صباح نصری
تسلیم خاک یا سقوط سیاست؟
Sunday, October 22, 2017
Telegram
در یک تحلیل و جمع بندی درون گفتمانی، باید اذعان داشت کە آنچە در چند روز اخیر در باشوور رخ داد، نە شکست نظامی کە اضمحلال سیاست بود. هر تفسیر و نگاهی کە در صدد فروکاستن این فروپاشی بە تسلیم کردن چند شهر است، در نهایت امر، دور باطلی را می پیماید کە نە مفهوم مقاومت را درک کردە و نە معنای ارادە و انگیزەی دفاع را متوجە شدە است.
نباید علت تسلیم کردن کرکوک را در کلمات مشمئز کنندە و بە دور از ادب برادران شیخ جنگی و یا یادگار ارشد مام جلال خلاصە کرد. نباید در همین چند روز ماند، لازم است اندکی دورتر رفت و سقوط سیاست را کمی آنسوتر بجوییم. آنجایی کە ترحم، عامل تشکیل مدار ٣٦ درجە شد و ما معنی آن را نفهمیدیم و بعد از نزدیک ٣ دهە باز ما را بە آن رجعت دادەاند. آنجا کە سکتارسیم حزبی و تنگ نظری گروهی جنگ داخلی بە راە انداخت، خانەمان را ویران کرد و آبرویمان را ریخت. زمانی کە دو حزب اصلی جلودار ارتش و سپاە کشورهای گروە سلطە شدند و بە خانەی رقیب آوردند. آنجا کە اگر تصمیم بە کنار گذاشتن صدام نبود معلوم نمیشد کە تا چند دە سال دیگر نفرت و کینە چند شقەمان میکند. زمانی کە دو ادارەایی، رقابتی نفرت انگیز بە بار آورد و نتیجەی آن جولان نهادهای امنیتی ایران و ترکیە در این مدل بومی از حکمروایی شد. هنگامی کە بزرگ تروریستهای منطقە، قاسم سلیمانیها و هاکان فیدانها، باشوور را منطقەی نفوذ خود کردند و جولان دادند. آنگاە کە لعنت نفت همە چیز را پیچیدە تر کرد و فساد و باند بازی را ریشەدار تر نمود و شکل حکومتداری را رانتی و مافیایی کرد. زمانی کە پارلمان و مشروعیت آن بە سخرە گرفتە شد، نهادهای موازی تاسیس شد، دستگاههای امنیتی و ماشین سرکوب و ترس کپی برداری شد، روزنامەنگار و منتقد و معترض کشتە شد، قلم بدست اجیر شد، حقوقهای ماهیانە معوق ماند، چاههای نفت بین دانە درشتها و دفتر سیاسیهای دو حزب حاکم تقسیم شد و بە یغما رفت، با کمپانیهای نفتی قراردادهای شبهە استعماری بستە شد و اقتصاد در ید شرکتهای ترکیە و ایران فشردە و بلعیدە شد و تنها کمتر از دو درصد از بودجە بە بخش کشاورزی اختصاص دادە شد. هنگامی کە حکومت از تامین نیازهای اولیە مردم و در نهایت ناباوری حتی تامین آب و برق بازماند. آنگاە کە ارتش ملی و نیروی پیشمرگ حزبی و بلکە جناحی و فردی شد. زمانی کە دورەی ریاست رهبر اقلیم، غیر قانونی و با تبانی دو حزب حاکم تمدید شد و او بر کرسی تکیە زد و دیگر نرفت، پارلمانتارها اجازەی وردود بە پارلمان نیافتند و وزرای احزاب اپوزسیون از کابینە اخراج شدند. آنگاە کە شنگال بی پناە ماند و قربانی اثبات توحش داعش از سوی حزب حاکم برای دول غربی شد و بابت این بی شرمی اسلحە و مهمات طلب کردند. آنجا کە حکومت اقلیم ارتباط با مرکز را قطع کرد و خود دست بە فروش نفت زد و ملیاردها دلار بە جیب زد و باز با این حال ٢٨ ملیارد دلار قرض بە بار آورد و نفت و گاز را در قراردادهای بلند مدت پیش فروش کرد . زمانی کە اعضای دو خانوادەی حاکم بر باشوور و تنی چند از نور چشمیهای مقیم دربارشان در کشورهای اروپایی دست بە خرید سهام و سرمایەگذازی و خرید ملک زدند، آنگاە کە در این شرایط بحرانی طمع و تنگ نظری زعیم حکیم، پروژەی رفراندوم را پیش کشید و بە همە تحمیل کرد و حتی بر روی نظر و دلسوزی احدی حساب باز نکرد، تحمیل کرد و همە را بر علیە ملتش شوراند و دوست را رنجاند و دشمن را متحد کرد.
اکنون او و رهبران دو حزب حاکم همە چیز را بە باد دادەاند، ملت را تحقیر و خاکش را تسلیم و خود قایم شدەاند.
باید تحولات این چند روز را در این بستر دنبال کرد و دانست کە این مجمع الجزایر منابع قدرت و تصمیم گیری و خیانت نتیجەی این بلبشو و این پلیدی رهاست.
باید بر علیە این ستم شورید، باید نشان داد کە سالها مبارزە برای حکمرانی مستبد کرد نبودە است، باید نشان داد کە الگوی ما نە دیکتاتوری حاکم بر ایران و نە ارتجاع مستقر در ترکیە و نە سلطنت شیوخ خلیج است. باید این تاریخ مبارزاتی را حلال کرد و از دست نداد. باید بە خیابان رجوع کرد، تنها بدیل، پاسخگو کردن حکمران و مقصر این وضع و بە زیر انداختن دو حزب حاکم است کە بهترین و مطلوبترین گزینە برای مستبدین و نظامیان منطقەاند. باید بە بهای ملت برگشت، بە استقرار دمکراسی و خواست مردم، بە خیابان، بە اعتراض و بە سیاست رهایی بخش.
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
چند لحظه منتظر بمانید...
بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است