بیش از یک سال از آشنایی و مداقه گاه و بیگاه من با سیلویا فدریچی و دو اثر پیشتازش نمی گذرد، اندیشمندی که آثارش در اینجا چندان شناخته شده نیست؛ نگاه وی به تاریخ، انباشت سرمایه، سرمایه داری، بدن و زن از چنان طراوتی برخوردار است که در برهه هایی با خواندن این اثر میتوان فراسوی مارکس و فوکو به گستره ی این مفاهیم نگریست. انقلاب از نقطه صفر و کالیبان و ساحره عناوین دو کتابی هستند که فدریچی با نگاهی نئو-مارکسیستی به مبارزات زنان پرداخته است.کالیبان و ساحره اثری است در باب زن در گذار از فئودالیسم به سوی سرمایه داری که توسط سیلویا فدریچی با همکاری فمینست ایتالیایی "Leopoldina Fortunati" نگاشته شده است. فدریچی براین باور است که به منظور درک تاریخ زنان در گذار از فئودالیسم به کاپیتالیسم، باید تغییراتی تحلیل شوند که سرمایه داری در فرایند تولید اجتماعی و به ویژه بازتولید کار-قدرت معرفی کرده است. معرفی بنیادهای فکری این کتاب از زبان فدریچی در مقدمه ای که برای این کتاب نگاشته است شاید برای دوستانی که علاقمند به پژوهش های فمینستی، یا مناسبات قدرت-بدن- سرمایه هستند مفید واقع گردد. در اصل علاقه من به چنین پژوهشی حاصل مباحثاتی بود که با بسط و گسترش جنبش فمینیستی در آمریکا و نگرانی از ریشه های سرکوب زنان همراه بود؛ در این راستا بایسته بود این جنبش استراتژیهای سیاسی را در مبارزه برای رهایی زنان اتخاذ نماید. در آن زمان، جنبه پیشتاز نظری و سیاسی از واقعیت تبعیض جنسی مورد بررسی قرار می گرفت که از سوی دو شاخه اصلی جنبش زنان تصریح شده بود: فمینیستهای رادیکال و فمینیستهای سوسیالیست. از نگاه من اما هیچ یک از این دو منظر توضیح قانع کننده ای را نسبت به ریشه های اجتماعی و اقتصادی استثماز زنان در برنداشتند. به دلیل تمایل فمینیستهای رادیکال به تحلیل سرکوب جنسی و نقش پدرسالاری در مبانی ساختارهای فرهنگی فرا-تاریخی که احتمالا مستقل از روابط تولید و طیقه فعالیت می کنند آنان را مورد نقد قرار دادم. برعکس، فمینیستهای سوسیالیست این نکته را به رسمیت شناخته بودند که تاریخ زنان را نمی توان از تاریخ سیستمهای ویژه استثمار تفکیک کرد. اما در تحلیل آنها اولویت به زنان به مثابه کارگران جامعه سرمایه داری داده می شود. اما محدودیت موضع آنان، از نگاه من در آن زمان، این بود که این نگاه در معرفی حوزه بازتولید به مثابه منبعی ارزش آفرین و استثمار شکست خورده و از این روست که ریشه های مشتقات قدرت بین زن و مرد را به طرد زنان از توسعه سرمایه داری می کشاند- موضعی که دوباره ما را مجبور کرد تا برای تحلیل بقای سکسیسم در درون جهان مناسبات سرمایه داری بر رویه ای فرهنگی ابتنا ورزیم. در درون این زمینه بود که اندیشه ردیابی تاریخ زنان در گذار از فئودالیسم به کاپییتالیسم شکل گرفت. تزهای الهامبخش این پژوهش برای بار نخست از سوی ماریوراسا دلاکوستا و سلما جیمز و نیز کنش گران دیگری در جنبش مزد برای کار خانگی که در مجموعه ای از اسناد مدون و بسیار بحث انگیز سالهای دهه هفتاد شکل گرفته بودند که در نهایت گفتمانی را در ارتباط با زن، بازتولید و کاپیتالیسم مجددا شکل دادند. در این میان آثار ماریوراسا دلاکوستا با عنوان "Women and the Subversion of Community ۱۹۷۱" و سلما جیمز با عنوان "Sex,Race and Class ۱۹۷۱" مهمترین آثار به شمار می رفتند. دلا کوستا و جیمز درمقابله با مارکسیسم ارتدکسی که سرکوب و انقیاد زنان در برابر مردان را به مثابه رسوب روابط فئودالی توضیح می دهد براین باورند که استثمار زنان از کارکردی کانونی در فرایند انباشت سرمایه برخوردار بوده است تا جاییکه زنان تولید کننده و بازتولید کننده اساسی ترین کالای سرمایه داری یعنی کار-تولید بوده اند. طبق اشاره دلا کوستا کار بدون اجرت زنان در خانه ستونی بوده است که براساس آن استثمار کارگران مزد بگیر، بردگی مزدی و رازِ فراورندگی آن ساخته شده است. از این رو افتراق بین زن و مرد در جامعه سرمایه داری نه می تواند به عدم ارتباط کار در منزل برای انباشت سرمایه داری نسبت داده شود- افترای بی ربطی از سوی قوانین سختگیرانه ای که حیات زنان را مدیریت می کند- و نه برای بقای تمهیدات فرهنگی بی پایان به نظر برسد؛ بلکه این امر باید به مثابه اثر سیستمی اجتماعیِ تولید تفسیر گردد که تولید و بازتولید کارگر را به عنوان یک فعالیت اجتماعی-اقتصادی به رسیمت نشناخته و منبعی از انباشت سرمایه قلمداد می شود، اما در عین حال آن را به عنوان منبع طبیعی یا خدمت شخصی کدگزاری کرده و در همان حال از موقعیت بدون مزدِ درگیر در آن بهره مند می گردد. دلا کوستا و جیمز با قرار دادن ریشه های استثمار زنان در جامعه سرمایه داری در تقسیم جنسیتی کار و کار بدون مزد امکان فرارفتن از دوگانگی بین پدرسالاری و طبقه را نشان داده و برای پدرسالاری خصیصه تاریخی ویژه ای را قائل می شوند. این دو؛ نیز راهی را فرا روی بازتفسیری از تاریخ کاپیتالیسم و مبارزه طبقاتی از منظری فمینیستی می گشایند. از این جانمایه بود که "Leopoldina Fortunati" و من مطالعه را تنها با حسن تعبیری که می توان آن را به عنوان گذار به سوی سرمایه داری نام نهاد آغاز و به جستجویی تاریخی دست یازیدیم که در مدرسه به ما آموخته نشده بود، اما ثابت می شود که برای آموزش ما از تاثیری قاطع برخوردار است. این تاریخ نه صرفا ارائه دهنده درکی نظرورزانه از پیدایش کار خانگی در اجزای ساختاری اصلی خود یعنی تفکیک تولید از بازتولید، استفاده ویژه سرمایه داری از مزد برای هدایت کارگرِ بدون مزد و تنزل جایگاه اجتماعی زنان با ظهور سرمایه داری است. این امر تبارشناسی مفاهیم مدرنی از زنانگی و مردانگی را نیز به دست داده است که فرض پست مدرنیستی زمینه ای تقریبا هستی شناسانه را در فرهنگ غرب نیز در راستای تصرف جنسیتی از طریق تقابل های دوتایی به چالش کشیده است. ما دریافتیم سلسله مراتب جنسیتی همواره در خدمت پروژه ای از سلطه هستند که می توانند خود را صرفا از طریق تقسیم، بر مبنای احیای مداوم کسانی که قصد فرمان روایی دارند حفظ می کنند... کتاب پیش روی تلاشی است در راستای بازاندیشی تحلیل انباشت اولیه در نزد مارکس از یک نظرگاه فمینیستی. اما در این فرایند رده بندی مارکسیستی بسنده به نظر نمی رسد. از میان این آسیب ها تعریف مارکسیستیِ کاپیتالیسم با ظهور کارمزدی و کار آزاد بود که در استتار و خنثی نمودن حوزه تولید دست داشته است. "Grande Cnlibano" نقدی از تئوری بدن میشل فوکو نیز به شمار می رود؛ که در این کتاب استدلال شده است تحلیل فوکو از تکنیک های قدرت و دیسیپلینهایی که توسط آن بدن مطیع شده است، فرایند بازتولید را نادیده پنداشته، تاریخ زن و مرد را در درون یک کل متفاوت ناشده فروپاشیده و چنان به تادیب و منقاد کردن زنان بی علاقه بوده است که هرگز به یکی از هولناک ترین حملات مرتکب شده بر بدن در عصر مدرن اشاره نکرده است: شکار ساحره گان.
دیگر مقالات نویسنده
آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.
هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند
یک گروه شبهه نظامی تازه تاسیس کُرد ضمن انتقاد شدید از یگان های مدافع خلق و حزب کارگران کُردستان خواستار پیوستن کُردها به صفوف خود شده است.
6/1/2016 1:54:00 PM
در نود و نهمین روز برقراری مقررات منع رفت و آمد در منطقه سور دیاربکر و یک روز پس از آنکه استاندار دیاربکر با صدور اطلاعیه ای خبر از پایان عملیات نظامی ارتش در منطقه سور دیاربکر داد، درگیری های سنگینی در این منطقه به وقوع پیوسته است.
3/10/2016 12:56:00 PM
با نزدیک تر شدن به هفتم اسفند روز برگزاری انتخابات دهمین دوره مجلس و پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری، اختلاف میان جناح های رقیب در جمهوری اسلامی افزایش یافته است.
2/9/2016 9:39:00 AM
گروه دولت اسلامی در آخرین ساعات حضور در شهر باغوز ده ها تن از زنان ایزدی در اسارت خود را در اقدامی تلافی جویانه به قتل رسانده است.
2/24/2019 3:03:00 PM