موضوع روز:

حسن جمال

بازی خونبار قصر و فریاد لیلا زانا

Sunday, September 13, 2015

حسن جمال- T۲۴
برگردان: ان ان اس روژ


بله بازی خونبار قصر و فریاد لیلا زانا.
امروز در رابطه دو موضوع خواهم نوشت.
می پرسید بازی خونبار قصر چیست؟

واضح و آشکار است: شکست ه.د.پ و کشاندن این حزب به زیر سد [۱۰ درصد] انتخابات.
به همین دلیل است که ترکیه را به درون گرداب خشونت و ترور و جنگ انداخته اند. حملات به حزب دموکراتیک خلق ها نیز به همین دلیل است. ترور و خشونت دولت در جزیره و خشونتی که دولت به مردم سیلوان تحمیل کرد در همین راستا بود و صد البته که روزنامه حریت نیز از این حملات بی نصیب نماند. حملاتی که هنوز که هنوز است از سوی اردوغان محکوم نشده است. روزنامه نگاران، نویسنده ها و مسئولان گروه رسانه ای دوغان مدت مدیدی است که آماج حمله هستند و روزنامه جمهوریت نیز مدتی است که با سیل دعواهای حقوقی مواجه شده است. در چارچوب همین بازی، روزنامه و تلویزیون "بوگون" و "میدان"، کانال ترک و بنگاه رسانه ای "گروه کُزا – ایپک" نیز تحت فشار بوده و روزانه آماج حمله قرار می گیرند.

هدف ترساندن مردم است.
هدف منکوب کردن مردم است.
هدف سرکوب و خفه کردن قلم های منتقد است.
هدف حضور یکجانبه مداحان و ثنا گویان اردوغان در رسانه ها است.
و هدف دور کردن ه.د.پ از صندوق های انتخابات در یک نوامبر است. همان حزبی که با شعار "تو را رئیس نخواهیم کرد" بیش از ۱۳ درصد از آراء انتخابات ۷ ژوئن را از آن خود کرد.
بازی خونبار تنها برای این مقاصد است.
برای کاهش آراء حزب دموکراتیک خلق ها به زیر ۱۰ درصد است.

به زیر کشیدن ه.د.پ و محکوم کردنش به ماندن در زیر سد انتخاباتی، برای سلطان داخل قصر مساله مرگ و زندگی است چراکه اگر این بازی سلطان به سرانجام نرسد، فروپاشی گام به گام قصر را به دنبال خود خواهد داشت. هم خود او و هم مجیز گویانش دیر زمانی است که این حقیقت را دریافته اند، به همین دلیل است که این بازی را به بیرحمانه ترین شیوه ممکن به پیش می برند.

قصر، قانون اساسی را به رسمیت نمی شناسد، قانون را نمی پذیرد، حقوق و آزادی برای آن بیگانه اند و تمام تلاش خود را می کند که به شخص اول مبدل شده و در همان جایگاه باقی بماند و در راه رسیدن به این هدف نیز ترکیه را به سمت یک پرتگاه هدایت می کند. به حدی تشنه رسیدن به این آرزو است که تنها می توان در رژیم های فاشیستی و دیکتاتوری نمونه مشابه آن را دید.

برای گفتن همین کافی است:
ترسی که قصر به شیوه ای سیستماتیک گسترانیده در حال تاثیر گذاری است. انسان ها منکوب شده اند. از بسیاری از آنها صدایی بر نمی خیزد. اما مگر راه چاره دیگری غیر از دموکراسی خواهی و مقاومت برای احقاق حق و حقوق و آزادی ها وجود دارد؟ سلطان درون قصر می خواهد امپراطوری ترس را بنا نهد اما مگر می شود ما در مقابل آن سکوت کنیم؟

ترکیه به سمت و سوی فاجعه باری گام برمیدارد، پشت درهای جنگ داخلی قرار گرفته است، سکوت کنیم؟ موضع نگیریم؟ اعلام موضع نکنیم؟ تنها نظاره گر باشیم؟ حیف نیست؟ سندیکاهای بازرگانی و صنعتی که به خوبی از آنچه در حال وقوع است با خبر هستند کجایند؟ آکادمیسین ها کجا هستند؟ حقوقدانان واقعی کجا رفته اند؟ آنها بجای خود، عبدالله گول و عقلای آک پارتی کجا هستند؟ نمی توانید به سخن بیایید؟ اگر نمی توانید حداقل هشدار دهید و با کلی گویی بگویید وضعیت ترکیه نامناسب است؟ نمی تواند بیانیه ای کوتاه را نیز منتشر کنید؟ نکند از ترس سلطان آنها نیز خفقان گرفته اند!

چقدر غم انگیز.



فریاد لیلا زانا

آیا فریاد های شریف و اصیل لیلا زانا را هم به گوشتان نرسید؟ به سخنانش گوش فرا دادید؟ امیدوارم که آشتی جویان و دموکراسی خواهان به این گفته های لیلا زانا نماینده حزب دموکراتیک خلق ها از شهر آگری گوش فرا دهند و از آن پشتیبانی کنند:

"پس از کلنجاری یک ماهه با وجدان خودم به این تصمیم رسیدم:
بجای آنکه شاهد مرگ جوانان باشم
حاضرم که بجای آنها بمیرم
در صورتی که کاروان مرگ متوقف نشود
روزه مرگ خواهم گرفت.
روح مقاومت جزیره هرگز درهم نشکست
امروز نیز درهم نخواهد شکست.
شاهد مرحله ای از دیالوگ بودیم.
برای اولین بار کُردها مخاطب گرفته شدند.
آقای اوجالان در زندان مخاطب گرفته شد.
دوستان، خواهران و برادران ما در قندیل مخاطب گرفته شدند.
اما همزمان، [دولت ترکیه] در حال فریب مردم بود؛

مدام می گفتند "امروز بروید و فردا باز بیایید". گفتند "این است فهم ما از صلح و آشتی، تو نیز اینگونه بفهم".

گفتیم که مردم از ما انتظار دارند.
حقوقشان غضب شده است.
گفتیم بجای صدقه باید حقوق طبیعی مردمانمان را بازگردانید.
وقتی حقوق خود را مطالبه کردیم، هیچ موضعی بر علیه مردمان دیگر ترکیه نداشتیم.
گفتیم آنچه را برای خواهران و برادرانمان در "بورسا" سزاوار می دانید، همان حق و حقوق را نیز برای مردم "ایدیل" و "جزیره" نیز روا بدانید.
اما آن عقلیت و ذهنیت همچنان حقوق ما را به رسمیت نمی شناسد.
اگر دارای ذهنیتی برای قبول خواسته های ما می بودند،
دروازه های جزیره را به روی من نمی بستند.
از تمام جریان هایی که اسلحه در دست دارند؛
۱۰۰ سال است با جنگ کردن جان می دهیم، مرگ را برایمان روا دیدید
از خود دفاع کردیم.
دیگر بس است.
با مرگ شکوهمند نخواهیم شد، پیشرفت نخواهیم کرد.
بلکه کشتن و کشته شدن، جامعه و وجدان ها را عقیم می کنند.
بگذارید هرکس، با هر آنچه بر روی زمین و در افکارش دارد به سر میز مذاکره برگردد.
درک نمی کنم که چرا از گفتگو هراس دارید؟
بجای جوانان بگذارید ما بمیریم.
یک ماه است با خود کلنجار می روم و این تصمیم را گرفتم؛
اگر مرگ ها را متوقف نکنید، به روزه مرگ خواهم نشست.
وقتی چنین چیزی می گویم، هر آنکه مرا می شناسد می داند
حرفی که از دهنم بیرون آمد اگر سرم را نیز در قبالش بدهم
حرفم را به کُرسی می نشانم. اگر زورم به کسی نرسد حداقل خودم خواهم ایستاد.
بجای آنکه بشینم و شاهد مرگ جوانان باشم، خود به پیشواز مرگ خواهم رفت".
به فریاد لیلا زانا گوش کنید. از آن حمایت کنید در غیر این صورت فردا بسیار دیر است!


Telegram Icon

به تلگرام پایگاه خبری و تحلیلی روژ بپیوندید

مطالب مرتبط:

کلمات کلیدی:


بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است

تحلیل خبر

analis picture

قاتلانی بی خبر از مقتول؛ روایت قتل امید حسنی

آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.

یکشنبه ۲۸اسفند۱۴۰۱/ ۱۴:۵۵


خبر


مصاحبه

Interview Picture

هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند

پنجشنبه ۱۱خرداد۱۴۰۲/ ۱۷:۵۶