اردلان باستانی
نیمهجانِ "کیلهشین" در "ربط" دفن شد
Friday, May 20, 2016
Telegram
سال گذشته نیروهای حزب دموکرات کُردستان ایران پس از ۲۰ سال به مناطق مرزی کُردستان بازگشتند. بازگشتی که از پشتیبانی دستگاه تبلیغی حزب دموکرات کُردستان عراق هم برخوردار بود. بازگشتی که شروع دوبارهی مبارزهی مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را جار میزد و در بین بدنهی حزب دموکرات هم شور و شوقی ایجاد کرد.
حزب دموکرات برای این شروع دوباره منطقهی مرزی "کیلهشین" را انتخاب کرده بود. منطقهای که سالهاست حزب کارگران کُردستان بر آن تسلط دارد و نام "منطقهی دفاعی میدیا" را برآن نهاده است.
اعزام نیرو به این منطقه و اعلام احداث پایگاه نظامی در آن موجب تنش میان این دو حزب شد.
حزب دموکرات در اواخر اردیبهشت و اوایل خرداد ادعا میکرد که گریلاهای حزب کارگران کُردستان اجازهی تردد به پیشمرگان دموکرات نمیدهند و تبدیل به سدی شدهاند در مقابل شروع مجدد مبارزهی مسلحانه. آنسوی ماجرا هم حزب کارگران کُردستان ادعا میکرد این نیروها با هماهنگی به این منطقه آمدهاند و قرار بر ماندنشان نبوده و تنها خواستهاشان عبور از این محدوده بوده که با موافقت مواجه شده است.
جنگ تبلیغی بین این دو جریان شروع شد و حزب دموکرات اتهام همکاری با رژیم ایران را به حزب کارگران میزد و هواداران پ.ک.ک هم حزب دموکرات را به این متهم میکردند که به دنبال ماجراجویی و پیشبردن نقشههای حزب بارزانی است.
روز ۳ خرداد بین پیشمرگان حزب دموکرات و گریلاهای پ.ک.ک درگیری اتفاق افتاد و در انجام آن یک پیشمرگ دموکرات جان باخت و دو پیشمرگ نیز مجروح شدند.
این اتفاق تنش موجود را به یک مرحله دیگر ارتقا داد.
حزب دموکرات در اطلاعیهی مربوط به این درگیری، حزب کارگران کُردستان را به خیانت در قبال جنبش ملی کُردستان متهم کرد و ادعا کرد که احتمالن نیروهای سپاه پاسداران هم در حملهی گریلاها به پیشمرگان این حزب شرکت کردهاند.
هواداران و نزدیکان حزب کارگران کُردستان هم ادعا میکردند، حزب دموکرات به تحریک پارتی به این منطقه آمده است و کلیت این حادثه از پیش برنامهریزی شده بوده و بخشی از پروژهی حزب عدالت و توسعه است برای شکست حزب دموکراتیک خلقها در انتخابات ماه ژوئن ترکیه.
پس از مدتی مذاکره بین حزب دموکرات و حزب کارگران، با ماندن این نیروها در منطقه مرزی و احداث پایگاه موافقت شد.
***
یک سال از این حادثه گذشته است. هم فضای احساسیِ همبستگی با حزب دموکرات (که به جایگاه ستمدیده رانده شده بود) فروکش کرده است و هم رسانههای حزبی-امنیتی دست از این ماجرا شستهاند و بمباران تبلیغی را تعلیق کردهاند.
فرصتی است برای نبش قبر آنچه رخ داد و در گرد و خاک رسانهها دفن شد. فرصتی برای بازخوانی ماجرا. بازخوانی حادثهای که بنا به ادعای دموکراتها خیزی است به سوی ازسرگیری مبارزهی مسلحانه و پیوند بلا واسطهی این حزب با مردم.
بازخوانی حادثهای که به ادعای هواداران پ.ک.ک توطئهای از پیش طراحی شده بود و حزب دموکرات تنها ابزار دست دشمنان پ.ک.ک(عدالت و توسعه-پارتی) بوده و تنها هدف این ماجرا ضربه به وجههی پ.ک.ک و حزب دموکراتیک خلقها بوده است.
ادعاهای دو طرف مخاصمه جز بخشی که اتهام خیانت و همکاری با دولتهای منطقه را متوجه همدیگر میکردند ارزش بررسی ندارد و بیشتر شانتاژ تبلیغی بودند تا افشاگریای مستدل.
حزب دموکرات رفتن به "کیلهشین" را مانند زنده شدن، نفس تازه کشیدن، بازگشت به خانه و یا یک خیزش جلوه میداد. خیزشی که پ.ک.ک سدی است در برابر آن.
سوال این است که این خیزش دقیقن به کدام اوج است؟
سوال را باید سادهتر کرد. این خیزش از کجاست و چرا این حزب به درهای افتاده که امروز نیاز به خیزش دارد؟
خیزش از ۲۰ سال انفعال که با پوشش فعالیت سیاسی و دیپلوماسی توجیه میشد؟ فعالیت سیاسی! که عاقبتش را خود احزاب هم نمیدانند چون از بن معلوم نبود چه فعالیتی تحت این نام انجام میگیرد و چه انجامی دارد. در حقیقت این یک پاسخ عوامفریبانه بود به یک پرسش اساسی.
شما چه میکنید؟ فعالیت سیاسی و دیپلوماسی برای حل مسلهی کرد!
چه نوعی از فعالیت سیاسی است که در شکلگیری و گسترش هیچ کدام از اعتراضات مواثر نیست، یک خط مشخص سیاسی را در بین فعالین اجتماعی ترویج نمیکند و تنها و تنها به مسلکی کردن اعتراضات بسنده میکند و سالی یک بار بازار را به اعتصاب دعوت میکند برای گرامیداشت خاطرهی د.قاسملو که آن هم در چند سال گذشته با شکست مواجه شده است.
چه نوع فعالیت و چه نوع سیاستی است که بار جنبش کُردستان را تنها و تنها به گردن بازار میاندازد و هیچ تلاشی برای فراگیر کردن همین مراسم شبهمذهبی نمیکند؟ دانشجویان و محصلان در کجای این اعتراضِ به ترور قرار میگیرند، کارگران کجایند؟ کُردستان توسعه نیافته و عقب مانده هم تعدادی واحد تولیدی دارد که در همان سالروز ترور د.قاسملو با اعتصاب عمومی! همبسته شوند.
حقیقتن که حزب دموکرات بهترین انتخاب را کرده است. انتخاب قشری برای اعتراض که هر حرکتشان بیشترین خبررسانی را به همراه دارد.
دیپلماسی این احزاب هم همانند فعالیت به ظاهر سیاسیشان آکنده از ضدیت با مردم و خواستهای برحق مردم کرد است. از داد و ستد با هارترین نیروهای اپوزیسیون و دوستی با عوامل پاکسازی شدهی درون حکومتی گرفته تا غش کردن در دامن قدرتهای منطقهای و جهانی که هیچ عقل سلیمی در سوءنیتشان شکی ندارد را به اسم دیپلماسی توجیه میکنند.
از سقوط صدام حسین تا آن برجام کذایی، در انتظار تغییر شرایط به واسطهی حملهی ناگهانی نشستن و شب و روز را در هواپیما سپری کردن و با کارمندهای درجه ۴ یا ۵ هر وزارت خارجهای پای یک میز نشستن چه سنخیتی با دیپلماسی دارد؟
حزب دموکرات ادعای خیزش میکند و در ظاهر چنین به نظر میرسد که به شکست این ناسیاستها واقف شده است و میخواهد بازگردد به دورانی که قدرت خود را از تودهها میگرفت و جدای از امیدواری به دولتهای خارجی گوشه چشمی هم به مردم داشت.
بازگشت این حزب به نوار مرزی از چند جهت شک برانگیز است.
۱) مبارزهی مسلحانه تحت شرایط خاصی امکانپذیر است. این نوع مبارزه یا باید در دفاع از یک جنبش تودهای باشد که مورد هجوم قرار گرفته است (برای نمونه جنبش مسلحانهی کُردستان در دفاع از دستاوردهای انقلاب ۵۷) یا به پیروی از مشی چریکی باشد (نمونه سازمان چریکهای فدایی).
اکنون هیچگونه سازماندهی فراگیر در کُردستان وجود ندارد که از جانب رژیم مورد تهاجم قرار گرفته باشد و حزب دموکرات با نیروی رزمیاش از آن دفاع کند پس خود به خود ادعای دفاع از جنبش تودهای کنار زده میشود.
یک سال از استقرار نیروهای حزب دموکرات در نوار مرزی(منطقهی خنیره و کیلهشین) سپری شده است. گذشت یک سال فرصتی است برای اثبات اینکه یک جریان واقعن مشی چریکی را برای ادامهی راه خود انتخاب کرده است یا نه.
در فاصلهی یک سال حزب دموکرات حتی یک عملیات نظامی قابل توجه انجام نداده است که ادعای "شروع مجدد مبارزه مسلحانه" را به واقعیت نزدیک کند و راه بر گمانهزنی و تشکیک در نیتش ببندد.
۲) سالهای گذشته و رفتار جمهوری اسلامی در مناطق مرزی کُردستان ثابت کرده است که حکومت برای حفظ سلطهی خودش بر مرزهای کُردستان به هر عملی دست میزند و همهی کارتهای خودش را در این بازی استفاده میکند.
جمهوری اسلامی در قبال حضور نیروی رزمی احزاب در مناطق مرزی از دو روش عمده استفاده میکند. واکنش تند توپخانهای حتی علیه سایههایی که پاسدارانش در مرزها میبینند و اعمال فشار بر حکومت اقلیم کُردستان که در کنترل مرزهایش فعالتر باشد.
جمهوری اسلامی توانسته است از اهرمهای فشار بر حکومت اقلیم نهایت استفاده را ببرد و احزاب کرد ایرانی مستقر در کُردستان عراق را بیشتر محدود کند. در قبال قندیل و احزابی که در آنجا هستند چون جمهوری اسلامی اهرم فشار سیاسی در دست ندارد با نهایت درندهخویی کوهستان قندیل را آتش باران میکند.
جمهوری اسلامی که بدونِ گرا و حتی بدون حضور دایمی مبارزان کرد اقدام به توپباران مناطق مرزی میکند آیا واقعن تغییر رویه داده است که در برابر حضور پیشمرگان دموکرات سکوت پیشه کرده است و حتی از تحت فشار گذاشتن حکومت اقلیم هم برای بازگرداندن حزب دموکرات به اردوگاههایش پرهیز میکند؟
شک در ذات سرکوبگرانهی جمهوری اسلامی نه تنها غیر عقلانی که حتی غیراخلاقی هم هست. در واقع جمهوری اسلامی هم، پروژهای بودن این اقدام حزب دموکرات را تشخیص داده و دلیل واکنش نشان ندادنش هم همین موضوع است و نه چیز دیگری.
اواخر دههی ۸۰ چندین بار تیمهای مسلح احزاب کرد در داخل کُردستان ایران مورد هجوم قرار گرفتند و متاسفانه چندین نفر هم یا جان باختند و یا دستگیر شدند و بعدها اعدام شدند (برای نمونه برادران افشاری، احسان فتاحیان، شیرکو معارفی)؛ این در حالی بود که این تیمها نه تنها برای عملیات نظامی به داخل کُردستان نیامده بودند که احزابشان هم همواره تبلیغ و ترویج سیاستهای احزاب را هدف اعزام این تیمها اعلام میکردند.
۳) انتخاب زمان و مکان برای "شروع مجدد مبارزهی مسلحانه" از سوی حزب دموکرات پروژهای بودن این موضوع را بیشتر تقویت میکند.
با وجود بیشتر از ۱۰۰۰ کیلومتر مرز مشترک میان کُردستان ایران و کُردستان عراق اما حزب دموکرات مصرانه میکوشد به منطقهی "کیلهشین" برود. منطقهای که تحت کنترل گریلاهای پ.ک.ک و به گفتهای نزدیک به مرکز رهبری پ.ک.ک است. علارغم اینکه حزب دموکرات از این واقعیت آگاه بود که اصرار بر ماندن در این نقطه امکان بروز تنش با حزب کارگران را به وجود میآورد اما بر خواستهی خود پافشاری کرد و دستگاههای رسانهای نزدیک به نهادهای امنیتی پارتی هم از این خواست حمایت میکردند.
روزهای پایانی ماه مه سال گذشته همزمان بود با تبلیغات برای انتخابات پارلمانی ترکیه. پارتی از همهی امکانات تبلیغی و مالی خود کمک گرفت تا حزب عدالت و توسعه را یاری کند که در انتخابات، حزب دموکراتیک خلقها را شکست دهد.
انتخاب این زمان برای رفتن به قندیل از سوی حزب دموکرات کُردستان ایران و به وجود آمدن تنش میان حزب دموکرات و پ.ک.ک از سویی و مانور تبلیغی حزب دموکرات کُردستان عراق در مورد این موضوع گمانهی این که رجعت دموکرات به قندیل یک پروژهی سیاسی-امنیتی بوده است را تقویت میکند.
با زیر سوال قرار گرفتن زمان و مکان انتخابی توسط حزب دموکرات؛ پاسخ داده میشود که ما در هر زمان و مکانی حق داریم مبارزه کنیم.
این جواب نه فقط یک شعار کاسبکارانه، که یک ادعای کذب فریبکارانه هم هست. چون در ۲۰ سال گذشته نه تنها این حق وجود نداشته است که حتی اگر وجود هم داشته در زد و بندهای سیاسی و بده-بستانهای مطیع منشانهی این حزب در قبال حکومت اقلیم، کتمان شده است.
حکومت اقلیم تحت فشار جمهوری اسلامی و چاکرمنشی احزاب حاکم بر اقلیم،هم زمان را از احزاب کرد ایرانی گرفته است و هم مکان را محدود کرده است به داخل اردوگاههای خودشان. در ۲۰ سال گذشته نه زمانی برای مبارزه وجود داشته و نه مکانی خارج از اردوگاه به رسمیت شناخته شده است.
پروژهای بودن حرکت حزب دموکرات تنها از این چند مورد قابل استنتاج نیست. در یک سال گذشته نیز چند حادثه رخ داده است که بیشتر از پیش سونیت حزب دموکرات را مشخص میکند.
اول- اگر حزب دموکرات با شفافیت کامل شرح میداد که چه تغییری در شرایط منطقه و ایران مشاهده کرده است یا چه تغییری در توازن میان نیروهای اجتماعی دیده است که اعلام مبارزهی مسلحانه میکند میتوانست هم در میان بدنهی خود و هم در میان طرفدارانش در کُردستان موجی از امیدواری ایجاد کند.
اما چون این حزب خود را هیچگاه موظف به پاسخگویی به جامعه ندیده است و همچنین در این مورد خاص هم حرکتش یک حرکت متاثر از رخدادهای اجتماعی نبود نه تنها نتوانست مردم کُردستان را سازماندهی کند که حتی نتوانست جلوی ناامید شدن نیروهای خودش را هم بگیرد.
حزب دموکرات یکی از احزابی بود که در جریان مهاجرت سال ۲۰۱۵ بیشترین تعداد از نیروهایش روانهی غرب شدند. باید پرسید نیرویی سیاسی که ادعای شروع مبارزهی مسلحانه را دارد و اعضایش آن را ترک میکنند و روانهی اروپا میشوند دچار تزلزل عقیدتی در میان اعضایش شده است یا بیافقی موجب این هجرت میشود؟
دوم- حادثهی شهر ربط
روز ۱۵ اردیبهشت ماه سال جاری در شهر ربط از توابع شهرستان سردشت عملیاتی نظامی انجام شد و مرگ چند نفر از اعضای سپاه پاسداران را رقم زد.
همزمان با انتشار این خبر اعضا و هواداران هر دو بخش حزب دموکرات در دنیای مجازی و همچنین سایتهای نزدیک به حزبهایشان مسوولیت این عملیات را متوجه احزاب متبوعشان کردند.
با گذشت چند روز و اوج گرفتن شایعات، حزب دموکرات کُردستان ایران مسوولیت این عملیات را به عهده نگرفت و هرگونه ارتباط را با آن حادثه رد کرد. اما اعضا و هوادارانش دوباره و با دستاویز قرار دادن اسم رمز "حفظ منافع حکومت اقلیم" مدعی شدند که این حزب به خاطر شرایط موجود این عملیات را به عهده نمیگیرد.
پس از چند روز یگانهای مدافع خلق که به عنوان بازوی نظامی پژاک معروف است مسوولیت این عملیات را بر عهده گرفت.
اعضای حزب دموکرات برخلاف تصور نه تنها ارتباط حزبشان با عملیات ربط را رد نکردند که در یک بسیج آشکار مشغول به فحاشی شدند در مقابل هر آن که شکی در ادعاهایشان کرد.
بازگشت حزب دموکرات به مناطق مرزی اگر از یک میل به حیات و یا یک ارادهی به مبارزه هم نشات میگرفت، بررسی عملکرد یک سالهی آن نشان میدهد که این حزب در پروراندن این رویا شکست خورده است. مهاجرت پرشمار اعضا، بیافقی آنها و تلاش جمعی اعضا برای اثبات عامل بودن در یک عملیات نه چندان مهم نظامی سرخوردگی آنان را بازنمایی میکند.
حزب دموکرات اگر رویا و میلی هم داشت، در فرصتی یک ساله نه تنها نتوانست این رویا را به عرصهی عمل پیوند بزند که مرگ این رویا را در بداخلاقیهای سیاسی و انگ و اتهامزنیهای مشکوک رقم زد.
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
چند لحظه منتظر بمانید...
بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است