صلاح عباسی
آشتی جدید دولت و ملت
Wednesday, January 6, 2016
Telegram
صلاح عباسی
در رابطە با نهاد ریاست جمهوری در ایران همیشە دو نظر وجود داشتە، یکی جنبە مشروعیت بخش بە نظامی مستبد و کشیدن کاریکاتوری از دموکراسی و مشارکت مردم و دیگری تاکید بر نقش مهم نهاد انتخابات در توسعە سیاسی و گشایش برخی منفذهای تنفسی برای جامعە مدنی.
معتقدان بە رای اول انتخابات را در ایران نوعی شعبدە میدانند در کار خلق برای سرکارگذاشتن مردم.می گویند انتخاب فلان فرد بە جای بهمان فرد توانایی تغییر دادن ساختارهای پوسیدە سیاسی را ندارد و حاکمیت با ترفندهای عدیدە این راە یا راهکار را بە نفع خود مصادرە کردە است.
کسانی دیگر می گویند این نهاد بسیار موثر بودە و بە عنوان مثال حضور موسوی و مخالفت حاکمیت با او در انتخابات ٨٨ جامعە ایران را تکان داد.پس نهاد قدرتمندی است.
کانون بحث سیاست زدایی هم همینجاست کە در انتخابات بعدی حاکمیت حضور مردم را با بە میدان فرستادن کاریکاتوری از موسوی یعنی روحانی بە نفع خود تمام کرد و دیگر اجازە نخواهد داد هیچ چهرە واقعا خطرناکی سکان قوە مجریە را در دست بگیرد.
از این منظر آشتی دولت و ملت در دولت جدید هدفی ندارد جز بی اثرسازی و بی خطر سازی قوە مجریە بە نفع حاکمیت در راستای سیاست زدایی از مردم و سازش بر سر پست ترین مخرج مشترک.
اگر نهاد ریاست جمهوری نقش سوپاپ اطمینان را بازی کند و برخی از تضادها و کشمکش های درون حاکمیت و میان مردم و حاکمیت در آن اجازە ظهور و بروز بیابند و ساختارهای استبداد همچنان دست نخوردە باقی بمانند،میتوان گفت کە نقش این نهاد همین است کە با کشیدن مار بە جای نوشتن آن بە این توهم دامن می زند و همچنان خواهد زد کە در ایران اصلاحاتی دارد در عرصە سیاسی علی رغم میل قدرت روی می دهد. از این منظر تنش میان ولایت و جمهوریت نە کاذب بلکە اصیل است و قوە مجریە هر چند از شدت و حدت رویارویی این قوە در مقابل ولایت کاستە شدە اما شخص ریس جمهور همچنان مشکل آفرین است.
بە عبارت دیگر دیگر اگر نگرانی ها و دلواپسی های اصولگرایان واقعیت داشتە باشد میتوان گفت کە مشکل حاکمیت با نهاد ریاست جمهوری هنوز فیصلە نیافتە ,هر چند از شدت آن کاستە شدە. پس مهندسی انتخابات با کمترین تنش ممکن در دستور کار قرار دارد و اولویت اساسی حاکمیت است. شاید دیگر هرگز چهرەهای مشکل آفرین وارد عرصە رقابت انتخاباتی نشوند و فرصت هشتادو هشت کە از تصادم و شکاف میان منتخبان با نظام ولایت بە وجود آمد دیگر روی ندهد. آنچە کە جامعە ایران را در آن دورە تکان داد نە نفس انتخابات بلکە حضور چهرەهایی نسبتا قدرتمند و غیرقابل کنترل بود.
یعنی انصراف یا سازش موسوی می توانست دریچە های سوپاپ اطمینان را باز کند. چیزی کە درجە تنش را بە مطلوب مورد نظر حاکمیت نزدیک میکرد یا بە عبارت دیگر آشتی دولت و ملت یا سازش آنها را در خطر جدی قرار بمی داد.
در حال حاضر حاکمیت موفق بە برقراری این آشتی با نمایندگی بحرانهای منطقە ایی در هلال شیعە و کسب هواداری بخش عمدەایی از ناسیونالیسم ایرانی شدە است.
مذاکرات هستە ای، هشدار از دخالت امپریالیستی، کشف و خنثی سازی توطئە های بیشمار عوامل فلان و بهمان و مزدوران و جاسوسان و القای یک امنیت کاذب در سایە چوبە های دار برافراشتە برای اشرار و اوباش و اراذل و منحرفین و معتادین و قاچاقچی
جنبە هایی از واقعیت را در در هر دو سناریو میتوان دید، یعنی نظام موفق نشد در انتخابات اخیر شخص مطلوب را بر سر کار بگمارد و روحانی کماکان نامطلوب است.
یا بە روحانی اجازە دادە شد تا با برگرداندن اصلاح طلبان اصلاح شدە و دنبال کردن خط مصلحت نظام نقش یک سوپاپ اطمینان را برای کنترل یا مهندسی تنش ها و تضادها بر عهدە بگیرد.
اصلاح طلبان اصلاح شدە نقش میانجی یا محلل را در آشتی مبارک میان دولت و ملت بر عهدە گرفتەاند و مخالفت جهان ظالم با جبهە مظلوم شیعە در خاورمیانە نیز آتش سوخت ناسیونالیسمی را کە فقط در چهارچوب مرزهای ایران باقی نماندە بلکە سراسر هلال شیعی در خاورمیانر را در بر میگیرد. یعنی حاکمیت موفق شدە است کە نمایندگی و رهبری جهان اسلام را با ناسیونالیسم ایرانی همسان کند. امری کە بسیاری از چپ های ضد امپریالیست کوبیدن بر طبل آنرا بر عهدە گرفتەاند.
آیا این بە معنای ادغام اصلاح طلبی دولتی و بخشی از چپ ضد امپریالیست در ساختار ولایت فقیە است یا بە معنای قدرت گرفتن تدریجی و دوبارە اصلاح طلبان و دگراندیشان در راس هرم سیاسی و شروع دوبارە چانەزنی از بالا؟
٢
معلوم نیست کە بازگشایی این پروندە و کمی نرمش لابد مهرورزانە در حق خاتمی و اصلاح طلبان قرار است گرە از کدام کار فروبستە بگشاید؟ اصلاحات را دوبارە زندە کند؟ آزادی بیان یا مبارزە با سانسور را موجب شود؟مجلس را از دست اصول گرایان در آورد یا برای انتخابات بعدی کە اصلاح طلبان از همین حالا نگران مشروعیت اش هستند کمی مشروعیت فراهم نماید؟
اصلاح طلبان حکومتی بر خلاف موسوی و کروبی هیچ نیازی بە حصر یا رفع حصر ندارند.قرار است از مثلا انتخابات چە استفادەای بشود و ملت در غیر اینصورت از چە چیزی محروم بشود؟
علت ممنوعیت موسوی و کروبی این بود کە نمی توانستند دهانشان را ببندند و هر لحظە ممکن بود زبان بە سخن بگشایند. در مورد این گروەچنین نگرانی ای وجود ندارد.
اگر مسله نگرانی و دفاع از حق آزادی بیان همان شهروندانست کە البتە خواست برحقی است باید آزادی بیان میلیونها شهروند یا در واقع ناشهروند دیگر هم بە همین اندازە مهم قلمداد شود.
گفتم کسانی کە خودشان را اصلاح کردەاند اجازە ماندن در حکومت را یافتەاند. مثلا خاتمی بە اندازە کافی شاید خود را اصلاح نکردە بود کە در این صورت رفع ممنوعیت تصویری از او بە معنای اصلاح یا مرگ اصلاح طلبانە و خود خواستە ایشان است. اما گزینە یا احتمال محتملتر این است کە او با وجود اینکە یک اصلاح طلب یا مصلح صالح و سر بە راە بود و کماکان هست صرفا بە دلیل کمبود بصیرت از نظام کنار گذاشتە شدە است.
بر خلاف رفسنجانی کە یک نابصیر خطرناک است و در سن بالای هشتاد سالگی خودش را برای رهبری شورایی آیندە آمادە می کند و حتی باعث نگرانی جنتی نود سالە شدە است
هیچ حزبی یا جریانی در جهان وجود ندارد کە گروهی از اعضایش در حصر و زندان باشند و گروهی دیگر خواستار باقی ماندن در داخل حکومت و پذیرش شرایط حکومت باشند.
٣
جمهوری اسلامی لطفا رفتارت را بهتر کن. لطفا بە رای مردم و انتخاب مردم احترام بذار. روحانی لطفا حقوق مردم را در نظر بگیر ،حالا کە تو را انتخاب کردەاند برای احقاق حقوق اشان لطفا کمی مبارزە کن.در مسائل داخلی و خارجی در عین اعتدال و رعایت اعتدال تسلیم رهبری مشو. مچکریم از همین حالا.
انتقاد از خاتمی بیهودە است چون چانە زنی از بالا در شکلی محترمانە شاخصە و شاکلە اصلی سیاست اصلاح طلبان بودە است و فشار از پائین مردم بە شدت از طرف طیفی گستردە از اصلاح طلبان داخلی و خارجی مردود و بد بە حساب می آید و بە حساب آمدە است. به قول آقای بهنود شهروند آدابدان ایرانشهر، خشونت بد است، خیلی بد است.گلوله از باتوم هم بدتر است.
وقتی رای مردم و چانە زنی محترمانە بالایی ها و روشنفکران بیحاصل می ماند و بە احقاق حقوق شهروندی و اصلاح قوە قضاییە و عقب نشینی ارشاد و ثار اللە و حزب اللە منجر نمی شود و جلوی نهی خشونت آمیز از منکر را نمی گیرد،مجادلات بیهودەایی در می گیرد بر سر اینکە حضور مردم در مراسم پاشایی آیا نشانە عقب نشینی مردم و سندروم استکهلم و سوپاپ اطمینان و تخلیە عاطفی و کاتارسیس جمعی است یا نشانە حضور مردم و فتح خیابان یا حداقل نوعی دفاع ضمنی آنها از آزادی های یواشکی اشان و تعلق خاطرشان بە موسیقی پاپ و سبک زندگی متفاوت. گروهی نە تنها کاملا منکر هر نوع سندروم غیر عادی در این قضییە شدند بلکە تا بدانجا پیش رفتند که سندروم اباذری را طرح کردند بە عنوان روشنفکر نق زن و جامعە نشناس و آرمانگرا کە تفاوت های فرهنگی و مقاومت های فرهنگی را درک نمی کند،مقاومت از طریق سبک زندگی و از طریق سبکی از موسیقی ،همان سبکی کە اباذری آن را مبتذل می نامد.
جار و جنجالی کە بر سر پاشایی بە وجود آمد چە ربطی بە شکست گفتمان اصلاح طلبی دارد ؟ یا نامە روشنفکر برجستەایی مانند مانند خشایار دیهیمی بە رهبر حرف گوش نکن و اصلاح بشو نشو.
نه مثل اینکه نظام سرش را اصلاح نمی کند.کراوات هم عمرا که بزند.حتی اگر به سبک چینی مدل موی سر جوانان را هم بپذیرد.
کم کم دارد روشن می شود کە جمهوری اسلامی با قربان صدقە رفتن و دعوت بە تمدن و خویشتن داری و بزرگ منشی و مهرورزی و لطفا مودب بشو و اصلاح بشو و مانند بچە آدم رفتار کن و از مردم یاد بگیر کە در سکوت باتومشان را می خورند و خم بە ابرو نمی آورند،سر عقل نمی آید.
اسطورەای در تاریخ ایران وجود دارد کە می گوید ایرانیان در طول تاریخشان مغول ها و بسیاری سلاطین و سلسلە های خونخوار را تربیت و متمدن و مهذب و تلطیف کردند.
با دو قرن سکوت با سلطە اعراب مقابلە کردند و فرهنگ و تمدنشان بە جای آنکە جذب و حل در فرهنگ اشغالگران شود آنها را بە خود جذب و در خود حل کرد.
چنین اسطورەهایی در جهان معاصر محلی از اعراب ندارند و بە درد توصیح و تفسیر شرایط پیچیدە معاصر نمی خورند و گاهی اثر عکس دارند،مثل جذب و حل شدن ترانە های پاپ لس آنجلسی در نوحە های مذهبی.
بلاخرە چە کسی قرار است در چە کسی جذب بشود و رفتار درست و مطابق آداب و قانون را بیاموزد و چە کسی سرش بی کلاە ماندە؟ کسانی کە می خواهند هاید در کنترل و گوش بفرمان مستر جکیل باشد هنوز کتاب دکتر جکیل و مستر هاید را نخواندەاند.
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
چند لحظه منتظر بمانید...
بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است