سیروان خسروزاده
دشمنی نرم ترکیه با حکومت اقلیم کردستان و انفعال بارزانی
Tuesday, November 8, 2016
Telegram
در سال ۲۰۰۳ علی الرغم مخالفت شدید ترکیه با حمله ائتلاف ضد صدام به رهبری آمریکا، عراق مورد حمله قرار گرفت و صدام حسین سرنگون شد. ترکیه تا مدتی دچار التهاب شد. هراس از یک کردستان خودمختار آرامش را از آنکارا گرفته بود. گاهی بارزانی را تهدید می کردند و گاهی طالبانی را، اما طولی نکشید که مجموعه ای از امیدواری ها، آنها را به همکاری با حکومت اقلیم کردستان واداشت. ازجمله مهمترین این امیدها، یاری گرفتن از حزب دمکرات کردستان عراق برای مقابله با پ.ک.ک و همچنین بهره برداری از منابع نفتی کردستان بود. ترکیه می توانست با بهره برداری از نفت ارزان کردستان جدای از آنکه نفت و گاز را به بهایی بسیار نازلتر از بازارهای جهانی تهیه نماید و از وابستگی نفتی به دشمن تاریخی اش، روسیه، رهایی یابد، بابت انتقال نفت از حوزه خود نیز درآمدهایی بادآورده ای به جیب بزند و مهمتر از تمام اینها، با دردست داشتن مسیر انتقال نفت کردستان به دنیای خارج، از این موقعیت به عنوان اهرمی جهت کنترل حکومت اقلیم و واداشتن آن به هماهنگ کردن سیاست هایش با آنکارا (مبارزه مشترک با پ.ک.ک) استفاده نماید. ترکیه با تسلط بر شاهرگ اقتصادی اقلیم کردستان که همان صادرات نفت بود، چنان توانسته بود سیاست های داخلی و خارجی کردستان را تحت کنترل خود درآورد که بزودی حتی به آرزوی بارزانی برای اعلام استقلال کردستان چراغ سبز نشان داد اما این امر نباید حمل بر علاقة ترکیه به حمایت از جنبش آزادی خواهی کردها گردد، بلکه صرفاً معامله با یک خاندان بود که از طریق آن می توانست پتانسیل سیاسی و اقتصادی میلیون ها کُرد عراق را به بیراهه ببرد. به عبارت روشنتر باید گفت اگرچه ترکیه توانسته بود مخاطرات یک کردستان فدرال را از خود دور سازد و تهدیدات را به فرصت تبدیل نماید، اما هرگز مخالف نابودی این موجودیت سیاسی نبود، زیرا مزایای نابودی چنین کردستانی بسیار بیشتر از زیان های مادی بود که با از بین رفتن آن متوجه می شد. بنابراین فرضیه اصلی این نوشتار این است که ترکیه از سقوط صدام تا حمله داعش به اربیل اگرچه تحولات عمیقی را در رابطه اش با حکومت اقلیم پشت سر گذاشته بود اما از نظر این کشور مخاطرات یک کردستان فدرال هرگز پایان نیافته بود و صرفاً کافی بود پارت دمکرات کردستان موقعیت مسلط خود بر کردستان را به نفع احزابی چون گوران و اتحادیه میهنی از دست دهد، امری که موقعیت ترکیه را به خطر می انداخت. بنابراین ترکیه به خوبی از موقعیت شکننده خود در کردستان باخبر بود.
توطئه ترکیه برای نابودی حکومت کردستان
ترکیه که از نفوذ روز افزون ایران در عراق و خاورمیانه آگاه بود، بسط نفوذ تشیع در منطقه را تهدیدی جدی برای جایگاه تاریخی خود به عنوان رهبریت دنیای تسنن ملاحظه می نمود. ظهور داعش ترکیه را در دوراهی های دشواری قرار داد. ترکیه اگرچه بطورکامل موافق داعش نبود اما به خوبی می دانست نابودی داعش به نفع ایران و حزب الله و حشد شعبی و در یک کلام دنیای تشیع تمام می شد. ترکیه امیدوار بود داعش قبل از نابودی بتواند جریان های شیعی را تضعیف نماید. بنابراین اتهام حمایت ترکیه از داعش در این چهارچوب قابل تحلیل است. ترکیه به هیچوجه مایل نیست داعش به آسانی از بین برود و به همین دلیل هیچ تمایلی به شرکت در نابودی آن ندارد.
پس از این مقدمه اکنون مناسب است بحث اصلی آغاز شود. ترکیه، عربستان و قطر برای مقابله با نوری مالکی که تحت نفوذ کامل تهران بود بهتر آن دیدند که داعش را متوجه عراق کنند و با تضعیف این کشور، زمینه های تجزیه و تقسیم آن را فراهم آورند. در این راستا به بارزانی هم وعده کردستان مستقل دادند و از آن تاریخ به بعد بارزانی با تکیه بر این مواعید جدای از نزدیکی روز افزون به ترکیه، بحث استقلال کردستان را در نهایت اعتماد به نفس سر می داد و به حکومت مرکزی عراق بی اعتنایی بی سابقه ای می کرد.
بزودی داعش به عراق حمله کرد و در یک یورش برق آسا موصل را تصرف کرد. همان زمان فوراً شایع شد که این اقدام نتیجه همدستی ترکیه و قطر و عربستان و بارزانی بوده و آنچنان که اعلام شد جلسه ای با شرکت نمایندگان این چهار طرف در اردن برگزار شده بود. بارزانی این اتهام را رد کرد و آن را سخن پراکنی برخی کشورهای همسایه دانست! بااینحال بعدها اسناد ویکی لیکس صحت این شایعات را اثبات نمود!
بررسی عکس العمل مسعود بارزانی و نچیروان نسبت به تصرف موصل توسط داعش قابل ملاحظه است! آنها نه تنها همسایه شدن داعش با اقلیم کردستان را تهدیدی برای خود نمی دانستند بلکه در اظهارنظرهایی که در همان روزها بر زبان می راندند از یک ادبیات آماده استفاده می کردند، ادبیاتی که مشخص بود فی البداهه نبوده و از مدت ها قبل در اذهان آنها شسته رفته گردیده بود. بارزانی ها عراق را به دوران قبل و بعد از سقوط موصل تقسیم کردند و رسانه های حزب دمکرات ضمن برقراری ارتباط با داعش از آنها شنیدند که جنگی با برادران کُرد ندارند و دشمن اصلی آنها شیعیانند! بارزانی هیچ واهمه ای از داعش نداشت و بطور قطع می توان گفت به او اطمینان داده شده بود که هیچ نگرانی به خود راه ندهد و به فکر تاسیس کردستان مستقلش باشد.
اما بزودی حوادثی روی داد که نشان داد بارزانی فریب خورده است: داعش به شنگال حمله برد و فرار ۱۰ هزار پیشمرگ از این شهر بدون کوچکترین مقاومتی، بزرگترین رسوایی تاریخ را برای حکومت کُردی رقم زد. این در حالی بود که مراد کاریلان پیشتر بارزانی را از احتمال حمله داعش به شنگال آگاه ساخته بود و خواستار تشکیل یک نیروی مشترک برای مقابله با این خطر شده بود اما او در پاسخ اعلام کرده بود چنین آمادگی هایی صورت گرفته است و نیازی به تشکیل نیروی مشترک نیست!
در اقدام بعدی، اربیل مورد حمله قرار گرفت. تلویزیون های پارتی که چندی قبل از داعش پیام برادری دریافت کرده بودند اکنون پیشمرگ های وحشت زده ای را در مخمور نشان می دادند که در حال عقب نشینی بودند و با گرفتگی تلخی که در چهره هایشان نمایان بود از شکست و عقب نشینی در برابر داعش سخن می راندند. بارزانی فوراً با حامیانش تماس گرفت: نکته ای که تا به این لحظه به آسانی مورد غفلت تحلیل گران سیاسی قرار گرفته عدم پرداختن به این تماس تلفنی و تجزیه و تحلیل آنست. بلنت آرنج معاون اردوغان در پاسخ به درخواست کمک بارزانی اعلام کرد متاسفانه ما نمی توانیم هیچ کاری بکنیم! اما ترکیه که گاه و بیگاه با چندین جنگنده قندیل و روستاهای کردنشین را بمباران می کند چرا در آن لحظه نمی توانست داعش را بمباران کند؟ پاسخی که به این سوال داده خواهد شد را نمی توان در چهارچوب "عدم تمایل ترکیه برای حمله به داعش با هدف جلوگیری از تقویت جریان های شیعه" گنجاند. به عبارت دیگر، ترکیه اگرچه مایل نبود داعش تضعیف شود اما حداقل استثنائاً می توانست برای جلوگیری از سقوط متحدفریب خورده اش مداخله نماید و لااقل تا به خود آمدن نیروی پیشمرگه خطر داعش را از اربیل دور کند. پیداست که عدم یاری ترکیه دلایلی دیگر داشت اما این دلایل کدام بودند؟
آنچنان که در مقدمه این نوشتار ذکر شد ترکیه اگرچه توانسته بود تهدیدات یک کردستان فدرال را بواسطه معاملاتش با بارزانی به یک فرصت تبدیل نماید، اما مخالفتی با نابودی این سرچشمه بالقوه خطر نداشت. نزدیک شدن داعش به اربیل فرصت تاریخی برای ترکیه بود. داعش با تصرف اربیل، تسلط بر نفت کردستان، و به بردگی کشیدن صدها هزار زن و دختر کرد و در یک کلام کشتن اراده سیاسی و کرامت تاریخی کردها می توانست چنان ضربه ای بر جنبش کُردی وارد سازد که تا دهها سال بعد جبران نشود و این چیزی بود که ترک ها مدتها بود در آرزویش بودند.
آمریکا و ایران که متوجه پیامدهای تاسف بار تسلط داعش بر کردستان بودند فوراً مداخله کردند. (جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا بعدها حال و وضع بارزانی را هنگام تماس با وی توصیف کرد.) اما حرکت جدی و عملی که مکمل مداخله این دو قدرت بود را پ.ک.ک به انجام رساند. پ.ک.ک برای جلوگیری از سقوط مخمور و تکرار شنگالی دیگر فورا ساکنان آن را به نقطه ای دیگر منتقل نمود و توانست با سد کردن پیشروی داعش و مقاومت جدی در برابر آن باعث اعاده روحیه از دست رفتة پیشمرگه شود و نیروی پیشمرگه روحیه خود را بدست آورده و به جبهه جنگ برگردد. آمریکا هم با حملات هوایی خود توانست داعش را در نقشه اش ناکام بگذارد، امری که طبیعتاً خوشایند ترک ها نبود. بنابراین ترکیه به آسانی به متحد خود خیانت کرد و تا این لحظه هم هیچ دلیلی در توجیه خیانتش ارائه نداده است و بارزانی نیز اگرچه در اقدامی بی سابقه به نشانه سپاسگزاری از پ.ک.ک فوراً به ملاقات فرماندهان این حزب در مخمور رفت، و همان روزها اعلام می شد که اقلیم کردستان بایستی در روابطش با ترکیه تجدید نظر کند، اما کمی بعد این شعارها به فراموشی سپرده شد و نچیروان بارزانی دلقک وارانه و در نهایت بی شرمی حمایت های ترکیه از اقلیم در برابر داعش را مورد تقدیر قرار داد!
اما ایفای نقش عروسک خیمه شب بازی برای ترکیه از جانب حکومت اقلیم خاتمه نیافته است. بارزانی همچنان در برنامه های ترکیه علیه روژآوا و پ.ک.ک مشارکت دارد. آلدار خلیل از مقامات پ.ی.د که مدتی قبل از فرانسه دیدار کرد ادعا کرده که از مقامات فرانسه شنیده که بارزانی در آخرین دیدارش از این کشور از اولاند خواسته بود از مداخله ترکیه در موصل حمایت نماید و ی.پ.گ را هم در لیست ترور قرار دهد! که البته اولاند هردو خواسته او را رد کرده بود. چنانچه این ادعا صحت داشته باشد باید گفت بارزانی به غلام حلقه به گوش اردوغان تبدیل شده است. ترکیه در نظر دارد با همکاری او پ.ک.ک و ی.پ.گ را تضعیف و درصورت امکان نابود سازد اما آنچه بارزانی از آن بی اطلاع است این حقیقت است که او به دنبال نابودی پ.ک.ک، به قدرت بلامنازع و اسطوره تاریخ کُرد تبدیل نخواهد شد بلکه قربانی بعدی ترکیه خواهد بود. او باید بداند روی خوش ترکیه به او صرفاً بخاطر همکاری علیه پ.ک.ک است و هرگاه ترکیه در این مسیر به موفقیت برسد با او همچون یک رهبر محلی و قبیله ای برخورد خواهد شد و کردستان پایگاه نظامی ترکیه خواهد شد. اظهارات اردوغان مبنی بر اینکه اجازه نخواهد داد در شمال سوریه کردستان دیگری ظهور یابد به خوبی گویای این حقیقت است که ترکیه هنوز با ظهور کردستان فدرال کنار نیامده است و در اولین فرصت این موجودیت را مورد حمله قرار خواهد داد.
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
چند لحظه منتظر بمانید...
بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است