موضوع روز:

صلاح عباسی

بحران نویسندە و بحران مخاطب

Monday, May 30, 2016


پیرامون وضعیت کلی ادبیات در عصر رسانە ها

اینترنت و کلا شبکە های اجتماعی تغییرات بسیار بزرگی نە فقط در ساختار رسانە و پیام و تبلیغ و تحلیل و خبرنگاری بە وجود آوردەاند بلکە نقش نویسندە و شاعر و روشنفکر را هم کاملا عوض کردەاند. در گذشتە هر نویسندە یا شاعری مدافعان و منتقدان خود را داشت.ناقدان و روشنفکرانی مشغول تبیین و توضیح و تحلیل و ارج گذاری کار آنها بودند. از دیدگاە مثبت یا منفی.معمولا می دانستیم کە کدام گروە از منتقدان می کوشند جایگاە نویسندە یا شاعر را با همدلی بیشتر یا کمتر تعیین کنند. قبیلەگرایی هم بود و نان بە قرض دادن و محفلگرایی و از این قبیل، اما هنوز کار بجایی نرسیدە بود کە یک شاعر مثلا شخصا دست بە کار شود و نقش مهم و نوآورانە و بی بدیل شعر خود را یا جایگاە رفیع هنری و ادبی خود را خاطرنشان سازد و فی المثل بدعت گذاری ها و تابوشکنی های هنری خود را یکایک برشمارد و بە مانند عطاری کە خود از بوی مشک سرمست شدە است خود از سر و راز خود بگوید و کاری بە حدیث دیگران ،حدیثی کە مکرر نانوشتە و ناگفتە می ماند و ماندە است ،نداشتە باشد.

شاعران و هنرمندان و روشنفکرانی کە در تویتر کشف نمی شوند و در اینستاگرام هم کسی وقت و حوصلە دیدن عکس های دیگران را ندارد کە معمولا برخی از این اشعار بی بدیل هم در زیر همان عکس ها با چاشنی منظرەایی کە مثلا قرار است همان نقش موزیک ویدیو را داشتە باشد منتظر دیدە شدن و کشف شدن اند و ... در قبال یک شعر اینستاگرامی همسایە بغلی از بس کە مشغول آرایش و پیرایش باغچە شخصی خودش است. دیگر وقتی برایش باقی نمی ماند.

نە فقط شاعر و هنرمند و نویسندە بلکە همە منتظرند کە عکس شان یا نقدشان یا هنرشان یا تحلیل شان کشف شود. ناقد ادبی ما در شبکە های اجتماعی قرار نیست کسی را کشف کند. قرار است خودش کشف شود. متاسفانە کسی وجود ندارد. بشارت دهندەایی در کار نیست و اینجاست کە می بینیم مرتب یک ناقد نقد قبلی خود را از نو ایضاح و تقریر و تفهیم می کند تا حکمت نهفتە در آن آشکار گردد. می بینیم یک تحلیگر هر بار از نو همان تحلیل سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی قبلی خود را باز نشر می کند بە امید اینکە دیدە شود و می بیند کە سیل کامنت گذاران هرکدام شخصا با تحلیل شخصی خود بە میدان آمدەاند. در حقیقت بجای اینکە در بارە نقد و نظر او حرف بزنند آمدەاند تا نظر خود را بە کرسی بنشانند.

بە رغم امکانات شگفت انگیزی کە از لحاظ تکنیکی و فنی یا رسانە ایی نویسندە و شاعر و خبرنگار در مقابل خود دارد هیچگاە این حرفە ها یا هنرها چنین با بحران روبرو نبودەاند. 

بحران خبرنگاری وقتی کە سیل کوەبرکن اطلاعات از هرسو سرازیر است و هرکاربری خودش را یک رسانە می داند از بحران مخاطب در همە زمینە ها خبر می دهد. برخی از خبرنگاران خوب بدون اینکە مایە اش را داشتە باشند بسوی تحلیلگری کشیدە می شوند ، غافل از اینکە در آنجا هم تورم اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. با بحران همە جانبە مخاطبی کە وجود ندارد و تورم خبر و تحلیل و داستان و شعر و نقد روبرو هستیم. مولف آنچنان تکثیر شدە است و شبکە های اجتماعی آنچنان گسترش یافتە اند کە همگان در آیندەایی نزدیک نە فقط عکاس و خبرنگار و تعلیگر و مدافع حقوق بشر خواهند بود بلکە چنان رساندن پیامی کە می خواهند بفرستند وقت و انرژی اشان را می گیرد کە دیگر وقتی برای پیام دیگران باقی نمی ماند. نویسندگان و شاعران از عرش کبریایی خویش بە زیر کشیدە شداند و همچنین کسانی کە یک دهە قبل دلشان بە داشتن مخاطب خوش بود و بە اصطلاح وبلاگ نویس بودند و کم یا بیش خواندە می شدند امروز بە شبکە های اجتماعی پناە آوردەاند. سال گذشتە مقالە ایی از حسین درخشان چاپ شد در همین فیس بوک کە در آن بزرگترین سرخوردگی خود را بعد از آزاد شدن از زندان محو و ناپدید شدن مخاطبان سابق می داند.

درست است کە در شبکە های اجتماعی مخاطب وجود دارد اما این مخاطبی است کە نمی خواهد مورد خطاب یا گیرندە آثار دیگران باشد بلکە می خواهد خودش دیگران را مورد خطاب قرار دهد و در نقش فرستندە پیام ظاهر شود.

این فقط ماک دونالد نبود کە بە دست همە کوکاکولا داد و با غذاهای فست فودی رستوران های سنتی و غذاهای محلی را حداقل در مراکز شهرها ی بزرگ با بحران روبرو کرد. اینستاگرام بە همە یک دوربین عکاسی داد و فیس بوک تمامی وبلاگ نویسان و نویسندگان و شاعران و خبرنگاران و منتقدان را بە کاربر تبدیل کرد یا در حقیقت با کمی اغراق تمامی کاربران و مشترکان را بە شاعر و نویسندە و خبرنگار مبدل ساخت.

این وضعیت از همە نویسندە می سازد.کسانی کە هرگز نمی بایستی ادبیات را با تورم روبرو کنند و حداکثر در سطح نوشتن دلنوشتە باقی می ماندند اکنون از بە هم بافتن چند دلنوشتە داستان بە هم می بافند و گاهی از سانسور می نالند سانسوری کە مانع از دیدە شدن تابوشکنی تهورآور اروتیک آنها شدە است. بر نقش شهیدان قلم و آزادی بیان. تورم شاعران آوانگاردی کە از اینکە تابوشکنی های اروتیک یک دهە قبل آنها اکنون سکە رایج شدە است و قاعدە و گلایە از اینکە دیگر کسی بە یاد نمی آورد کە این ما بودیم کە این نوع شعر را کە برای ایران دهە قبل خیلی هم مدرن و آوانگارد بود باب کردیم. حالا باید دنبال چیزی بگردیم کە بە سادگی حنایش بی رنگ نشود.

با تورم نوشتاری عجیبی روبرو هستیم.اگر نقد ادبی و فضای روشنفکری با وجود این کمیت شگفت انگیز شعر و داستان و نقد و نظر از لحاظ کیفی وضع بهتری داشت بسیاری از شاعران و نویسندگانی کە امروز کتاب چاپ می کنند حتی جرئت این را هم نمی داشتند کە خود را شاعر یا نویسندە بدانند یا کسی بخاطر اینکە بیست جلد کتاب ترجمە کردە است خود را روشنفکر یا منتقد نمی دانست.


Telegram Icon

به تلگرام پایگاه خبری و تحلیلی روژ بپیوندید

مطالب مرتبط:

بحران نویسندە و بحران مخاطب / بخش سوم

چالش ماندگارِ اتحاد در "یکیتی", از ابو رمانه تا دباشان

بحران نویسنده و بحران مخاطب / بخش دوم

کُردها به سان مصلحان خاورمیانه

رهبران مادام العمر

کلمات کلیدی:


بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است

تحلیل خبر

analis picture

قاتلانی بی خبر از مقتول؛ روایت قتل امید حسنی

آسمان شهر ابری است و از شب گذشته باران امان نمی دهد. شهر همچون تمام روزهای انقلاب "ژن، ژیان، آزادی" ملتهب است وآبستن حوادث تلخ و شیرین. مردم هنوز عزادار زانیار الله مرادی و عیسی بیگلری هستند؛ دو جوانی که شامگاه ۲۳ آبان و در جریان اعتراضات مسالمت آمیز در عباس آباد به قتل رسیده بودند. سومین روز مراسم جان باختن این دو جوان مصادف شده با چهلم شهدای ۱۶ مهر.

یکشنبه ۲۸اسفند۱۴۰۱/ ۱۴:۵۵


خبر


مصاحبه

Interview Picture

هیچکس نباید از انتقاد من برای تضعیف HDP استفاده کند. من عضو HDP هستم و خواهم ماند. من می خواهم همه این را به خوبی بدانند

پنجشنبه ۱۱خرداد۱۴۰۲/ ۱۷:۵۶