موضوع روز:

صلاح عباسی

مداخلە خارجی یا حقوق داخلی ؟

Sunday, August 14, 2016


1
زمانی کە میلوشویچ برای حملە بە کوزوو در مارس سال ١٩٩٨آمادە می شد تقاضاهای بسیار سادەایی داشت. آلبانی و دیگر قدرت های خارجی از کمک مالی و تسلیحاتی بە شورشیان کوزوو کە خود را ارتش آزادیبخش می نامیدند اما از نظر میلوشویچ طاغیانی بیش نبودند دست بردارند و شورشیان هم سلاح هایشان را زمین بگذارند و مناطق اشغال شدە را بە دولت تسلیم نمایند. اما همەگان در گوشە و کنار جهان از حملە صرب ها بە اهالی کوزوو حرف می زدند. یعنی در یکسو ارتشی با اکثریت صرب و در سوی دیگر شورشیانی کە اکثریت قریب بە اتفاق آنها اهالی کوزوو بودند. در ارتش میلوشویچ هم تعدادی کوزوویی یعنی کسانی کە از لحاظ اتنیکی کوزوویی بودند وجود داشتند. میلوشویچ می خواست تصویر ارتش ملی یوگسلاوی را همچنان حفظ و تلویزیون یوگسلاوی هر از گاهی با فرماندهان کوزوو تباری کە از نجات خاک وطن از دست تجزیە طلب ها و عناصر مزدور امپریالیسم حرف می زدند مصاحبە میکرد. خواستە های میلوشویچ هیچ تعجب برانگیز نبود. خواستە هایی مانند هر دولت ملی ای کە می خواهد تمامیت و یکپارچگی واحد ملی با داغ و درفش بە هم پیوستە شدەاش را حفظ و حراست کند.

بجای میراث امپراتوری عثمانی و سایکس پیکو میراث بە همان اندازە پیچیدە بعد از سقوط امپراتوری اتریش مجارستان در پشت ناهمگونی اتنیکی و مذهبی فدراسیون یوگسلاوی وجود داشت.

برخی از قلمروهای امپراتوری اتریش مجارستان بعد از جنگ جهانی اول بە پادشاهی صربستان ملحق شدند و بعد از جنگ جهانی دوم تقسیم بندی جدیدی بە نام فدراسیون خلق های یوگسلاوی شکل گرفت. سقوط بلوک شرق و رنگ باختن آرمان های سوسیالیستی اختلافات فرقە ای و قومی قدیمی را دو بارە زندە کرد و زمزمە جدایی طلبی از میان اهالی بوسنی و کرواسی و کوزوو برخواست و دیکتاتوری صرب بە نام میلوشویچ می خواست بە هر قیمتی یکپارچگی یوگسلاوی را تحت رهبری صرب ها حفظ کند.

هنگامی کە خطر نسل کشی مطرح شد معلوم شدە بود کە ارتش آزادیبخش کوزوو توان ایستادگی و مقاومت در مقابل ارتش صربستان را ندارد و ممکن است ارتش صربستان انتقام بسیار شدیدی از اهالی کوزوو بگیرد.

سازمان ملل طبق معمول چنین مواقعی چندین قطعنامە بیفایدە صادر کرد اما همگان میدانستند کە راە حل دیگری باید پیدا کرد. میلوسویچ قبلا علیە استانهای جدا شدە بوسنی و کرواسی جنگ های خونینی بە راە انداختە بود. راە حل های پیش رو مداخلە ناتو و ایالات متحد بود. روشنفکرانی مانند ادوارد سعید و چامسکی هر گونە مداخلە و بمباران هوایی از سوی ناتو را محکوم کردند و از نقش جدید امریکا بە عنوان ژاندارم جدید جهان بعد از سقوط بلوک شرق هشدار دادند. چامسکی گفت کە مداخلە نظامی امریکا وضعیت را بدتر خواهد کرد و باعث کشتار بیشتری خواهد شد.

همان زمان واسلاو هاول کە قبلا هم از دخالت بین المللی برای پایان دادن بە جنگ بوسنی حمایت کردە بود و بە عنوان شریفترین و خوشنامترین سیاستمدار اروپایی خواستار مداخلە و حمایت ناتو از اهالی کوزوو شدە بود در تلاش بود تا چکسلواکی را با وجود اعتراضاتی کە وجود داشت بە عضویت ناتو درآورد. یکی از دلایل هاول پیشگیری از قدرت تخریبی و تهاجمی میلوسویچ بود. از نظر هاول مداخلە نظامی برای دفاع از حقوق بشر نە فقط مشروع بلکە از لحاظ اخلاقی ضروری نیز بود.

نورمان میلر نویسندە امریکایی در مقالەای ضمن حمایت از دخالت بشر دوستانە و لزوم جلوگیری از قتل و عام در کوزوو و عقب راندن میلوسویچ ، فرم مداخلە را مورد انتقاد قرار داد. میلر گفت در جهانی کە دولت ها حق ندارند شهروندان یا اقوام اقلیت خود را بکشند و جهان اخلاقا موظف است کە با کشتارهای داخلی مقابلە کند و دولت ها حق ندارند مطابق الگوی چهاردیواری اختیاری هر بلایی کە خواستند بر سر مردمشان بیاورند، این نکتە نیز باید روشن باشد کە چە نیرویی وبە نمایندگی از طرف کدام نهاد و مرجع سیاسی و اخلاقی حق این مداخلە را دارد. میلر قائل بودن حق مداخلە برای امریکا و ناتو را حقی پروبلماتیک دانست. پیشنهاد میلر این بود کە بە جای نظم نوین جهانی بە رهبری امریکا بر قدرت سازمان ملل افزودە گردد و کشورهای عضو سازمان ملل ملزم بە پرداخت بودجە ای نظامی بە این سازمان شوند تا در صورت لزوم سازمان ملل بە جای صدور قطعنامە هایی کە در صورت خوداری قدرت های بزرگ اجرایی نخواهند شد،خود راسا ابتکار را در دست بگیرد و از طریق ارتشی بە نمایندگی سازمان ملل اقدام بە مداخلە نماید.

٢
زمانی آندرە ژید گفت کسانی کە قبلا فلوبر را دوست نداشتە اند حق ندارند از او بیزار باشند یا حداقل باید از ویکتور هوگو هم بیزار باشند. ژید گفت رابطەاش با فلوبر مانند رابطە عاشق ناکامی است کە نامە های گذشتە را مرور می کند.در هر حال کسی کە هم بە هوگو علاقە داشتە باشد و هم از فلوبر بیزار و منزجر باشد غیر قابل قبول است. نمی توان همزمان هم خدا و هم خرما را خواست.

حالا حکایت ملی گرایانی است کە فقط وقتی بە یاد کردها و مسئلە کرد،(زنده یاد ابراهیم یونسی می گفت امیدوار است روزی برسد کە از زندگی کردها بە عنوان مسئلە یاد نشود) می افتند کە بحث تجزیە طلبی و کمک خارجی و از این قبیل بە میان بیاید.

انتقاد از جنبش کرد و احزاب کرد بسیار لازم و ضروری است و اصولا انتقاد شرط اساسی یک فضای سالم سیاسی است. اما فرق است میان انتقاد کسی کە لزوم راە حل انسانی و دموکراتیک و حق تعیین سرنوشت مردم را می پذیرد با انتقاد کسانی کە در حقیقت بکارگیری زور را برای حفظ وحدت و یکپارچگی یک واحد ملی لازم و ضروری می دانند.

٣
باید از خود بپرسیم کدام نوع از مقاومت و مبارزه از دولت های دیکتاتوری منطقه مشروعیت زدایی می کند. پاسخ روشن است یک جنبش مردمی. جنبشی که اکثریت مردم را در راستای مطالبات دموکراتیک بسیج نماید. این مطالبات نمی توانند منحصرا قومی یا ملی یا مرکزی یا ناسیونالیستی باشد و فقط مطالبات یک گروه اجتماعی را منعکس سازد.

در این باره که مقاومت مشروع چیست و کدام است باید گفت آن مقاومنی که به سخنگوی خواسته ها و مطالبات اکثریت بدل شود. از این لحاظ حزب ه د پ یا همان حزب دموکراتیک خلق ها در ترکیه می تواند الگوی خوبی باشد. حزبی که قالب اتنیکی را درید و معضل کردهای ترکیه را در قالب آزادیهای اساسی برا ی همه صرف نظر از نژاد و مذهب و ملیت و جنسیت پیش کشید. احزاب ملی کرد نمی توانند هم به میخ بزنند و هم به نعل. یا باید احزابی با مطالبات دموکراتیک برای تمام مردم باشند و یا فقط خود را متعلق به یک ملیت و گروه ملی بدانند. هر کدام از این دو خط مشی فکری نتایج متفاوتی به بار خواهد آورد و هم سیاست و هم نتایج متفاوتی بر هر کدام مترتب است. هر دو سیاست صرف نظز از اینکه کدام بهتر و همگرایانه و وصل کننده است و فصل کننده نیست، به جای خود مشروعیت دارد. هم حق طلاق سیاسی و هم آشتی ملی هر دو مشروع هستند. بدون شک هدف وسیله را توجیه نمی کند و استفاده از هر وسیله ایی مجاز و مشروع نیست.

در اینکه دولت های موجود در خاورمیانه مشروعیت خود را از ترکیب ناسیونالیسم و مذهب و محافظه کاری میگیرند و بسباری از جنبش های ملی و خودمختاری طلب یا استقلال خواه صرفا جنبش هایی هویت طلب هستند شکی نیست. یک هویت شیعه یا سنی یا ملی در مرکز مبارزه اشان قرار دارد.

دولت ها تا زمانیکه همگرایی بر سر مطالبات دموکراتیک روی ندهد می توانند با تحریک ناسیونالیستی یا با استفاده از تحریکات مذهبی گروهای گوناگون مذهبی و ملی را بر علیه هم تحریک کنند. چیزی که به درجات مختلف در خاورمیانه شاهد آن بود ه ایم و هستیم. میان شیعه و سنی. کرد و ترک و ترک و فارس و غیره. 

مبارزه با ناسیونالیسم و مذهبی که دولت در عراق یا ترکیه یا ایران و سوریه مروج آن است را چگونه میتوان از مذهب و ناسیونالیسم برخی از گروهای اپوزیسیون مانند حوثی ها در یمن. حماس در فلسطین حزب الله در ایران و لبنان. داعش در عراق و سوریه. حشد شعبی و گروه بدر در عراق و گرگ های خاکستری و غیره جدا کرد؟ در میان دولت و اپوزیسیون هویت طلب تندرو البته طیف ناسیونالیست ها و مذهبی های میانه رو هم وجود دارند. مانند برخی احزاب منطقه که در عین نداشتن برنامه مترقی امکان یک گام به پیش یا به پس را نیز دارند.

در این میان گروهای مترقی چه پاسخی دارند.؟ دولت کارگری آینده که قرار است تفاوت های ملی و مذهبی را از بین ببرد؟ یا کنفدرالیسم و خودمدیریتی دموکراتیک؟ کنفدرالیسم و خودمدیریتی ایی کە تفاوت ها و تمایزات را می پذیرد و بە رسمیت می شناسد. در جایی که تمام مطالبات دموکراتیک به دیوار دولت غیر دموکراتیک می خورد و فعالان دموکراسی وجامعه مدنی و فعالان حقوق زنان و فعالان سیاسی و کارگری و حقوق بشری و غیره به زندان و مرگ و تبعید محکوم می شوند آیا نباید همگرایی و اولویت مطالبات دموکراتیک در دستور کاز ناسیونالیست ها و مذهبی های میانه رو قرار بگیرد؟

سلاح مبارزه با تروریسم را باید از دست دولت های منطقه گرفت. باید نشان داد که امپراطور لخت است. که تروریست اصلی خود دولت است. هر دولت غیر دموکراتیکی یک تروریست تمام عیار است. تخصصی کردن و اختصاصی کردن مبارزه و مقاومت خود گامی سکتاریستی و بە پس است . گام های بە پس یکی پافشاری بر مطالبات یک اقلیت بدون اهمیت دادن به دیگران یا دیگر اقلیت ها است و دیگری جذب شدن در گروهای سکتاریستی تحت لفافه چپ. چپ ها یی که هر چه تخصصی تر و نخبه گراتر و انتزاعی تر بیندیشند علاقه اشان به انشعابات بیشر می شود. حتی در غیاب یک جنبش اجتماعی تشکیل جبهه متحد خلق و غیره نیز آب در هاون کوبیدن است. گروهای فکری شبه مدرن تمایل دارند که بر تمایز و تفاوت خود تاکید کنند. این تمایز حتی می تواند موضعی تخصصی در باره فلان جریان یا مکتب فکری باشد یا بهمان فیلسوف.

مطالبات عمومی و همگانی در حوزه کار و نان و مسکن و آزادی بیان و تاکید بر لزوم تغییر از راه مقاومت و نه از راه هواداری از فلان جناح حاکمیت میتواند اولین گام باشد.


Telegram Icon

به تلگرام پایگاه خبری و تحلیلی روژ بپیوندید

مطالب مرتبط:

قاتلانی بی خبر از مقتول؛ روایت قتل امید حسنی

روایت قتل زانیار الله مرادی در سنندج

بازداشت سه فعال سیاسی و مدنی در مهاباد

امیدوارم، زیرا که…

ملی گرایی و خواب‌ها

کلمات کلیدی:


بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است

تحلیل خبر

analis picture

قاتلانی بی خبر از مقتول؛ روایت قتل امید حسنی

آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.

یکشنبه ۲۸اسفند۱۴۰۱/ ۱۴:۵۵


خبر


مصاحبه

Interview Picture

هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند

پنجشنبه ۱۱خرداد۱۴۰۲/ ۱۷:۵۶