برگرفتە از گاهنامەی تحلیلی "بەرجەوەندار" فاطمە کریمی در چند سال گذشته و همزمان با ظهور داعش در خاورمیانه، بار دیگر مسئله حضور زنان در مبارزات مسلحانه توجه بسیاری از تحلیل گران را به خود جلب کرد. اما مرکز اصلی این تحلیل ها بر یگان های مدافع زنان معروف به « ی پ ژ» در کردستان واقع در سوریه ( روژاوا ) بود. حضور قدرتمند و منسجم این زنان در قامت مبارزینی مسلح آن هم در مقابل تندروترین نیروهای ضد زن ( داعش ) نه تنها موجی از حمایت و همدلی را در عرصه منطقه ای و جهانی با این مبارزین به همراه داشت بلکه با حضور خود در میدان نبرد، میدانی که اشکارا از مردانگی و انحصاری بودن خود به مردان دفاع می کرد، به رویارویی با بسیاری از کلیشه های از پیش تعیین شده جنسیتی رفتند. با این حال واقعیتی که باید به آن اشاره کرد این است که ظهور نیروهای مدافع زنان حاصل رویارویی ناگهانی با نیروهای داعش در چند سال اخیر نبوده است. یکی از علل عمده حضور قدرتمند و سازماندهی شده این نیرو، بهره گیری آنها از نتایج سالها مبارزه در دیگر بخش های کردستان خصوصا مبارزات زنان در باکور کردستان ( کردستان واقع در ترکیه ) بوده است. در واقع، مشارکت زنان کُرد در مبارزات مسلحانه تنها به نیروهای مدافع زنان در روژاوا محدود نمی شود. این مبارزه نتایج چندین دهه از مبارزات زنان در دیگر بخش های کردستان را با خود حمل می کند. هدف از این نوشتار، علاوه بر بررسی مختصری از روند مشارکت زنان کُرد در مبارزات مسلحانه، به این واقعیت نیز اشاره خواهد کرد که در دو دهه گذشته، تغییرات عمده ای در این شکل از مبارزات صورت گرفته است. در واقع زنان مبارز تلاش کرده اند فعالیت های خود را تنها به مبارزه مسلحانه محدود نکرده و به طور همزمان و موازی با اهداف مسلحانه، فعالیت های مدنی و سیاسی را در شهرها و روستاهای بخش های مختلف کردستان گسترش دهند. کُردها بزرگترین اقلیت خاورمیانه و از معدود مللی هستند که علیرغم مبارزات سیاسی متعدد تاکنون موفق به تشکیل دولت ملی نشده اند. امروزه، اکثریت کُردها در محدوده ی جغرافیایی چهار کشور واقع در خاورمیانه شامل ایران، عراق، ترکیه و سوریه ساکن هستند. از این لحاظ مسئله کردها در سطح بین المللی از پیچیدگی خاصی برخوردار است. با این وجود، در نبود یک دولت ملی مستقل، ناسیونالیسم، زبان و احساس مشترک قومی باعث همبستگی و احساس تعلق میان آنها شده است. عباس ولی ( ۱۹۹۸ : ۸۳ ) شکل گیری ناسیونالیسم کُرد را حاصل واکنش آنان به موقعیت حاشیه ای خود در مقابل سیاست های تمرکزگرایانه دولت های مرکزی می داند. به تقلید از پروسه شکل گیری دولت ـ ملت در غرب، دولت مداران ترک و ایرانی، به شیوه ای میانبری و پروژه ای، با به کارگیری عامل زور و سرکوب به تشکیل دولت مدرن مبادرت کردند. اندیشه یک ملت، یک فرهنگ و یک زبان، کردها و دیگر اقلیت های ملی و قومی را در این کشورها به حاشیه راند و نه تنها از مواهب توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کمتری برخوردار شدند بلکه فرهنگ، زبان و آداب و رسوم آنها نیز با سرکوب مواجه شد. کردهای زیادی کشته و سرکوب شدند و بسیاری نیز وادار به کوچ اجباری شدند. محرومیت کُردها از حقوق خود، آنان را واداشت دست به تحرکات سیاسی و ملی گرایانه بزنند. بنابراين ريشه هاي ناسیونالیسم كرد به اوايل قرن بيستم و یا دست کم به پس از جنگ جهانی اول برميگردد که تا امروز هم ادامه دارد. از این رو، جنبش ملی گرایانه کردها، یکی از ادامه دارترین جنبش های ناسیونالیستی در تاریخ مدرن بوده است. در این ارتباط، رومانو ( ۲۰۰۶ : ۴ ) اظهار می کند که « کُردها به طور سنتی یک انتخاب داشته اند. تنها انتخابی که دول مرکزی همواره پیش روی کُردهای تحت حاکمیت خود قرار داده اند راهی جز همانندسازی با فرهنگ جامعه غالب و مسلط نبوده است. چنین گزینه ای موجب شکل گیری مبارزات ناسیونالیستی کردها در دهه های اخیر شده است. این موقعیت موجب ظهور چالش های ملی ـ ناسیونالیستی کُردها در برابر اقتدار دولتی ترکیه، عراق و ایران ا سوریه بوده است. تنها در قرن بیستم نزدیک به ۲۰ شورش کردی در بخش های مختلف کردستان توسط دولت های غالب در هم شکسته شده است». مبارزه برای دستیابی به حقوق سیاسی و مدنی کُردها، همواره کانون جنبشهای ملی گرایانه کردها را تشکیل دادهاست. از این جنبش ها به جنبش شیخ سعید ( ۱۹۲۵ ) ، آرارات ( ۱۹۲۷ ) ، حکاری ( ۱۹۳۰ ) ، درسیم ( ۱۹۳۷ ) در ترکیه، تشکیل جمهوری مهاباد ( ۱۹۴۶ ) در ایران، جنبش بارزانی در عراق ( ۱۹۷۵ ) ، جنبش کردهای ایران بعد از انقلاب ۱۹۷۹ و شروع مبارزات کردهای واقع در ترکیه به رهبری پ ک ک از دهه ۸۰ تاکنون می توان اشاره کرد. در جریان این مبارزات، احزاب سازمان های مختلف با ایدئولوژی های متفاوت از احزاب ناسیونالیست گرفته تا چپ و... در راستای دستیابی به حقوق ملی تشکیل شدند. بسیاری از آنان کماکان به فعالیت های خود ادامه می دهند. از احزاب مهم کرد با گرایشهای لیبرالی و محافظه کارانه گرفته تا احزاب چپ می توان به حزب دموکرات کردستان« KDP» و حزب اتحادیه میهنی کُردستان « PUK» در کردستان عراق، حزب کارگران کردستان « PKK» در کردستان ترکیه و حزب دموکرات « KDPI» و حزب « کومه له» در کردستان ایران اشاره کرد. این احزاب با رویکردهای متفاوت و اهداف نسبتا مشابه یعنی حل مسئله ملی و قومی کردها فعالیت ها خود را آغاز کردند. از نکات بارز جنبش های ملی گرایانه کردها، حضور و نقش زنان در آنهاست. اگرچه ورود زنان در این شکل از مبارزات، تدریجی و گام به گام بوده است اما زنان با مشارکت فعالانه در این مبارزات توانستند از فرصت پیش آمده استفاده کرده و برخی از خواسته ها و مطالبات خود را نیز مطرح کنند. در شکل غالب، پیگیری مسائل زنان با مشارکت آنان در مسائل سیاسی و مسئله ملی پیوند خورده است. گرچه بسیاری از این مطالبات تابع و در اغلب موارد قربانی خواسته ها و مطالبات جنبش های چپ و ناسیونالیستی که توسط مردان رهبری می شدند، شده است. تا نیمه اول قرن بیستم می توان گفت که مشارکت زنان در مبارزات ملی بیشتر جنبه سیاسی داشته و اغلب به زنان خانواده های سرشناس و شناخته شده ای چون حفصه خان خواهرزاده شیخ محمود برزنجی یا عادله خان همسر عثمان پاشا، مینا خان همسر قاضی محمد، و... محدود می شده است ( چاگلایان، ۲۰۱۲، مجاب، ۲۰۰۲، نیکیتین، ۱۹۵۶ ) تا قبل از این دوره، طبق نظرات وان برونسن ( ۲۰۰۱ , ۷۲ ) تنها معدودی از زنان می توانستند خود را در چنین فعالیت هایی مطرح کنند. درجه آزادی و فعالیت سیاسی زنان به پایگاه اجتماعی و روابط خانوادگی آنان مرتبط بوده و در واقع، این پایگاه اقتصادی اجتماعی آنان بوده که میزان مشارکتشان را تعیین می کرد. در حالی که اکثریت زنان از رسیدن به چنین جایگاهی محروم بوده اند. تا این دوره، فعالیت های زنان بیشتر سیاسی و فرهنگی بوده و شرکت زنان در فعالیت های مسلحانه به صورت مستقیم ممکن نبود مگر این که زنان در روستاها و شهرهای محل سکونت خود مورد هجوم و حمله دیگران قرار گرفته باشند. با اوج گیری فعالیت های سیاسی و مبارزاتی در کردستان عراق از دهه ۶۰ به بعد، از معدود نامهای زنان فعال در حوزه سیاست می توان به « لیلا قاسم» که بعدها در سال ۱۹۷۴ اعدام شد و از معدود زنان پیشمرگه می توان به زنی به نام « مارگارت» اشاره کرد. علاوه بر این دو زن، هزاران زن کرد گمنام در سکوت از جنبش ملی پشتیبانی کردند و رنج های بیشماری در مقابل سرکوب رژیم عراق متحمل شدند. آنان به تنهایی وظیفه سرپرستی فرزندان را درغیاب پدری که یا پیشمرگ شده و یا در زندان کشته و یا ناپدید شده بودند، برعهده گرفته و به طرق مختلف از این جنبش حمایت می کردند. هر چند تاکنون تحقیقی جهت روشن شدن زوایای پنهانی نقش زنان کرد در عراق صورت نگرفته است و منابع نوشتاری نیز کمتر یا به هیچ وجه به نقش زنان اشاره ای نداشته اند. افزایش میزان مشارکت سیاسی زنان کُرد به دهه ۸۰ و ۹۰ و به ظهور گفتمان چپ در بخش های مختلف کردستان برمی گردد. چندين دهه بعد از ظهور گفتمان ملی گرایی کردی و مشخصا از دهه ۷۰، با هژمونی گفتمان چپ در سطح جهان و منطقه از یک سو و تغییرات مختلفی که در بخش های مختلف کردستان روی داد از سوی دیگر، زنان از طیف های مختلف و در شکلی گسترده به مبارزات سیاسی و ملی گرایانه روی آوردند. در حالی که سوسياليزم و گفتمان انقلابی مارکسیسم به تبعیت از موج جهانی و منطقه ای در بخش های مختلف كردستان تبديل به يك جنبش پردامنه اجتماعي شده بود، بخش های مختلف كردستان نیز در حال سپری کردن تغییراتی در سطح اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از قبیل رشد شهرنشینی، افزایش میزان تحصیلات، گسترش پدیده مهاجرت از روستا به شهر و... بود که در بسیاری موارد به دگرگونی سیمای قبلی این مناطق پرداخت. با هژمونی گفتمان چپ که ایدئولوژی غالب بسیاری از مبارزات ملی و منطقه ای شده بود، تفکر مارکسیستی به مرور به ایدئولوژی غالب بسیاری از مبارزین کرد خصوصا جوانان تحصیل کرده شهری تبدیل شد. از دهه ۷۰ میلادی به بعد، مبارزین جوان خود را در قالب احزاب مارکسیستی و چپ سازماندهی کردند. آنان غالبا دانشجویان و تحصیل کردگانی بودند که در محیط دانشگاه ها با ایدئولوژی چپ آشنا شده و خواستار به کارگیری این ایدئولوژی در مبارزات سیاسی خود شدند. در چنین فضایی، برای اولین بار می رفت که دانشجویان و تحصیل کردگان دانشگاهی، رهبری مبارزات سیاسی را در دست بگیرند. قابل ذکر است که تا این دوره رهبری جنبش های ملی گرایانه کردها عمدتا در دست اشراف، شیوخ و روسای عشیرتها قرار داشت. در چنین فضایی، احزاب چپ کرد در آن دوره چون اتحادیه میهنی کردستان عراق البته به نسبتی کمتر ( پ یو کا ) سازمان زحمت کشان کردستان ایران ( کومه له ) و حزب کارگران کردستان ترکیه ( پ ک ک ) و... دستور كار كاملاً متفاوتي فراروي بخش های مختلف کردستان قرار دادند. دستور كاري که در قياس با جنبشهاي محافظه كار قبلی چشم انداز به مراتب وسيعتري را پیگیری می کرد. از میان احزاب ذکر شده، « کومه له» و « پ ک ک» ، از بعد تئوری و عملی بر مشارکت و بسیج زنان در بخش های مختلف مبارزات خود تاکید می کردند. از بین احزاب مختلف چپ گرای کُرد، برای اولین بار این « کومه له» بود که بر بسیج و مشارکت زنان در مبارزات خود تاکید داشت. با شکل گیری انقلاب ایران در سال ۹۷۹۱ و خلاء قدرتی که در بخش های مختلف کردستان ایران روی داد، فرصت مناسبی جهت بروز فعالیت های سیاسی در اختیار فعالین قرار گرفت. بعد از تجربه جمهوری کردستان در سال ۷۴۹۱ ـ ۶۴۹۱ این تنها در دهه ۸۰ بود که برای بار دوم زمینه مناسب جهت فعالیت های سیاسی گسترده تر در کردستان ایران فراهم شد. کومه له که تنها چهار روز بعد از انقلاب ایران، حضور خود را در فضای سیاسی حاکم بر آن دوره کردستان ایران به طور رسمی اعلام کرده بود نه تنها بر سیاست تک حزبی در کردستان ایران پایان داد بلکه از همان آغاز بر مشارکت و بسیج زنان تاکید ویژه ای داشت. اولین مخالفت کُردها خصوصا کومه له با سیاست های تبعیض امیز دولت جدید، به راهپیمایی اعتراضی زنان در سنندج و مریوان به اجباری شدن مجدد حجاب برمی گردد. ماهها آزادی نسبی در شهرهای مختلف کردستان ایران، بسیاری از زنان شهری باسواد را به فعالیت های سیاسی کشاند. در این دوره، کُردها با تاکید بر حقوق فرهنگی سیاسی و اقتصادی خود مذاکراتی را با نمایندگان دولت موقت ترتیب دادند. در پی شکست مذاکرات بین دو طرف، نزدیک به یک دهه درگیری های مسلحانه بخش های مختلف کردستان را در برگرفت. کومه له که تا این دوره خود را بر فعالیت های سیاسی و شهری سازمان داده بود در مدتی کوتاه، خود را جهت مبارزات مسلحانه در روستاها و مناطق دور از دسترس سازماندهی کرد. زنان نیز در قالب پیشمرگه البته با تاخیر، به این بخش از مبارزه وارد شدند. با عقب نشینی کومه له به روستاها و مناطق دور از دسترس تر، طیف زنان پیشمرگه تنها به زنان شهری و باسواد محدود نشد و زنان روستایی نیز به مرور به صفوف این حزب پیوستند. همانگونه که قبلا ذکر شد، این فعالیت ها که قبلا محدود به زنان و دختران رهبران سیاسی محدود می شد به دیگر زنان جامعه از همه گروه ها و اقشار مختلف چون شهری و روستایی، تحصیل کرده و بی سواد، مرفه و فقیر و... نیز تسری پیدا کرد. زنان توانستند در همه فعالیت هایی که منحصرا مردانه تعریف شده بودند به ایفای نقش بپردازند. آنها در بخش های مختلفی چون رادیو، انتشارات، خدمات، امداد و البته بخش مسلحانه نیز سازماندهی شدند. زنان تنها در صورت دارا بودن توانایی جسمی و روحی علیرغم نوع تاهل، سن، مادری، و... می توانستند در مبارزات نظامی حضور داشته باشند. « زبیده الیاسی» یکی از زنان کومه له بود که با داشتن پنج کودک خردسال، سالها در حوزه فعالیت نظامی مشارکت فعال داشت. هر چند میزان مشارکت زنان نسبت به مردان در حزب کومه له در دوره مذکور کمتر بوده است اما در فاصله یک دهه از اوج مبارزات این حزب در بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۱، ۱۰۳ زن جان خود را از دست دادند. نزدیک به پنجاه تن از این افراد، حین مبارزات مسلحانه کشته شدند. در پی چنین مشارکتی، زنان برای اولین بار و در شکلی وسیع تر، کلیشه جنسیتی « مرد پیشمرگه» و « زن عزادار» را با چالش جدی مواجه کردند. بسیاری از خانواده ها، دختران سیاسی خود را در قالب فعال سیاسی و پیشمرگه ی مسلح از دست دادند. در نتیجه برای اولین بار و در شکلی وسیع تر، بسیاری از مفاهیمی چون فعال سیاسی، زندانی سیاسی، شهید، پیشمرگه، و... که تا این دوره مفاهیمی ارزشی و صرفا به مردان محدود شده بود زنان را نیز در برگرفت. محدود کردن مشارکت زنان کومه له تنها به مبارزات مسلحانه صرف به نوعی از اهمیت چنین مشارکتی می کاهد. باید گفت که در کنار مشارکت زنان در این دوره، خواسته یا ناخواسته بسیاری از قوانین نوشته و نانوشته در مورد زنان که آنها را تنها به حوزه خصوصی خانواده محدود می کرد و ازدواج و مادری، سرنوشت مختوم آنها بود، زنان توانستند بسیاری از قواعد و قوانین اجتماعی و فرهنگی را زیر سوال ببرند. در این ارتباط کلین ( Klein , ۲۰۰۱ ) معتقد است که « پیوستن زنان کُرد به صف مبارزه مسلحانه پدیده ای سمبلیک علیه مناسبات پدرسالارانه حاكم بر كردستان بود و در تاریخ جنبش این منطقه نیز بی سابقه. قبلا خانواده ها اجازه نمی دادند که دختران وارد احزاب سیاسی شوند اما پیوستن زنان به کارزار مبارزات سیاسی و مسلحانه حرکتی نو و سنت شکنانه بود. برخلاف گفتمان ناسیونالیستی کُرد در اواخر قرن ۹۱ و ۰۲ که زنان را به طور عمده نشانگر هویت و نماد سنن کردی می دانست حضور زنان در احزاب و فعالیت های مسلحانه، به آنان یک هویت متفاوت و مدرن بخشید. » به تدریج با عقب نشینی حزب کومەلە به کردستان عراق، شکست مبارزات مسلحانه و همچنین انشعابات متعددی که در این حزب روی داد از میزان مشارکت زنان نیز کاسته شد. با این وجود، مشارکت زنان کرد در مبارزات مسلحانه به حزب کومه له محدود نشد و این روند البته به صورت گسترده تر، سازماندهی شده تر و دامنه دارتر در حزب کارگران کردستان ترکیه ( پ ک ک ) تداوم پیدا کرد. در اواسط دهه ۸۰، پ ک ک فعالیت های سیاسی و مسلحانه خود را بر علیه دولت ترکیه با هدف دستیابی به حقوق فرهنگی و سیاسی کردها و همچنین تشکیل دولت مستقل کُردستان آغاز کرد. برخلاف کومه له که زنان به طور کلی از ساختار قدرت دور ماندند، از همان روز اول تشکیل پ ک ک یک زن ( کثیره یلدرم ) در جلسه حضور داشت. این حزب از همان آغاز فعالیت های خود، فضا را جهت ورود زنان به صفوف خود می گشاید. برخلاف حزب کومه له که در آغاز و به مدد خلا قدرت ناشی از انقلاب، عمده فعالیت هایش را در شهرهای کردستان ایران متمرکز کرده بود پ ک ک، مناطق روستایی و کوهستانی دور از دسترس را مرکز فعالیت های خود قرار می دهد. در این دوره بسیاری از دختران روستایی به حزب جذب می شوند. تبلیغات مخدوش دولت ترکیه بر علیه زنانی که با پ ک ک همکاری می کنند از یک سو و محافظه کاری بخش های مذهبی و روستایی از سوی دیگر، پ ک ک را با چالش های عمده ای مواجه می کند. در نتیجه، این حزب، محدودیت های زیادی چون ممنوعیت ازدواج و روابط جنسی را بر اعضای حزب اعمال می کند. علیرغم ساختار مردانه و نقش فعال مردان در رهبری این حزب، بسیاری از زنان کُرد در جامعه ای که کاملا مبتنی بر ساختارهای مردسالارانه بود، خانه هایشان را ترک کرده و به عنوان گریلا، نقش فعالی در پ ک ک به عهده گرفتند. آنان حاملان فرهنگ ملی و قومی نبوده بلکه آنان به این جنبش دعوت شدند که با ترک خانه هایشان به مشارکت کنندگان فعال در صفوف حزب تبدیل شوند. آنان همسران یا کودکانی نبودند که از طریق مردان فعال در این حزب مورد حمایت قرار گیرند. بلکه زنان به این حزب راه یافتند تا در کنار مردان فعالیت کرده، از آرمانهای خود و آنچه که به آن اعتقاد دارند دفاع کنند. آنها جهت داشتن نقش فعالتر در مبارزه، بسیاری از کدهای زنانه سنتی از پیش تعیین شده کردها از جمله ازدواج و مادری را رعایت نمی کنند. آنها این بار به جای حاملان فرهنگ و سنت های کردی، به مدافعان و حافظان ارزشهای جمعی که به آن پایبندند، تبدیل می شوند. از آنجا که فعالیت های حزب با عملیاتهای مسلحانه آغاز می شود در نتیجه میزان مشارکت زنان در ابتدای شکل گیری حزب بسیار کمتر از مردان بوده است. با انجام عملیاتهای موفقیت آمیز پ ک ک و شناخته تر شدن این حزب، به تدریج زنان نیز از طیف ها و قشرهای مختلف وارد این حزب می شوند. زنان در صفوف پ ک ک، زنان تحصیل کرده شهری تا زنان بی سواد روستایی را شامل می شود. میزان مشارکت زنان در حزب کارگران کردستان ترکیه از اواسط دهه ۹۰ روندی افزایشی به خود می گیرد. هر چند اطلاعات دقیقی از میزان حضور زنان در دست نیست اما تخمین زده می شود که در فاصله سال های ۱۹۹۳ – ۱۹۹۴ میزان حضور زنان در حزب بالغ بر ۲۰۰۰ نفر بوده است ( ۱۵ تا ۲۰ درصد ) در حالی که در سال ۱۹۸۷ تنها یک درصد از کشته شدگان زن بوده است ( یعنی از ۲۰۰۰ چریک تنها ۲۰ نفر زن بوده اند ) ( گالتی، ۲۰۰۱، کوچرا، ۱۹۹۳ : ۲۲۰ ) هر چه از عمر پ ک ک می گذرد مشارکت زنان در این حزب بیشتر و بیشتر می شود. امروزه تخمین زده می شود که بیش از یک سوم مبارزین حزب را زنان تشکیل دهند. این ویژگی، پ ک ک را از دیگر جنبشهای چریکی خاورمیانه و جهان متمایز می کند. این حزب برخلاف بسیاری از جریان های دیگر منطقه، از همان آغاز و هم از بعد تئوریک و هم عملی اهمیتی برجسته به نقش زنان می دهد. پ ک ک از همان آغاز دو هدف عمده مبارزاتی خود را اعلام می کند : ضدیت با سیاست های فاشیستی دولت ترکیه و همچنین ضدیت با سیستم سنتی و فئودالی حاکم بر کردستان. در نوشته های اوجالان به شدت فرهنگ سنتی و ضد زن کردها زیر سوال برده می شود. در نتیجه زنان بیشتری از طبقات محروم به حزب می پیوندند. آزادی کردستان بدون آزادی زن منتفی دانسته می شود و از همان آغاز، مفهوم زن، نقش کلیدی و مهمی در گفتمان اصلی پ ک ک بازی می کند. با افزایش محبوبیت مردمی حزب، خانواده ها نیز با رفتن دخترانشان به حزب کمتر از گذشه مخالفت می کردند. متفاوت از سایر احزاب سیاسی کرد، پ ک ک شکایت خود را به سیستم فئودالی روسای قبیله نمی برد بلکه برای رسیدن به اهدافش، شهروندان مناطق روستایی، زنان، جوانان و کارگران را بسیج می کرد. البته این کاملا تحلیل ساده انگارانه ای است که حضور فعالانه زنان در حزب، تنها به نقش رهبری و توجه تئوریک و عملی وی به حضور زنان تقلیل داده شود. از همان آغاز تشکیل حزب، زنان حضور فعال و موثری در تمامی حوزه های سیاسی و نظامی داشته اند و به طور همزمان در دو جبهه بر علیه دولت و همچنین بر علیه نگرش های سنتی ضد زن رفقای مردشان در حال مبارزه توام و دائمی بوده اند. اگرچه مهمترین انگیزه مشترک زنان برای پیوستن به پ ک ک، ستم عمومی به همه کردها، چه زن و چه مرد بوده است اما انگیزه آنها تنها به این جنبه از مبارزه محدود نشده و اهداف دیگری را در بر می گیرد. مسئله دیگر آزادی و حقوق زنان از قید ستمی است که بر زنان به نام سنت و ارزش های فرهنگی تحمیل می شود. در نتیجه آنها در مبارزات خود به طور همزمان، دو دشمن خارجی و داخلی خود را سخت گیرانه مورد حمله مداوم قرار داده اند. البته تثبیت جایگاه خود در حزبی که یکی از اهداف اصلی اش، تاکید بر رهایی و آزادی زنان بوده کار اسانی نبوده است. در همین رابطه، یکی از زنان فرمانده که رهبری ۳۵۰ گریلای زن و مرد را بر عهده داشته است در مصاحبه با کریس کوچرا در سال ۱۹۹۳ از محدودیت های پیش روی زنان چنین می گوید : « حتی در یک حزب مترقی چون پ ک ک مشکلات خاصی برای زنان وجود دارد. هر چند زنان با مشکلات فیزیکی روبرو بوده اند اما با انگیزه قوی توانسته اند بر این مشکلات غلبه کنند اما در رویارویی با رفقای مرد و این که به عنوان یک فرمانده یا مسئول، فعالیتی را از آنها درخواست کنی کار راحتی نبوده است. » مردان به زنان گریلا اعتماد کمتری داشتند. این زنان بارها شکایت کرده اند از این که مردان حزب علیرغم ادعاهایشان، در اجرای ضوابط حزبی ناموفق بوده و در بسیاری موارد، روابط تبعیض آمیز جنسیتی بین آنها و به طور مداوم حاکم بوده است. در جهت تثبیت موقعیت زنان و اجتناب از هر نوع وابستگی به گریلاهای مرد، زنان گریلا در تصمیمی آگاهانه و علیرغم مخالفت های متعدد تلاش می کنند حزب مستقل خود را که تنها شامل زنان خواهد بود را در داخل حزب تشکیل دهند. در سال ۱۹۹۳ همزمان با به اوج رسیدن قدرت پ ک ک، شاخه زنان پ ک ک « انجمن عالی زنان» ( کوما ژنین بلند ) تشکیل می شود. انجمن عالی زنان یا ( ک ژ ب ) ، یک سازمان چترآسای مخصوص زنان است که سه سازمان دیگر در آن فعال هستند. حزب آزادی زنان کُردستان ( پ آ ژک ) ، شاخه سیاسی حزب زنان یا اتحادیه زنان آزاد ( ی ژ آ ) ، شاخه نظامی حزب زنان یا اتحادیه زنان مبارز ( ی ژ استار ). تشکیل سازمانها و تشکل های کاملا زنانه در داخل حزب و انجام تمامی فعالیت های مستقل تنها و بدون هیچ نوع وابستگی به مردان، اعتماد به نفس بالایی را به زنان حزب و همچنین دیگر زنان غیرحزبی که شاهد چنین روندی هستند، تزریق می کند. وسترهایم، از سازماندهی مستقل زنان در داخل پ ک ک به نوعی از « جنبش در دل جنبش» یاد می کند. از سوی دیگر، سال ها مبارزه در شرایط سخت کوهستانی قندیل و ترس از این که مبادا به مانند دیگر جنبش های منطقه ای و ملی گرا، استفاده از زنان تنها یک تاکتیک بوده و با پایان یافتن مبارزه، زنان به خانه هایشان برگردند زنان را بر آن داشت که خود را تنها به مبارزات مسلحانه و حزبی در دل قندیل محدود نکنند. در نتیجه علاوه بر ایجاد سازمان های مستقل زنان در دل حزب، زنان تصمیم می گیرند که مبارزاتشان را از شاخ ( کوهستان ) به شار ( شهر ) پیوند بزنند. جایی که زنان از آزادی و امکانات بیشتری در جهت مبارزه برخوردار بودند. با اثبات توانایی های زنان، پ ک ک هموارە وادار به تجدیدنظر در ساختارهای مردانه خود و اعطای نقش بیشتر به زنان شده و با تشکیل احزاب وابسته به خود در شهرها و سازماندهی های دقیق و همچنین درک صحیح از میزان نقش مردم خصوصا زنان، آنها را در پیشبرد اهداف خود بیش از پیش در شهرهای کردستان ترکیه سهیم کرد. قابل ذکر است که در این دوره و به طور همزمان حوزه گسترش و نفوذ پ ک ک به سایر بخش های کردستان نیز گسترش یافت. شرکت فعالانه در مبارزات نظامی، جایگاه زنان را در جامعه استحکام بخشید و بسیاری از کلیشه های جنسیتی را با چالش مواجه کرد. در نتیجه سالها مبارزات مستمر، زنان تصمیم گرفتند در کنار فعالیت های مسلحانه و چریکی، فعالیت های خود را به فعالیت های مدنی و سیاسی در سطح شهرها نیز گسترش دهند. یکی از عمده ترین سازمان های فعال در زمینه فعالیت های سیاسی و مدنی، جنبش دموکراتیک زنان آزاد ( DÖKH ) است که در سال های اخیر نقش مهمی در حوزه حقوق زنان در ترکیه به عهده داشته است. یکی از زنان فعال این سازمان در سال ۲۰۱۴ در مصاحبه ای عنوان می کند که « در طی هشت سال گذشته، سازمان توانسته است سیستم رهبری مشترک را در آموزش های سیاسی و اجتماعی کردستان ترکیه افزایش دهد جایی که سهمیه چهل درصدی زنان به کار گرفته شده است. نتایج چنین سیستمی در حوزه سیاسی کردها عبارت بوده است از ۱۴ شهردار زن، ۱۸ زن پارلمانتار، ۱۹۳ زن عضو انجمن های شهرداری. از پذیرفتن هر مردی با بیش از یک همسر در نهادهای دموکراتیک جلوگیری می شود. در همه نهادهای محلی، بودجه ای مخصوص به زنان در نظر گرفته می شود و... ». گلشن کشاناک، شهردار دیاربکر معتقد است که نیروی جنبش زنان در کردستان ترکیه محصول سالها مبارزه زنان در قلب جنبش کردهاست : زنان همیشه در سطوح مختلف مبارزات مشارکت داشته اند، آنها در مبارزات کردها، در سازمانهای مختلف حضور داشته اند. بعد از سالها مبارزه، مردان مجبور شدند زنان را در کنار خود بپذیرند چون آنها به طور مداوم تلاش موفقیت آمیز زنان را در کنار خود دیدند. امروزه بدون مشارکت زنان در هر حوزه ای، هیچ تصمیمی عملی نخواهد شد. حضور زنان و تاکید بر نقش فعال زنان در هر سازمان و نهادی از اصول اصلی و پایه ای است. جهت اجتناب از تکرار تجربه بسیاری از زنان مبارز در فردای بعد از دستیابی به اهداف و بازگشت اجباری آنها به حوزه خانواده، زنان حاضر در صفوف پ ک ک، با گسترش مبارزات خود از مرحله نظامی به مرحله سیاسی و مدنی در شهرها در پی نشان دادن این واقعیتند که اگرچه شرکت آنها در این مبارزات پایه گذار دیگر فعالیت های آنان بوده است اما آنها خود را تنها به فعالیت مسلحانه محدود نمی کنند و با این شیوه ثابت خواهند کرد که بعد از اتمام درگیری و مبارزات مسلحانه، مبارزات آنها در دیگر حوزه های مدنی و فرهنگی ادامه خواهد داشت، میدان مبارزه ترک نخواهد شد و زنان به خانه هایشان باز نخواهند گشت. علیرغم مشکلات پیش روی این زنان طی دهه ها مبارزه و تغییرات ایجاد شده در ساختار درونی حزب، علایمی دیده می شود از زنانه تر شدن سیستم حاکم بر پ ک ک. زنان و رفتارهای مشخصا زنانه به ویژگی اصلی این حزب تبدیل شده است. مواردی چون انجام پخت و پز و شست و شو توسط گریلاهای قدیمی تر برای گریلاهای جوانتر، احترام یک گریلای فرمانده به گریلای جوانتر، شکسته شدن نقش های عمدتا جنسیتی، رهبری زنان، حضور پر رنگ و همه گیر زنان، برگزاری کنفرانس های منطقه ای زنان تنها و تنها با حضور زنان، و... نشان از تغییرات گسترده در ساختار پ ک ک است. کنش جمعی زنان کرد تنها محدود به زیر سوال بردن روابط جنسیتی مردسالارانه نیست بلکه آنها خواهان سهم بیشتری در پروژه ملی گرایانه و حوزه سیاست و اجتماع کردها هستند. علیرغم تلاش هایی که زنان در حزب انجام می دهند ساختار حزب از زمان تشکیل تا سال ۲۰۱۳ کاملا مردانه باقی ماند. اگرچه کشته شدگان زن از ارج و شان بالایی برخوردار می شدند اما رهبری، کاملا وظیفه و نقشی مردانه تلقی می شد. حزب، بعدها این نوع سیاست مردسالارانه خود را با چالش مواجه می کند و آن را مورد نقد جدی قرار می دهد. حزب و دیگر شاخه های وابسته به حزب، متعهد می شوند که در راس خود از اصل « رهبری مشترک یک زن/یک مرد» استفاده کنند و زنان، حداقل چهل درصد از اعضای رهبری را شامل شوند. این امر در نهایت اتفاق می افتد و این بار کلیشه مرد رهبر/زن پیرو نیز با چالش جدی مواجه می شود. برای اولین بار، در نهمین نشست عمومی کنگره خلق ( ۳۱۰۲ ) یا شورای رهبری پکک که در چند سال اخیر از آن به عنوان کنگرە جوامع کردستان ( KCK ) نام برده شدهاست،« جمیل بایک» و«بسه هوزات» به طور مشترک روسای شورای رهبری پکک را عهده دار شدند. همانطور که گفته شد دستاوردهای زنان در کردستان ترکیه تنها به این بخش از کردستان محدود نشد. امروزه با ظهور داعش در منطقه خصوصا در سوریه و مناطق کردنشین آن، تجربه های چندین دهه مبارزات زنان در قالب حزب پ ک ک در این بخش از کردستان نیز آشکارا به کار گرفته شد. ظهور داعش در منطقه و ارتباط آن با مسئله زنان دو روی متفاوت سکه را به طور همزمان برجسته کرد. جایی که این گروه در برخورد با زنان ایزدی، ارزش زنان را تا سطح بردگی و غنیمت جنگی تقلیل داد، مقاومت نیروهای مدافع زنان ( ی پ ژ ) که شاخه نظامی زنان حزب اتحاد دمکراتیک کردها را تشکیل می دهد توانست تصویر دیگری از زنان ارائه کند. حزب اتحاد دمکراتیک ( پ ی د ) نه تنها از حضور فعال زنان در صفوف مبارزاتی خود بهره می برد بلکه آشکارا به جنگ تمامی کلیشه های جنسیتی رفته است. از آنجا که بسیاری از مبارزین در روژاوا قبلا در صفوف پ ک ک مشغول مبارزه بوده اند در نتیجه امروزه و به طور آشکارا در رویارویی با داعش و دیگر نیروهای ارتجاعی و امپریالیستی، محصول سالها مبارزات جنبش دامنه دار باکور به کار گرفته می شود. تنها در سال ۲۰۰۳ بود که حزب اتحاد دمکراتیک « پ ی د» شاخه کردستان سوریه ای حزب کارگران کردستان در سوریه ایجاد شد. آغاز اعتراضات در سوریه به تشکیل شاخه نظامی این حزب با نام « یگان های مدافع خلق» ( ی پ گ ) و بعدها یگان های مدافع زنان ( ی پ ژ ) انجامید. یگان های مدافع زنان که به صورت مستقل عمل می کند دارای تشکیلات و آموزش های خاص خود و کمپ های جداگانه هستند. آنها نزدیک به چهل درصد نیروهای مبارز را تشکیل می دهند. فوزیە عبدی، یکی از روسای مشترک شورای قانونگذاری کوبانی می گوید : « زنان کرد قبلا در جنبش کرد نقش خاص خود را به دست آورده اند. آنها قبلا بسیج شده و از ارزش هایشان در جامعه دفاع کردند، آنها قبلا تجربیات انقلابی شان را در جنبش کردستان ترکیه از سر گذرانده اند، جایی که بسیاری از آنها جانشان را از دست داده اند. همچنین بعد از آغاز بحران سوریه از ۱۱۰۲ به بعد، ما آماده بودیم تجربیات انقلابیمان را در روژاوا ادامه بدهیم. » به دنبال اعلام اتونومی دموکراتیک، کردهای سوریه همه ساختارهای دولتی قبلی را حذف کرده و به مانند پ ک ک، جایگاه و ارزش زنان مورد توجه قرار گرفت. حضور پررنگ زنان در صفوف اولیه نبرد با داعش در دوره کوتاه جنگ که بسیاری از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی را هر چند به طور موقت به زیر سوال می برد فرصتی به زنان داد که توانایی ها و خلاقیت خود را در زمینه های مختلف نظامی و اجتماعی ـ سیاسی گسترش دهند. پیرو این رویدادها، تمرکز بر زنان تنها به زنان مسلح و مبارز محدود نشد و سعی شد طبق تجربیات قبلی دیگر زنان در کردستان واقع در ترکیه، ساختارهای پیشین حوزه های مختلف که بر زندگی زنان تاثیر می گذارند مورد بازبینی و تجدیدنظر قرار گیرند. در اوج درگیری ها و نبرد لحظه به لحظه با داعش، بمباران های پی در پی و همچنین خطر برخی از گروه های اپوزیسیون سوری، جایی که در بیشتر موارد، توجه رسانه ها بر زنان مسلح متمرکز شده بود، زنان روژاوا تجربیات جنبش زنان در کردستان باکور را با تاکید همزمان بر مبارزات مسلحانه و مدنی، الگوی راه خود قرار دادند. هدف از به کارگیری این الگو، خاتمه دادن به ترس از بازگشت زنان به خانه بعد از هیاهوی جنگ و درگیری بود. در این ارتباط، گفته می شود تنها در رویدادهای مهمی چون انقلاب، جنگ و... است که ساختارهای فرهنگی و اجتماعی به طور موقت و کوتاه تغییر یافته و زنان ولو برای مدت کوتاهی فرصت حضور سیاسی و اجتماعی پیدا می کنند. با دستیابی به اهداف بزرگتر، بسیاری از الگوهای اجتماعی و فرهنگی پیشین به سر جای خود برمی گردند. در نتیجه و در جهت کاهش چنین خطری، تاکید بر تغییر ساختارهای پیشین ولو در دل جنگ، زنان را به تمرکز و توجه به محکم کردن پایه های حضور همه جانبه خود بعد از جنگ مصمم ساخت. از مهمترین جنبه های توجه به نقش زنان در روژاوا، تاکید بر مسئله زنان به عنوان یکی از سه اصل منشور قرارداد اجتماعی آن است. در کنار دو اصل « دموکراسی مستقیم» و « کثرت گرایی هویتی» ، توجه به مسائل زنان و تاکید بر اصل برابری زن و مرد مورد تاکید قرار می گیرد. در بند ۸۲ این منشور، بر حق زنان به حضور در جامعه، حضور در قدرت سیاسی و … تاکید شده است و بند ۹۲ به صراحت، برابری زنان و مردان در چشم قانون را بیان میکند و برابری حقوق زنان در جامعه تضمین می شود. در چنین راستایی، تغییرات گسترده ای در مسائل حقوقی زنان روی می دهد. طی این قوانین، بنیان های پدرسالاری چه در حوزه خصوصی و عمومی به طور اساسی زیر سوال رفت. در این قانون ممنوعکردن چندهمسری و اشاره به حقوق برابر زن و مرد در زمان شهادت در دادگاههاست که در اکثر جوامع مسلمان در قانون گنجانده نشده است. از دیگرموارد این قانون که در نوامبر ۴۱۰۲ تصویب شده تأکید بر لزوم مشارکت زنان در امر قانونگذاری است. در این قانون ذکر شده که هدف ایجاد برابری جنسیتی در تمام سطوح اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میان زنان و مردان در روژاوا است تا ذهنیت مردسالار در عرصه عمومی و خصوصی ازجمله مواردی چون ازدواجهای اجباری و زودرس، جنایتهای ناموسی و نابرابری در حق ارث را رفع کند. در آغاز سخن، این قانون با تأثیرپذیری از گفته مارکس اشاره کرده که میزان پیشرفت هر جامعه به درجه فعالیت و مشارکت همهجانبه زنان در ساخت و توسعه جامعه بستگی دارد و اشاره شده که این قانون منجر به رهایی زنان از ستم تاریخی ساختار مردسالارانه میشود. در شوراهای روژاوا زنان ۰۴ درصد از سهم رهبری در تمامی سطوح را تشکیل میدهند. امروزه علیرغم شرایط حاد جنگی در کردستان سوریه، زنان بهشکل مختلط و یا غالبا غیرمختلط با سازماندهی خود و بسط جامعه مدنی از طریق ایجاد مراکزی چون آکادمی زنان، انجمن زنان، و واحدهای خودگردان دفاع از زنان در برابر خشونت مردان، گام های زیادی برداشته اند. وجود سازمانهای غیرمختلط با ترکیب جنسیتی صرفا زنانه، موجب شده است که زنان روژاوا به تبعیت از خواهران مبارز خود در باکور کردستان، راه کارهای جدیدی در جهت مقابله با خشونت آشکار و پنهان سیستم مردسالارانه دولتی و فرهنگی ایجاد کنند. همزمان که نقش سیاسی و نظامی زن افزایش یافته، آگاهی دیگر زنانِ جامعه در خصوص سکسیسم و تبعیضهای جنسیتی نیز رو به رشد بوده است. زنان مبارز در این تغییر پیشتاز بوده و نقشی مهم داشتهاند. نتیجه این سازماندهی غیرمختلط، اکنون خود را در مشارکت فعال زنان در تمام عرصههای سیاسیِ سازمانی و غیرسازمانی نشان میدهد. اگرچه موقعیت کنونی زنان حاصل سالها مشارکت در مبارزات مسلحانه در دو جبهه دشمن و هم بر علیە ساختار مردسالارانه حزب و جامعه بوده اما اکنون این مبارزات، در شکل حداکثری بسیاری از کلیشه های جنسیتی را که با آن زنان را از رسیدن به بسیاری حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی منع می کردند، شکسته و همچنین زنان را به مبارزه در دیگر حوزه های مدنی و فرهنگی کشانده است. امروزه دیگر آنها به خوبی می دانند که تنها در دست گرفتن اسلحه کافی نیست و آنها باید علاوه بر حضور در میدان نبرد، مبارزات مدنی و فرهنگی خود را به صورت توامان پیگیری کنند. برخلاف توجه رسانه ها که تنها بر زنان اسلحه در دست تمرکز کرده اند، حضور زنان در مبارزات مسلحانه همه اهداف این زنان را بیان نمی کند. در این ارتباط یکی از زنان گریلا عنوان می کند که « مبارزه برای ازادی و بر علیه دشمن خارجی تنها ده درصد از انرژی ما را می گیرد، ده درصد جهت ماندن در شرایط سخت جنگی و کوهستان، بیست درصد جهت مبارزه و تثبیت موقعیت خود در مقابل رفقای مرد و ۶۰ درصد بقیه انرژی ما صرف رها کردن خود از وابستگی های مختلف می شود. در واقع بیشتر انرژی ما صرف تغییر خود می شود. » امروزه نقش زنان در این مبارزات غیرقابل انکار است. مبارزاتی که سالها، مردانه تصور می شد ومنحصر به مردان شناخته می شد. شرکت فعال زنان در مبارزات مسلحانه، اعتماد به نفس زنان را بالا برد و نقش های سنتی و محدود زنان را گسترش داد. با این وجود، تاکید این زنان بر مبارزات مدنی همزمان در بین مردم و جامعه خطر استفاده تاکتیکی از زنان را کاهش داده است. زنانی که مبارزه مسلحانه را تنها یک فرم از مبارزه می دانند قطعا با پایان آن، به خانه های خود بدون هیچ سهمی باز نخواهند گشت. آنها جهت افزایش خوباوری، گروه های زنانه خود را به صورت مستقل و غیرمختلط هم در داخل حزب و هم در سطح جامعه سازمان داده اند. امروزه در این دو بخش از کردستان، زنان نیروهای همه جا حاضری هستند که مشکل بتوان عقب نشینی آنان را از این دستاوردها متصور شد. اگرچه برخی از فمنیست هایی چون یووال دیویس ( ۱۹۹۷ ) ، تلاش های زنان کرد را محدود در چهارچوب تعیین شده ملی می داند و در این بارە معتقد است که « نقش تاریخی داده شده به زنان کرد متضمن آن است که زنان کرد به منظور تولید کدهای نمادین زن جدید کرد به مرزبانان واقعی جنبش ملی کرد تبدیل شوند گرچه این مدل از فرم سنتی زنانگی کردها بسیار دور است. همچنین آنها باید در چهارچوب پروژه ملی کردها باقی بمانند. » با این وجود و علیرغم این انتقادات و علم به این که مبارزه با ساختارهای چندگانه سرکوب زنان بسیار ساده نیست اما زنان کرد ترجیح دادند در این ساختار باقی مانده و به تغییر تدریجی و رادیکال آن دست بزنند. برای آنها، حتی اگر استفاده از حضور زنان در ساختار خود تنها یک تاکتیک باشد همین حضور به زنان کمک می کند به حوزه های مختلف اجتماعی و سیاسی دست پیدا کنند. وارد شدن در یک کنش جمعی حتی خرد نیز در به چالش کشیدن ساختارهای قدرت جنسیتی شده موثر است و در نهایت موقعیت زنان را در حوزه عمومی تحکیم می بخشد. مشارکت زنان در سیاست وحتی درگیری های مسلحانه، اتونومی زنان را توسعه بخشیده و تعاریف کلیشه ای جنسیتی و تقسیم کار جنسیتی که زنان را تنها در ارتباط با خانه و خانواده تعریف می کند، شکسته است. بدون برخوردهای رادیکال نمی توان ایدئولوژی حاکم را که قرن هاست سابقه دارد با چالش جدی روبرو کرد. با گسترش کنش های جمعی رادیکال و توسعه آن، می توان تعریف جدیدی از هویت زنان و روابط قدرت را به دست آورد.
دیگر مقالات نویسنده
آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.
هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند
یک گروه شبهه نظامی تازه تاسیس کُرد ضمن انتقاد شدید از یگان های مدافع خلق و حزب کارگران کُردستان خواستار پیوستن کُردها به صفوف خود شده است.
6/1/2016 1:54:00 PM
در نود و نهمین روز برقراری مقررات منع رفت و آمد در منطقه سور دیاربکر و یک روز پس از آنکه استاندار دیاربکر با صدور اطلاعیه ای خبر از پایان عملیات نظامی ارتش در منطقه سور دیاربکر داد، درگیری های سنگینی در این منطقه به وقوع پیوسته است.
3/10/2016 12:56:00 PM
با نزدیک تر شدن به هفتم اسفند روز برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری، اختلاف میان جناح های رقیب در جمهوری اسلامی افزایش یافته است.
2/9/2016 9:39:00 AM
گروه دولت اسلامی در آخرین ساعات حضور در شهر باغوز ده ها تن از زنان ایزدی در اسارت خود را در اقدامی تلافی جویانه به قتل رسانده است.
2/24/2019 3:03:00 PM