آزاد کریمی
چرا راهبرد امنیت ملی جمهوری اسلامی محکوم به شکست است؟
Saturday, March 25, 2017
Telegram
طرفداران جمهوری اسلامی معتقد هستند که وجود امنیت در ایران در مقایسه با کشورهای منطقه، بهترین توجیه جهت سیاست های دیگر جمهوری اسلامی است. آنها تمام بدبختی هایی را که در نتیجه سیاستهای ناکارآمد و اشتباه حکومت در تمام عرصه های حیات گریبانگیر جامعه ایران شده است در یک کفه قرار داده و مسئله امنیت را در کفه دیگر قرار میدهند. اما حقیقتا آیا راهبرد امنیتی جمهوری اسلامی یک راهبرد موفق و کارآمد است؟
دکترین امنیتی جمهوری اسلامی بر سه محور اصلی استوار است:
۱- اقتدار نظامی و افزایش قدرت تسلیحاتی
۲- تضعیف اپوزیسیون
۳- مقابله فرامرزی و پشتیبانی از نیروهایی خاص در عراق، لبنان، سوریه، یمن و چندین کشور دیگر اسلامی
این راهبرد امنیتی شاید در کوتاه مدت موثر واقع شده و در نتیجه سرکوب سکوتی مقطعی را در پی داشته باشد، اما تجربه نشان داده است که این راهبرد محکوم به شکست است.
نمیتوان توان نظامی مصر، عراق، سوریه و یمن را قبل از آنکه به وضعیت کنونی درآیند نادیده گرفت. اپوزیسیون تمامی این کشورها تا قبل از شروع نا آرامی در آنها، تقریبا توسط حکومت مرکزی نا کارآمد شده و یا در تبعید به سر میبردند.
سرمایه گذاری پیشگیری فرامرزی جمهوری اسلامی نیز با چالشی جدی روبرو است. مدیریت جدید آمریکا تمام نیروی خود را جهت برگرداندن ایران به داخل مرزهای خود متمرکز کرده است. مذاکرات ترامپ با عبادی جهت کنترل نفت عراق، الغای جیش شعبی بعد از مسئله داعش و احتمالا ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا در عراق زنگ خطر بزرگی برای ایران بوده و به معنای ترجیح منافع ملی و یا حزبی از سوی متحدان فرا مرزی ایران به همکاری بیشتر با ایران است.
روسیه و اسرائیل تقریبا نقطه نظری نزدیک در مورد کاهش نفوذ ایران و حزب الله در سوریه و لبنان دارند. این در حالی است که بدون شک در مرحله بعد از داعش، آمریکا و غرب فشارهای خود را بر ایران افزایش خواهند داد.
اما حقیقتا چرا این راهبرد امنیتی شکست خورده است؟ چرا نه توان نظامی و نه تضعیف اپوزیسیون سازمان مدار، نتوانست از بروز نا آرامی و شورش در دیگر کشورهای منطقه جلوگیری کند؟ آیا برای پاسخ به این سوال میتوان تنها به دخالت نیروها و دولت های خارجی در امور داخلی چنین کشورهایی اکتفا کرد؟
یک ضرب المثل قدیمی کردی میگوید؛ "درختی که کرم خورده است، برای سقوط محتاج طوفان نیست".
تمام سیستم هایی که توان جوابگویی به نیازهای جامعه مخاطب خود را ندارند محکوم به نابودی هستند. در این حالت سیستم به عنوان یک تز پایدار، در نتیجه عملکرد خود، آنتی تز خود را میسازد. معیار سنجش عمر سیستم، محاسبه رابطه شکاف موجود بین سیستم و یا همان حکومت و جامعه با مقدار فساد ادرای و اقتصادی و یا بحران درون سیستمی است.
افزایش فقر، گورخوابی، بیکاری، نا امیدی، خود کشی، اختلاس های میلیاردی توسط عوامل حکومتی، تورم افسار گسیخته و غیرقابل کنترل، نظام اداری و آموزشی نا کارآمد در کنار افزایش نارضایتی اجتماعی، افزایش خشم روز افزون خلق های دیگر در ایران مسائلی نیستند که بتوان با موشک های دوربرد جلوی آنها را گرفت.
یک حقیقت غیر قابل انکار وجود دارد؛ اصلاحات در ایران شکست خورده است. اصلاحات با ذات نیروهایی که حتی در داخل سیستم نیز به عنوان یک طبقه مجزا با امتیازهای ویژه عمل می کنند در تضاد است.
راهبرد امنیتی جمهوری اسلامی شکست خورده است زیرا که کردها معتقد هستند که؛ " درخت پوسیده هرچه سترگتر باشد، زودتر سقوط خواهد کرد".
مطالب مرتبط:
کلمات کلیدی:
چند لحظه منتظر بمانید...
بازنشر مطالب پایگاه خبری و تحلیلی روژ تنها با ذکر منبع مجاز است