موضوع روز:

احمد آلتان

ملی گرایی و خواب‌ها

Tuesday, March 24, 2020



هدف از ترجمه این مقاله، تنها روشن کردن شمعی در جهان تاریک دیکتاتورهاست، جایی که محصول سکوت و فراموشی است. 
مترجم: آزاد کریمی

این مقاله توسط احمد آلتان روشنفکر زندانی ترک از زندان  سیلوری برای روزنامه لیبراسیون نوشته شده است.

ترجمه: آزاد کریمی

در طول تاریخ کاهنان، منجمین و روانپزشکان، در پی درک اسرار خواب بوده اند. آنان برداشت‌های خود را از آنها داشته اند و در جستجوی رد پای گذشته ما و جوابی برای آینده و سوالات ما در این اشکال مبهم و تار بوده اند. اما نتوانسته اند رمز و راز این واقعه مرموز را حل کنند و این راز همچنان سر جای خود باقی مانده است. 

رویاها، نیرویی را از درون ما، از اعماق ذهنمان به ما نشان می‌دهند که ما توان مداخله و کنترل آن را نداریم. برای من وحشتناک است که انسان، موجودی مستقل از خود را در درون‌ خود داشته باشد و این موجود، هنگامی ظاهر شود که انسان احساس خستگی کرده و در خوابی فرو رود که در آن آگاهیش  نسبت به حقایق اطرافش، بسته میشود.  اندیشیدن درباره “غریبه ای” که بدن ما، ذهن ما و سیستم عصبی ما را بر اساس امیال و آرزوهای خود، به کار می‌گیرد، وجود و موجودیت ما را به یک راز تبدیل میکند. 

در حالی که تمام اندیشه‌های ایجاد شده توسط آگاهی ما با چارچوبی منطقی مرتبط هستند، خواب‌ها، چارچوب منطقی را خرد میکنند. حتی  معقول ترین و منطقی ترین انسانها نیز در خواب‌هایشان، در سازگاری با حقایق دچار گسست شده و پرواز می کنند، می ترسند، عصبانی و دچار شهوت شده و تبدیل به یک فرد کاملا متفاوت می شوند. 

این “غریبه” درون ما، می‌تواند تصاویری را با جزئیاتی فوق العاده ایجاد کند. با انسانها، گیاهان و حیواناتی که هرگز ندیده ایم، روبرو میشویم. گلها، چشمان حیوانات و حتی بال‌هایشان را با تمام جزئیات میتوانیم ببینیم. 

چگونه این اتفاق می افتد؟ این “بیگانه” کیست؟ چرا در درون خود چنین شخصی را حمل می‌کنیم؟ او چگونه تمام جزئیاتی را میداند که “خود” ما از آن بی خبر هستیم؟

به نظر من، مانند انسانها، جوامع نیز در درون خویش “غریبه ای” را پنهان کرده اند. هنگامی که خسته شده و‌ به خواب میروند و آگاهی شان بسته میشود، این “غریبه” مانند یک بربر وحشی در پوشش “ملی گرایی” ظاهر میشود. 

تمدن در حالی که آگاهی ما را تربیت نموده است و ما را در درون یک سیستم فکری منطقی نگه داشته است، نمی تواند، “غریبه” درون ما را تربیت کند. حداقل تاکنون نتوانسته است این کار را بکند. این “غریبه” غیر منطقی در معقول ترین و منطقی ترین جوامع نیز به حیات خود ادامه می‌دهد. 

در سال‌های ۱۹۰۰ و ۱۹۰۵ ماکس پلانک و انیشتین بزرگ‌ترین اکتشافات تاریخ بشری را رقم زدند. آنها هر دو آلمانی بودند. آلمان در آن زمان مرکز علم و فناوری بود. درست ۳۰ سال بعد،  در آلمانی که جایگاه اکتشاف  انیشتین بود، نازیها قدرت را در دست گرفتند و ۴۰ سال بعد از آن آلمان میلیونها انسان خود را از دست داد و تبدیل به کشوری ویران با جامعه ای مملو از رنج شد. 

چگونه در چنین جامعه توسعه یافته ای، جانوری بی منطق ظهور کرد که هم آن جامعه و هم جهان را متلاشی کرد؟ زیرا که آنها حتی خود نیز از وجود این جانور پنهان شده درونشان، آگاه نبودند. مانند تمام جوامع دیگر، آنها نیز با سخنرانیهای حماسی، گرفتار خواب و‌ احساساتی گسسته از منطق شدند. 

بشریت، به دنبال توضیحاتی مبتنی بر دلایل تاریخی، منطقی و منافع اقتصادی است. تاریخ همیشه جواب‌های موثقی به این تلاش‌ ها و جستجوها نمیدهد. با کدامین منطق می‌توان کشته شدن یک دهم از جمعیت بشری را بدست مغولها توضیح داد؟ ردپای هیولاهای غیر منطقی را می‌توان در تاریخ تمام امپراطوری ها و همه جوامع بیابیم. 

این “رویای” غیر منطقی هنگامی شروع میشود که گروهی از انسانها تحت نام قوم، قبیله، دولت، ملت و دین خود را از انسان‌های دیگر جدا میکنند و معتقدند که گروه آنها از هرکس دیگری با ارزشتر است. و هیولا این چنین ظاهر میشود.

امروز، به نظر می‌رسد که بشریت دوباره وارد مرحله خواب شده است. حتی در پیشرفته ترین جوامع نیز رهبرانی سر برآورده اند که میگویند: “ما بزرگ‌ترین هستیم”. این رهبران زمانی تکثیر می شوند که جوامع دچار خستگی شده و نیاز به خواب پیدا میکنند. آنها نیز تمام تلاش خود را میکنند تا این خواب هرچه بیشتر عمیق تر شود. درست در این زمان، جانورانی که در درون همه ما خفته اند و خارج از کنترل ما هستند، کار خود را آغاز میکنند. 

ناسیونالیسم، حماقتی است که رابطه خود را با منطق گسسته است.  بر روی سیاره ای ریز که در درون خلائی تاریک و بزرگ در حال گردش است، که هنوز از ماهیت واقعی آن چیزی چندانی نمی دانیم، هیچ جامعه ای از جامعه‌ای  دیگر با ارزشتر نیست. از هر نژاد، هر مذهب و هر ملتی که باشیم، میانگین سنی معلوم و مشترکی داریم. به سر هم فریاد می‌زنیم که “من از تو با ارزشتر هستم.” و سپس میمیریم.

مرگ، بدون هیچ بحثی نشان می‌دهد که همه ما “برابر” هستیم. اگر ملتی “با ارزش تر” از دیگران وجود دارد، نمیرد، تا ما نیز برتری آن را باور کنیم! 

جوامع، روشنفکران را خلق میکنند تا انسانها را از این خواب‌های خونین نجات دهند. زیرا جوامع در حالی که از یک سو جانورها را در درون‌ خود پرورش می‌دهد از سوی دیگر نیز درصدد حفاظت از خویش هستند. در حالی که سیاستمداران با پرچمها، سرودها و سخنرانی هایشان، لالایی های نحس می خوانند، لازم است که روشنفکران نیز با گفتن اینکه ناسیونالیسم حماقت است و تا زمانی که این سیاره کوچک را با مرزها و اسلحه ها تقسیم کنیم از این درد مشترک رهایی نخواهیم یافت، جوامع را از خواب بیدار کرده و از آنها محافظت کنند. 

ما موجوداتی هستیم که همه در مقابل مرگ برابر هستیم. چه کسی می‌تواند از دیگری ارزشمندتر و یا برتر باشد؟ میدانم، که تاریخ بر پایه این ادعای غیر منطقی بنا شده است. اما آیا زمان آن نرسیده است که تاریخ را تغییر دهیم؟ آیا نمیتوانیم‌ تاریخ جدیدی را شروع کنیم که در آن هیچ کس از دیگری با ارزش تر نباشد؟ آیا نمی توانیم وارد دوره ای شویم که هیولای غیر منطقی ما را که عقل و ذهن و آگاهی ما را متوقف کرده است، متوقف کند؟ و یا حداقل نمی توانیم برای آن تلاش کنیم؟  

من معتقد هستم که برای این منظور مبارزه خواهیم کرد. ما به آغاز این تاریخ جدید بسیار نزدیک هستیم و میتوانیم به تمام این رنج‌ها پایان دهیم. در حالی که جلوی به خواب رفتن جوامع را میگیریم، زندگیی خواهیم داشت که در آن به آسودگی می‌توان خوابید و “غریبه های” درونمان ماجراهای بی خطری را خواهند داشت. آن هنگام در صلح و آرامش میتوانیم به دنبال حل راز خواب‌ها و رویاهایمان باشیم.



Telegram Icon

به تلگرام پایگاه خبری و تحلیلی روژ بپیوندید

مطالب مرتبط:

جنگ نقده و عوارض آن

امیدوارم، زیرا که…

سال‌های فراموش‌شده‌ی ناسیونالیسم کردی

آیا غیر فارسها می توانند صبحت کنند؟[1]

واقعیت نظام بین الملل و "ملی گرایی تقویت شده" کُردی

کلمات کلیدی:


بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است

تحلیل خبر

analis picture

قاتلانی بی خبر از مقتول؛ روایت قتل امید حسنی

آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.

یکشنبه ۲۸اسفند۱۴۰۱/ ۱۴:۵۵


خبر


مصاحبه

Interview Picture

هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند

پنجشنبه ۱۱خرداد۱۴۰۲/ ۱۷:۵۶