سرمایه دار و صاحبان ثروت در کردستان و قشر بوروکرات و صاحب امتیاز در سلسله مراتب اداری و حکومتی که پایه طبقاتی احزاب و جریان های ناسیونالیست را تشکیل می دهند به حکم تحولاتی که روی داده اند، فشار این ستم گری ملی را بر خود احساس نمی کنند و ظرفیت تاریخی این طبقه اجتماعی در مبارزه برای رفع ستم ملی مدت ها است که به پایان رسیده است. طبقه سرمایه دار و صاحبان ثروت در کردستان که منافع خود را در ادامه وضعیت موجود می دانند، عملا به پایه مادی برای نفوذ اصلاح طلبان حکومتی و اپوزیسیون بورژوایی استحاله طلب در جنبش ملی کردستان تبدیل شده اند. این واقعیات عینی و تحولات اقتصادی و اجتماعی چند دهه اخیر احزاب ناسیونالیست را در موقعیتی قرار داده که بیش از پیش خود را با گرایش و آرزوهای پایگاه طبقاتی خود منطبق نمایند و به جای آنکه رفع ستم ملی را هدف خود قرار دهند، تنها به کسب بخشی از قدرت محلی، از هر طریقی که باشد، رضایت می دهند. ریشه ی تلاش این احزاب و جریان ها برای نزدیکی به آن بخش از اپوزیسیون بورژوایی طرفدار غرب و یا اصلاح طلبان حکومتی و آمادگی آنها برای سازش بر سر مصالح مردم کردستان در مقابل کسب امتیازات ناچیز را باید در همین نقشه های راهبردی آنها جستجو کرد. اما توافقات هسته ای و بر باد رفتن امید آنها به هم پیمانی و حمایت آمریکا و از طرف دیگر انعطاف ناپذیری رژیم جمهوری اسلامی برای دادن هر گونه امتیازی جهت سهیم کردن آنان در حاکمیت محلی همه این نیروها از جمله نویسنده "در زیر چتر پلاتفرمی مشترک، را با سردرگمی روبرو کرده است. در کردستان عراق نیز سیستم فدرالی مبتنی بر نظام پارلمانی که از آن به عنوان آزمون دمکراسی یاد می شد با بر کنارکردن رئیس پارلمان و چهار وزیر وابسته به جنبش گوران و تعطیل پارلمان از جانب حزب دمکرات کردستان عراق و رفتار مماشات جویانه دیگر احزاب حاکم عملا به بن بست رسیده است. از طرف دیگر بحران حکومتی و تعمیق بحران اقتصادی، ابعاد فاجعه بار فساد مالی و اداری، تأثیرات بسیار مخربی بر کار و زندگی کارگران و اکثریت مردم کردستان به جای گذاشته است. در این شرایط احزاب حاکم در معرض اعتراضات مردم قرار گرفته اند و بیش از پیش اعتماد به نفس خود را در مقابله با مداخله گری های رژیم جمهوری اسلامی و دولت ترکیه از دست داده اند. این تجربه هم راه حل نویسنده " در زیر چتر پلاتفرمی مشترک" برای "حل" مسئله ملی را بی اعتبار کرده است. اگر احزاب سیاسی اصلی در کردستان سوریه و کردستان ترکیه هنوز نفوذ و اعتبار خود را در میان مردم حفظ کرده اند، علاوه بر فاکتور حاکمیت رژیم های هار دیکتاتوری عمدتا به این دلیل بوده که تا حدودی از استراتژی سنتی و سیاست های ناسیونالیستی فاصله گرفته و فعلا دخالت توده های مردم در سیاست و اداره جامعه را به رسمیت شناخته اند. در پایه ای ترین سطح از تحلیل، این روندها هستند که سردرگمی عبدالله مهتدی و سازمان متبوعش را توضیح می دهند.


Telegram Icon

به تلگرام پایگاه خبری و تحلیلی روژ بپیوندید

مطالب مرتبط:

کشته شدن دو نیروی سپاه در چالدران

درگیری میان نیروهای پیشمرگه حدکا و کومله با سپاه در منطقه چومان

بازداشت دو پیشمرگه کومله توسط نیروهای عراقی

امیر حسن پور، زبان شناس و مبارز کمونیست درگذشت

کردستان در عصر "اعتدال"؛ کجا ایستاده‌ایم؟

کلمات کلیدی:


بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است

تحلیل خبر

analis picture

قاتلانی بی خبر از مقتول؛ روایت قتل امید حسنی

آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.

یکشنبه ۲۸اسفند۱۴۰۱/ ۱۴:۵۵


خبر


مصاحبه

Interview Picture

هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند

پنجشنبه ۱۱خرداد۱۴۰۲/ ۱۷:۵۶