ساسان امجدی
پیام اخیر عبدالله اوجالان واکنش های متفاوتی را در میان فعالان و شخصیت های سیاسی کُرد به دنبال داشته است. عدەایی آن را نشانەی آشکار تداوم روند گفتگوها و در راستای حل مسئله کُرد در ترکیه ارزیابی می کنند و به آن خوش بینند و عدەایی نیز با نگرانی و با ارجاع به نمونەهای تاریخی چنین گفتگوهایی، آن را محکوم به شکست می دانند.
در این میان نیز کسانی هستند که خاموش شدن سلاح ها را خلع سلاح، گفتگو را تسلیم و پیام اوجالان را تجلی ارادەی دولت ترکیه می دانند که البته پرداختن به دیدگاه این طیف خاص موضوع این بحث نیست.
به باور من در چنین شرایطی به جای پیش بینی نمودن نتیجەی این گفتگوها و اصرار بر صحت آن، پرداختن به مشخصەها و بستری که به محتوا و نتایج این گفتگوها شکل می دهد، می تواند عقلانی تر و واقع گرایانەتر باشد:
تاثیرپذیری روند گفتگوها از مشارکت سیاسی میلیون ها کُرد
بیش از سه دهە مبارزه مسلحانه حزب کارگران کردستان همراه با سازماندهی سیاسی و اجتماعی این حزب با اتکا به اندیشە و آرای رهبر دربند آن، کارکردی چند سویه در عرصەی نظامی، مدنی و فکری از این جنبش ارائه داده که تجلی آن را می توان در حضور حدود دو میلیون کُرد در مراسم آمد/دیاربکر مشاهده کرد. کُردهایی که احیای هویت سیاسی و ملی آنها در ارتباطی تنگاتنگ با مبارزات این حزب شکل گرفته است.
شاید این مسئله را بتوان به عنوان اولین و مهم ترین عامل لزوم انجام این گفتگوها با هدف حل مسئله کُرد در ترکیه نام برد. عاملی که در تاریخ سیاسی و اجتماعی مبارزات کُردها بی سابقه بوده و هیچ گاه تا این حد دولت ها و معادلات داخلی و منطقەایی را تحت تاثیر خود قرار نداده است. عاملی که گفتگوهای صلح را از قالب تلاشی برای پایان دادن به درگیری و جنگ رهانیده و آن را به مثابه کنشی برای احقاق مطالبات خود[کُرد] درآورده است.
بنابراین جامعەایی که با یک فراخوان همواره آمادگی تصرف خیابان ها را برای خود محفوظ داشته را می توان به عاملی تعبیر کرد که بیش از هرچیز در توازن این گفتگوها به نفع طرف کُرد حضور دارد، حضوری که دولت ترکیه کاملا به آن واقف است و از رادیکال تر شدن کارگزاران آن واهمه دارد.
"پ ک ک" و "ب د پ" دو ضلع دیگر این گفتگوها
از دیگر عواملی که در روند گفتگوهای عبدالله اوجالان و دولت ترکیه تاثیرگذاری تعیین کننده دارد و در همان ابتدای آغاز گفتگوها به شکل فعال در آن مشارکت داشتەاند، حزب کارگران کردستان و حزب صلح و دمکراسی(ب د پ) است. در جریان سه دیداری که نمایندگان حزب صلح و دمکراسی با آقای اوجالان در زندان ایمرالی و پس از آن با شورای رهبری حزب کارگران کردستان داشتند، بحث های مفصلی میان سه ضلع این گفتگوها صورت گرفته و اجماع کامل میان آنها به عمل آمده است. بنابراین این تصور که پیام عبدالله اوجالان را تنها تجلی اراده و نگاه او به چگونگی تحقق صلح و آشتی دانست نمی تواند صحیح باشد و باید آن را حاصل همفکری و تفاهم اوجالان، قندیل و حزب "ب د پ" دانست.
در این دیدارها اوجالان به لزوم ارائه ضمانت قانونی از سوی دولت و مجلس ترکیه در قبال پیشنهادهای خود از جمله عقب نشینی نیروهای حزب کارگران کردستان از مرزهای ترکیه اشاره کرده است. لزوم تشکیل کمیسیون تحقیق و همچنین قدم های عملی دولت در قبال پیام مراسم نوروز در "آمد" از دیگر خواستەهایی است که رهبر "پ ک ک" در گفتگوهای خود با نمایندگان حزب صلح و دمکراسی به آن پرداخته است.
بنابراین بر خلاف ادعاهایی که در برخی از رسانەها و از سوی عدەایی از کارشناسان و فعالان سیاسی ارائه شده، پیام نوروز آقای اوجالان با هماهنگی و همسویی این دو حزب سیاسی صادر شده و این پیام نه راەحل یا پروژەی آیندەی سیاسی کوردها، که فراهم نمودن شرایطی است برای ادامه گفتگو.
به عبارتی پیام عبدالله اوجالان نه نقشەی راه و راهکارهای عملی برای چگونگی احقاق مطالبات و خواستەهای کُردها که بیشتر تلاشی از سوی وی برای فراهم نمودن بستری است تا در آن بتوان به مذاکرات ادامه داد.
کُرد در معادلات منطقەایی
با آغاز تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا و آنچه بهار عربی نامیده می شود، کُردها در سوریه توانستند نظام سیاسی و اداری خود را در بیشتر جغرافیای کردستان بنیاد نهند. نظامی که در آن حزب اتحاد دمکراتیک، حزب متحد "پ ک ک" و دنبالەرو افکار و اندیشەهای عبدالله اوجالان، ابتکار عمل را در دست گرفت.
بن بست به وجود آمده در سوریه و منطقەی امنی که کُردها این بار در سوریه برای خود ایجاد کردند، باردیگر توجه قدرت های منطقەایی و بین المللی را به مسئله کُرد جلب کرد. اما این بار بازیگردانی کُردها، تفاوت ماهوی از برداشت این قدرت ها را نسبت به مسئله کُرد ایجاد کرد. نگاهی که ناگزیر به پذیرش ایفای نقش کُردها در سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود است.
از دیگر سو اسلام سیاسی همچنان به عنوان تهدیدی در منطقه خودنمایی می کند و ارائەی مدلی برای مهار این "بدعت نو" باردیگر حزب عدالت و توسعه و دولت اسلام گرا با قرائت لیبرال در کشور ترکیه را در مرکز توجه قدرت های بین المللی قرار داد. الگویی که برای استقرار توازنی نو در منطقەی خاورمیانه و شمال آفریقا مناسب به نظر می رسد.
اما این "الگو" تا زمانی که بخش قابل توجه از توانایی های سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را صرف سرکوب و مهار جنبش کُرد در داخل مرزهای خود نماید، نمی تواند به نقش آفرینی قابل اتکا در عرصەی منطقەایی مبدل شود.
اگر به این فاکتور، حضور زنده و اصرار کُردها به داشتن کیان سیاسی و اداری خود در کشورهای سوریه و ترکیه را اضافه کرد، آنگاه می توان به چرایی تمایل دولت آمریکا و کشورهای اروپایی به حل مسئله کُرد و استقبال آنها از این امر پی برد.
بر همین اساس می توان ادعا کرد که دولت ترکیه علیرغم عدم تمایل خود به مشارکت در روند گفتگوهایاخیر، علاوه بر فشار از داخل[از سوی جنبش کُرد] با یک فشار خارجی نیز روبەرو است.
حزب عدالت و توسعه: گذار از تهدید به فرصت
تا چند ماه پیش حزب عدالت و توسعه از هیچ رفتاری در راستای فشار بر کُردها دریغ نکرده بود. عملیات های پی در پی علیه مواضع حزب کارگران کردستان، دستگیری هزاران فعال سیاسی، مدنی، روزنامەنگار، شهردار و وکیل کُرد و سرکوب تظاهرات خیابانی کُردها از آن جمله است. اما این حزب که تمام توان خود را برای رسیدن به جامعەی همگون ترک صرف کرده و با نتایج عکس روبەرو شده بود، به ناچار خود را در شرایطی یافت که "تهدید کوردها" را به فرصتی برای بقا و تداوم خود در فضای سیاسی ترکیه مبدل سازد.
بر طبق آنچه پیشتر به آن پرداخته شد، تغییر در وضعیت کُردها رفته رفته به یک امر اجتناب ناپذیر مبدل شده و ظاهرا دولت اردوغان که بیش از هر جریان دیگر به این مسئله واقف بوده امروز دیگر در پی آن است تا وقوع این رخداد "نامیمون" و اجتناب ناپذیر را به برگە برنده خود تبدیل سازد.
روندی که تحت تاثیر ارادەی مردم، مبارزات حزب صلح و دمکراسی و حزب کارگران کردستان، نقش عبدالله اوجالان، تحولات منطقەایی و توازن جدید منطقه; سیاست ورزی حزب عدالت و توسعه را نیز متاثر از خود نموده است.
اگر حزب عدالت و توسعه بتواند این "شر لازم" که دیگر کنترلی بر آن ندارد را در دوران زمامداری خود به "خیری همگانی" هم برای کُردها، هم دولت این کشور و هم مردم ترکیه مبدل سازد، آنگاه می تواند نگاه خود به مسائل منطقەایی را فراتر برده، همچون "الگویی" همەپسند به ایفای نقش خود در معادلات بین المللی پرداخته و همزمان به عنوان دولتی که توانسته پیچیدەترین، هزینەبارترین و مرگبارترین مسئله موجود در ترکیه را حل نموده، در فکر تداوم دوران زمامدارای خود نیز باشد.
با این اوصاف و با برشمردن این عوامل شاید بتوان اینگونه نتیجه گرفت که پیام اوجالان در شرایط و بستری کاملا متفاوت با دیگر نمونەهای تاریخی صادر شده که هیچ همخوانی با هیچ یک از تلاش های مشابهه خود در برهەهای تاریخی مختلف ندارد. در چنین شرایطی نیز نمی توان پیامدهای این روند را با نتایج مذاکرات دیگر رهبران و احزاب کُرد با دولت های طرف گفتگوی خود همسان ارزیابی کرد.
همزمان باید این را نیز در نظر داشت که تاثیرات و پیامدهای نتایج چنین رویدادی، نه کاملا از پیش تعیین شده که در روند گفتگوها و مبتنی بر توانایی طرف کُرد در بهرەگیری و استفادەی معقول از پیانسیل ها و امکانات به وجود آمده تعیین خواهد گردید و نباید و نمی توان پیامدهای آن را تحت هر شرایطی مثبت تلقی کرد.